بیش از سه دهه از قطع رابطه ایران و آمریکا می​گذرد.

نسرین وزیری: اگر چه در این فاصله، تهران و واشنگتن دو بار در مورد مسائل افغانستان و عراق با یکدیگر مذاکراتی رسمی داشته​اند، اما بارها و بارها زمزمه​هایی از مذاکرات غیررسمی آنها در فضای رسانه​ای و بین​الملل عنوان شده که عموما تکذیب شده است. از ماجرای مک فالین در سال​های اولیه پس از انقلاب گرفته تا همین اواخر که شایعه مذاکرات غیر رسمی دولتمردان در حاشیه اجلاس سازمان ملل و مذاکرات علی اکبر ولایتی با طرف آمریکایی مطرح شده و بلافاصله تکذیب شد.
با این حال اخیرا اخباری از مذاکراتی نسبتا رسمی در 33 سال پیش منتشر شده که در گفت​وگو با خبرآنلاین مطرح شده است. ابتدا علی شمس اردکانی نماینده ویژه ایران در سازمان ملل از مذاکراتش با آندریانگ نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل سخن گفت که طی آن برای مذاکراتی از سوی علی رجایی برای آزادی گروگان​ها برنامه ریزی کرده بوده است.
او پیش از حضور شهید رجایی در نیویورک قراردادی 14 ماده​ای را با طرف آمریکایی تنظیم می​کند که طی آن، آمریکا انقلاب ایران را به رسمیت شناخته و بر اساس آن طرفین مسائل فی مابین را می​توانستند حل کنند. از جمله آنکه اتباع دو کشور هیچ ادعایی علیه یکدیگر نداشته باشند. شمس اردکانی این متن را برای اخذ نظر مقامات ایران برای مرحوم بروجردی قائم مقام وقت وزارت امورخارجه می​فرستد و به دنبال کسب نظر موافق شهید بهشتی نیز بوده است. اما شهید رجایی پس از حضور در آمریکا حاضر به امضای این قرارداد و مذاکره با طرف آمریکایی نمی​شود. به گفته شمس اردکانی علت مخالفت شهید رجایی، ان‌قلت​های بهزاد نبوی به عنوان یکی از همراهان رئیس جمهور در آن سفر بوده است. [شرح کامل این ماجرا را ایــنــجــا بخوانید.]
نماینده ویژه ایران در سازمان ملل در سال 59، از مذاکرات همزمان صادق طباطبایی با آمریکا از کانال آلمان​ها خبر داد. این درحالی است که طباطبایی به خبرآنلاین گفت که مذاکراتش پیش از مذاکرات شمس با آندریانگ بوده است. به عبارت دیگر طباطبایی قبل از آغاز جنگ تحمیلی با آمریکایی​ها درباره استرداد گروگان​های لانه جاسوسی مذاکره کرده بود اما شمس اردکانی پس از آغاز جنگ وارد این مذاکرات شده بود. تفاوت دیگر این دو مذاکره در طرف آمریکایی مورد بحث بود. شمس اردکانی با یکی از معاونین مستعفی کارتر مذاکره کرده بود اما طباطبایی با نماینده ویژه کارتر وارد مذاکره شده بود. از همین رو بود که صباح زنگنه نماینده مجلس اول و عضو کمیسیون دفاعی مجلس به خبرآنلاین گفت که موضوع مذاکرات شمس اردکانی چندان جدی و مورد اجماع در شورای عالی دفاع نبوده ولی مذاکرات صادق طباطبایی از کانال وزیر خارجه آلمان جدی‌تر بوده است.
ماجرای مذاکرات صادق طباطبایی نیز از این قرار بود که او با کسب اجازه از امام خمینی(ره) و مشورت با روسای مجلس و دولت وقت، از طریق وزیر خارجه آلمان که از دوستان قبل از انقلاب وی بوده، با آمریکایی​ها ارتباط برقرار می کند. وارن کریستوفر  از سوی کارتر به بن سفر می​کند و چهار شرط امام خمینی (ره) مبنی بر «بازپس دادن اموال شاه و خانواده‌اش»، «لغو تمام ادعاهای امریکا علیه ایران»، «تضمین امریکا به عدم مداخله سیاسی و نظامی در ایران» و «آزاد کردن تمامی اموال و سرمایه‌های توقیف‌شده ایران» را می​پذیرد. حاصل این توافق با زمان بندی مد نظر کارتر برای آزادی گروگان​ها تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در 25 صفحه و با امضای کارتر تقدیم صادق طباطبایی می​شود. [شرح کامل این ماجرا را اینجا بخوانید].
این نامه پس از رویت امام(ره) به هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس تقدیم می​شود، اما مجلسیان برای تصویب آن ان قلت​هایی داشتند. به گفته صادق طباطبایی آنقدر در مجلس امروز و فردا می​شود که صدای افرادی چون خلخالی در مجلس و آیت​الله منتظری در بیرون از مجلس بلند می​شود و امام شخصا خواستار بررسی این موضوع در مجلس می​شوند. [حواشی این موضوع و متن کامل سخنان صادق طباطبایی را اینجا بخوانید].
صباح زنگنه مخالفت​های مجلس برای حل مشکل گروگان​ها را مربوط به زمان مذاکره با آمریکا می​داند که قبل از انتخابات ریاست جمهوری و با کارتر باشد یا بعد از انتخابات با نامزد پیروز. وی در این باره گفت: در مورد انتخاب زمان قرارداد با آمریکا، این موضوع مطرح بود که چون دموکرات‌ها رفتار مناسب‌تری در ایجاد فضای باز سیاسی در ایران در دولت شاه داشتند، پس در دولت کارتر می‌توانند همین روند را ادامه دهند و امتیاز‌های بیشتری به ما بدهند. همچنین گفته می‌شد دموکرات‌ها برای عبور از آن مرحله حاضر به پرداخت امتیازهای بیشتری بودند تا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شوند. به این دو دلیل عده‌ای معتقد بودند که موضوع گروگان‌ها باید در دولت کارتر حل و فصل شود. اما گروه مقابل معتقد بودند که اگر این امتیاز نگه داشته شود برای بعد از انتخابات که نتیجه نهایی آن دال بر پیروزی دموکرات‌ها یا جمهوری‌خواهان مشخص گردد. یعنی می‌توان امتیاز مذاکره با آمریکا را به پیروز انتخابات آمریکا بفروشیم که در آغاز دوره ریاست جمهوری‌اش، چنین موفقیتی را کسب کند و از این برگ برنده استفاده کند. صاحبان این عقیده بر این باور بودند که پیروز انتخابات حاضر به ارائه امتیازهای بیشتری به ایران است. آنها معتقد بودند با توجه به اینکه دوره ریاست جمهوری قبلی رو به پایان است، نمی‌شود روی رئیس‌جمهور وقت آمریکا خیلی سرمایه‌گذاری کرد. بنابراین احتیاط ایجاب می‌کرد که این امتیاز به رئیس‌جمهور بعد واگذار شود.
حاصل این ماجر «وقت کُشی»​ای بود که صادق طباطبایی از آن یاد می​کند و اگرچه مجلس تا قبل از انتخابات آمریکا این مصوبه را برای اجرا به دولت می​دهد اما این بار دولت است که برای اجرا ان قلت می آورد. به گفته طباطبایی مرحوم رجایی به امام خمینی گفته بوده که می​خواهد مشکل گروگان​ها را از کانال الجزایر حل کند. تصمیمی که امام در آن مداخله نمی​کند و سبب می​شود که طباطبایی از ادامه این مسیر کناره گیری کند.
به گفته وی هیاتی با حضور بهزاد نبوی و گودرز افتخار جهرمی راهی الجزایر می​شوند و قراردادی را منعقد می​کنند که حاصلش نفعی برای ایران که نداشت، هیچ، مضراتی هم به بار آورد. این درحالی است که صباح زنگنه از این قرارداد دفاع می​کند و می​گوید: متن پخته و خوبی در آن قرارداد تهیه شده بود. اگرچه در آن زمان که تازه انقلاب ایران به پیروزی رسیده بود، نمایندگان تجربه حکومتی نداشتند، اما متن قرارداد الجزایر همچنان قابل دفاع است. سه عنصر اصلی و ارزشمند در آن قرارداد لحاظ شده بود. یکی عدم دخالت آمریکا در امور ایران، دیگری عدم استفاده از افراد دوتابعیتی و سوم هم آزاد کردن اموال ایران که در آمریکا بود. کمتر قراردادی را من دیده‌ام که چنین اصول مترقی‌ای در آن باشد. کما‌اینکه انگلیس از هند خارج شد اما تعهدی نداد که دیگر در امور هندی‌ها دخالت نکند. اینکه آمریکا تعهد بدهد و قرارداد را امضا کند که در امور داخلی کشوری دخالت نمی‌کند، مسئله‌ای بسیار جدی و اساسی است. این قرارداد هنوز هم زنده و قابل پیگیری است. [متن کامل گفت و گو با صباح زنگنه را اینجا بخوانید].
بخش اعظمی از سخنان صادق طباطبایی در گفت و گوی اخیرش به موضوع نسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام برمی​گشت که از نظر وی اقدام متهورانه​ای نبوده و حتی این موضوع را همان سال به آیت الله موسوی خوئینی ها نیز گفته است. این در حالی است که عباس عبدی یکی از همان دانشجویان در گفت و گویی با هفته نامه نگاه پنجشنبه گفته بود: اگر کسی به آن جریان بگوید اشتباه، واقعیت این است که اشتباه بودنش کمتر از اصل انقلاب است. [ایــنــجــا]
/2729
 
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 256530

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =