۰ نفر
۱۸ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۱

ناصر فیض در این قطعه شعر ظاهرا درباره کلید و قفل و بازوبسته شدن گفته اما در باطن حرف های دیگری داشته که بدجوری برای بیان آنها، روی تخیل خواننده کلید کرده!

هر قفل با کلید خودش باز می‌شود

دارد بدون شک همه قفل‌ها کلید

مشکل گشودن است و گره باز کردن است

کارش همیشه هست در این راستا کلید

گاهی نگاه کن به سرا پای قفل خویش

هرگز مکن به داخل آن بی‌هوا کلید

وقتی که قفل مسئله دارد، درست نیست

بردن درون مسئله تا انتها، کلید

یا نه، کلید مسئله دارد، بدون شک

از جا تکان نمی‌دهد آن قفل را کلید

وقتی کلید می‌شکند در درون قفل

از در بلند می‌شود آواز وا کلید!

با این شکستن است که یکباره می‌کند

در راه قفل جان خودش را فدا، کلید

غیر از درون قفل خودش من شنیده‌ام!

باور کنید، هیچ ندارد صفا کلید

دل می‌زند به ورطه دریای قفل‌ها

وقتی که یک کلید شود ناخدا کلید

یارب روا مدار که بیگانگان کنند

هرگز به قفل مام وطن آشنا، کلید!
 

 

 

 

نزدیک ته خیار. سوره مهر

6060

کد خبر 256591

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =