از سوی دیگر مردم نجیب و عزیز ما با ایمان و اعتقاد به نظام، سخت ترین مشکلات اقتصادی را دارند تحمل می کنند، هم نسلهای ما، اگر در شرف ازدواج بوده اند، با دلواپسی تقویم را نگاه می کنند و اگر در فکر ازدواج بوده اند، شدیدا دچار یاس شده اند اما همچنان معتقدند آینده این کشور در دستان خودشان خواهد بود. قیمت یک متر زمین، اجاره یک خانه 40 متری، کمترین مایحتاج یک نوزاد، لوازم خرید یک شام ساده، یک خودروی دست دوم ایرانی و...می دانیم چقدر شده و دست برقضا داریم در این جنگ تمام عیار، مقاومت نشان می دهیم اما توقع هم داریم؛ توقع مان جدای بحث همراهی شبانه روزی مسئولان با مردم و تلاش واقعی و پرهیز از دعواهای سیاسی و نامه نگاری های بیهوده، یک چیز دیگر هم هست: کم کردن هزینه های بی جهت. امروز در خیلی از شرکت ها و سازمان های دولتی، حقوق کارمندان با تاخیر، با تعدیل و گاه با حذف برخی ردیف های ثابت پرداخت می شود و همچنین در بعضی شرکت ها و متاسفانه رسانه ها، برخی نیروها، تعدیل و از کار بیکار می شوند؛ این ها نشان از کسر بودجه کشور دارد؛ که می توان با تدبیر در بودجه ها و اعتبارات، فشار زندگی را دیگر با فشار روانی مخلوط نکرد.
یک جستجوی ساده در گوگل نشان می دهد، روزانه در این کشور بالغ بر 50 همایش و جشنواره و کنگره و نشست و هم اندیشی برگزار می شود؛ آخر به چه حسابی؟ با چه خروجی مفیدی؟ بر اساس کدام نیازسنجی؟ با کدام مخاطب؟ همین کنگره اخیر بزرگداشت یک شاعر عزیز، چند روز پیش با حدود 30 نفر برگزار شد، آیا بدون بودجه بیت المال به صورت خصوصی بوده است؟! قطعا پاسخ منفی است. یا یکی از نهادهای شبه دولتی، هفته ای نیست که یک جشنواره یا همایش را برگزار نکند، کمی که سرک بکشید، متوجه می شوید، جایزه ها نصف شده، حقوق داوری ها پرداخت نشده، هزینه های جاری برگزاری به شکل نسیه پرداخت شده و...مگر مجبوریم؟ واقعا اگر همایش گل و گیاه پاییزه و جشنواره انجیر و همایش برترین های املاک و...برگزار نشود، دچار بحران حیاتی می شویم؟ از مردمی که در کوچه و خیابان با پیشانی های درهم کشیده از کنار هم عبور می کنند و بیلبوردها و تبلیغات این همایش ها را می بینند، خجالت نمی کشیم؟ جالب اینجاست که آنقدر در کشور همایش و کنفرانس و نشست برگزار می شود که یکی دو سایت اختصاصی فقط برای ارائه آمار و اطلاع رسانی این همایش ها در کشور راه اندازی شده است!
درست مثل رفتار رسانه ملی، یک برنامه مفید و کاربردی در خصوص فضای این روزهای کشور تولید و پخش نمی شود. حتی برنامه صرفه جویی برق که با اجرای خیلی جالب(!) سه زن از شبکه سوم پخش می شود، نمایش مد لباس و آرایش و کالاست. برنامه های خانواده و سریال های نمایشی هم همین طور. انگار اصلا مردم در این رسانه نقشی ندارند و رسانه هم وظیفه ای در قبال آنها ندارد. گویا توصیه به «مصرف» جای توصیه به «صرفه جویی» را در فرهنگ رسانه گرفته است و از ما هم کاری ساخته نیست!
در چنین شرایطی است که همه راه ها به «مردم» ختم می شود، مردمی که هم باید فرهنگ سازی کنند، هم باید صرفه جویی کنند و هم این همه بی تدبیری را تحمل کنند و دست آخر پای نظام هم همچون همیشه ایستاده و خواهند ایستاد ولی آن آقای مدیر، خیلی راحت پشت تریبون برود و از دستاوردهای جشنواره اگزوزهای موتوری(!) و همایش پیوند تیغ و برگ گل سخن بگوید...کاش علاوه بر عذرخواهی که اصلا بلد نیستیم، کمی از مردم عزیزمان خجالت می کشیدیدم؛ از پدری که باید شهریه دانشگاه فرزندش را بدهد، مایحتاج خانه را تامین کند و مراقب باشد، بیمار نشود که هزینه بیمارستان خیلی سنگین است و...
60
نظر شما