۰ نفر
۲۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۸:۵۸

چند روز است دست و دلم به نوشتن نمی‌رود. با خودم می‌گویم درباره هرچه به جز مرگ غمبار ستار بهشتی بنویسم به خودم، وجدانم و مهم‌تر از همه به دلم جفا کرده‌ام. هیچ‌کس مانع من از نوشتن نشد جز خودسانسوری نهادینه‌شده‌ای که مدام از درون به من نهیب می‌زد که: مگر می‌توان درباره چنین چیز مهمی که به احتمال قریب به یقین جزو موارد ممنوعه است چیزی نوشت.

 اگر بنویسی برای خودت که هیچ برای همه اطرافیانت هم دردسر درست می‌کنی. تا اینکه دیدم منابع رسمی و نهادهای قانونی نظام و اشخاص و مدیران درجه یک و مملکت هم در این باره اظهار نظر کرده‌اند. خدا را شکر کردم، از این بابت که به هر حال یک موضوع آشکاری که همگان از آن اطلاع دارند بیخود و بی‌جهت به حوزه مسائل ممنوعه راه پیدا نکرده و من و دوستانم می‌توانیم به راحتی درباره آن اظهار نظر کنیم. امیدوارم این رویّه حسنه همچنان ادامه پیدا کند و روز به روز از شمار موضوعاتی که ما نتوانیم درباره آن سخن بگوییم کاسته شود. ایدون باد!
جناب آقای محسنی اژه‌ای سخنگوی محترم قوه قضاییه فرموده‌اند: « آنچه مهم است جان هر مسلمان و شهروندی است». سخنی است به ظاهر بدیهی اما متاسفانه مدت‌هاست ما بسیاری از بدیهیات را از یاد برده‌ایم و گاه حتی خلاف آن بدیهیات رفتار می‌کنیم. گمان نکنم هیچ‌کس از اهالی سیاست – چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب- در حوزه رأی و نظر معتقد باشد که ریختن آبروی دیگران امری پسندیده و نیکوست. اگر تریبون به دست هر یک از این عزیزان و بزرگواران بیفتد ساعت‌ها می‌توانند من و شما را نصیحت کنند و حدیث و آیه بیاورند در مذمت این فعل زشت و قبیح. اما در عمل فضای سیاسی کشور آکنده است از دشنه و دشنام و تهدید حریف به آبروبری. چرا؟ آیا به حرفی که می‌زنیم باور نداریم؟ آیا دلمان می‌خواهد به این بدیهیات عمل کنیم اما از تحقق بخشیدن به این شعارها ناتوانیم؟ نمی‌دانم. هر چه هست ما نیاز داریم در این بدیهیات به صورت جدی تامل کنیم و ببینیم با این شعارها و حرف‌های خوب تا چه اندازه فاصله داریم؟ این احتمال که در یک کشور پهناور و هفتاد- هشتاد میلیونی عده‌ای از سر سهل‌انگاری و یا تعمد ماموران و مسئولان آسیب ببینند و یا جان و مالشان به خطر بیفتد، بسیار است. هر چند در نظامی که مدعی عدالت و رفتار اسلامی است همین احتمال هم باید به صفر تقلیل یابد اما با این حال اگر چنین اتفاقی رخ داد مردم باید بتوانند به راحتی به آنان که دعوی عدل و داد دارند مراجعه کنند تا داد خود از بیدادگر بستانند. آقای اژه‌ای تصریح کرده‌اند:«وظیفه جدی ماست که این موضوع را پیگیری کنیم». امیدوارم. یعنی امیدوارم این موضوع بسیار مهم همانند خیلی از موضوعات دیگر در بوروکراسی فشل و فضای غبارآلوده سیاست‌زده به فراموشی سپرده نشود. متاسفانه حافظه جمعی ما خاطره خوبی از پرونده‌های این چنینی ندارد. ماجرای کهریزک هنوز که هنوز است تکلیفش روشن نیست. ماجرای کوی دانشگاه نیز همین‌طور. نمی‌خواهم به گونه‌ای سخن بگویم که گویی نماینده افکار عمومی هستم اما خیلی‌ها را می‌شناسم که در مواردی از این دست هیچ اعتمادی به قول‌هایی که مبنی بر پیگیری ماجرا داده می‌شود ندارند. بدون شک حتی اگر تعداد این افراد بسیار هم اندک باشد مسئولانی که خود را خدمتگزار مردم می‌دانند و پاسخ‌گویی به آنان را جزو وظایف شرعی خود، نباید به آنان بی‌اعتنا باشند. باید مردم را اقناع کرد. وگرنه ممکن است اخبار و تحلیل مورد نظر خود را از منابع دیگری دریافت کنند. منابعی که یقینا مورد پسند کارگزاران نظام جمهوری اسلامی نیست.    
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 257480

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۹:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
    33 1
    من هم خیلی ناراحت شدم.چند ساله هر چند وقت یکبار این جور چیزها داره اتفاق میفته.....من فقط میخوام به نوبه ی خودم به مادر ستار و خانواده ش تسلیت بگویم و چند تا بیت شاعران ایران برای مثلا دلداری یادداشت کنم حافظ : یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور/کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور این دل غمدیده حالش به شود غم مخور/وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهار عمر باشد باز بر طرف چمن/چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور خیام : چون مرده شوم"خاک مرا گم سازید/احوال مرا عبرت مردم سازید خاک تن به باده آغشته کنید/وز کالبدم خشت سر خم سازید همای: قرار بود سر بیگنه به دارنباشد/قرار بود فقط تا به پای دار بیاید قرار بود نرنجد دلی ز گفتن حرفی/ قرار بود سر عقل روزگار بیاید
    • ستار بهشتی IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۳
      22 0
      دوست شاعر پیشه هر چند وقت یکبار این چیزا لو میره
  • فرهنگ IR ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
    29 1
    « آنچه مهم است جان هر مسلمان و شهروندی است». البته جان (انسان) آن چیزی است که مهم است و نه فقط (مسلمان) و (شهروند). و آنچه که در زندان زیر شکنجه و یا به هر دلیل گفتنی و نگفتنی کشته شد ؛چیزی جز انسانیت نبود. آنکه به جرم کرده و ناکرده در زندان؛ بی دفاع ؛بی محاکمه و بادستان بسته میمیرد ستون های عدالت جامعه ای را میلرزاند که قرار است به عدل بنا شده باشد. و آنکه میکشد تنها به دلیل پشتوانه و پشتگرمی این و آن. و فکر میکند برای حفظ این مقدس و آن قدیس و برای رضای خدا میزند و می بندد و میکشد .شلاقش ، تازیانه اش؛ تیشه اش ،بنای حکومتی را میخراشد که قرار بوده و هست که آزادی را معنایی دوباره باشد. و... آنکه بی دلیل از چنین جنایتی چشم میپوشد سکوت میکند قطعاً مسلمان نیست.
    • ستار بهشتی IR ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۳
      20 0
      درود بر تو بسیار زیبا گفتی پاینده باشی
  • کیانوش A1 ۲۲:۵۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
    21 0
    وقتی بزرگان و نویسندگان ما در نوشتن و یا پیگیری کردن موضوعی با ترس و احتیاط رفتا رمیکنندکه در خود مقاله باید دید به وضوح نوشته شده این قسمت برای چی گذاشته شده؟ ببینند نظر من و امثال من چیه؟ که خیلی باید ساده باشیم نقل ما نقل ان باباییست که به همسرش گفت اگر از رزندان نامه ای امد به رنگ خودکار ابی بدون نوشته های من عین حقیقت است والا اگر با قرمز بود بدون بر عکس است روزی نامه امد با خط ابی که اینجا به ما خیلی خوش میگذرد شکنجه و درفش کجا؟ دروغ محض است ولی عزیزم اینجا بیست بیسته ولی چکار کنم خودکار قرمز نیسته حالا هم زیپ دهان بسته سرمان حفظ و الا اگر 0000 اصلا ولش کن راستی یارانه ها را ریختند به حساب؟
  • احمد IR ۱۱:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۳
    37 0
    اگر پرونده قتل زهرا کاظمی و پرونده کهریزک و ... بررسی شده بود وعاملان آن به مجازات رسیده بودند امروز شاهد چنین حوادثی نبودیم.
  • سهيلا IR ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۳
    17 0
    بنده به شخصه نگران شما بودم زيرا چندصباحي بود از شما متني نديده بودم و باعث نگراني بود كه چه شده؟؟ولي بحمداله خوب هستيد و قلمتان نيز چون هميشه زيبا و رسا مينويسد.از اين دست پرونده ها كم نداشتيم و الحق و الانصاف قول رسيدگي نيز كم نداشتيم ولي به فراموشي سپرده ميشوند گويا جان آدميزاد در اين ديار پشيزي ارزش ندارد.چه رقمهاي كلان كه اختلاس ميشود و حيف و ميل ميشود ولي فقط قول رسيدگي ان ميماند ولاغير!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • مهدي IR ۰۹:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۴
    18 0
    سلام. دوست داشتم به جز خواندن متن زيبايتان درباره اصل ماجراي مرحوم ستار بهشتي هم مطالبي مي ديدم. به هر حال بدون اينكه از جرم انتسابي ايشان خبر داشته باشم برايش از خدا رحمت مي خواهم. ارزش اين انسانها از كسي كه فقط نظاره گر ظلم است و گاهي آهي هم مي كشد خيلي بيشتر است.
  • بدون نام EU ۱۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۴
    17 0
    جرم او شاید روشن کردن شمع کوچکی بود که تاریکی های جهان را ترساند یا که بیتابی پرنده کوچکی بود که در وجودش از بی آوازی به تنگ آمده بود
  • نوید US ۱۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۴
    12 0
    هزاران لایک
  • ایران EU ۱۳:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۴
    14 0
    سلام ضمن عرض تسلیت به مادر ستار مگر ستار چه نوشته و چه گفته بود ؟ لطفا شفاف بگویید.
  • پیمان حاج محمودعطار IR ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۶
    7 0
    چناب آقای موسوی-باسلام ودرودبرشجاعت دلاوری و قلم بی باک شما. بسیازلذت بردم و سپاسگذارم. لطفا به بنده ایمیل بزنیدتا بتوانیم باهم ارتباط اینترنتی داشته باشیم و ازنقطه نطرات یکدیگربرای پاسبانی ازحقوق شهروندی مردم بهره مندشویم.
  • من IR ۱۳:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    1 0
    غیر از تاسف چه کاری از دستمون بر میاد... من هم به خانواده شششششهید ستار بهشتی تسلیت میگم...