دهها تن از اندیشمندان، نخبگان، اساتید حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و مؤلفان آثار علمی، همراه با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، سه شنبه شب(23/8/1391) در چهارمین نشست اندیشه های راهبردی جمهوری اسلامی، به بحث و بررسی درباره ابعاد مختلف موضوع «آزادی» پرداختند. در این نشست چهار ساعته علمی صاحبنظران و اندیشمندان دیدگاههای خود را درباره مقوله آزادی بیان کردند و به بیانات تفصیلی و عالمانه مقام معظم رهبری در این زمینه گوش فرا دادند . اینجانب نیز همانگونه که در اجلاس دوم راهبردی در موضوع عدالت شرکت داشتم در این جلسه نیز افتخار حضور پیدا کردم و خوشبختانه دو مقاله علمی اینجانب با عناوین :«آزادی در نظام اسلامی و لیبرال دموکراسی از دیدگاه شهید مطهری» و« مدخلی بر تعاملات آزادی و عدالت» در مجموعه مقالات این نشست به چاپ رسید و این مجموعه دو جلدی در میان اساتید حاضر در جلسه توزیع گردید که در اینجا و به همین مناسبت خلاصه ایی از مقاله اول تقدیم می شود
آزادی همواره یکى از آرمانهاى اساسىِ انقلاب اسلامى بوده و هست. گفتمان راسخ مردمسالارى دینى؛ چه در حوزه نظرى و چه در حوزه عملى، حاکى از اعتقاد بنیادین این انقلاب و رهبران و نظریهپردازان آن به پیوند عمیق «دین» و «آزادى» در جمهورى اسلامى است. در اصل یکى از پایههاى مشروعیت حکومت اسلامى؛ چه در مرحله پیدایش و چه در مرحله بقا و ثبات، تأمین و تثبیت آزادى براى کلیه شهروندان است.
امام خمینى(ره) به عنوان معمار اصلى این حکومت، از کسانى بودند که در آموزهها و سیره نظرى و عملى خود، بیشترین تأکید را بر ضرورت تمهید آزادى و تأسیس نظامى متکى بهآراى آزاد مردم و نافى خودکامگى و خشونت و زور داشتند. بیانات و آثار امام(ره) وشاگردان ایشان، همچون استاد شهید مطهرى، مملو از شرح و تبیین و اصرار بر تحقّق اینمفهوم آرمانى در چارچوب شریعت اسلام است. امروزه و با گذشت سی وسه سال ازانقلاب اسلامى، مقوله آزادى همچنان از مهمترین موضوعات مورد تأمل اندیشمندان وفعّالان سیاسى است و همچنان این نیاز احساس مىشود که در باره این حوزه مهم وموضوعاتى با اهمیت، همچون تلازم یا تنافى دین و یا حکومت دینى با آزادى، بحثهاىفراوان صورت گیرد. در انجام این گونه مباحث، جاى خالى اندیشمند سترگىهمانند علاّمه مطهرى به خوبى احساس مىشود ولى از آنجا که ایشان حداقل دو یاسه دهه از زمان خود جلوتر بودند، تنویر و تشریح دیدگاههاى وى، بىهیچ تردیدى، هنوز راهگشاى بسیارى از ابهامات و معضلات فکرى جامعه؛ همانند موضوع تا حدّى ابهامآمیز «آزادى» است.
شهید مطهرى از جمله متفکرانى است که به مباحث سیاسى توجه خاص داشت. هر چند فرصت آن را نیافت که به تفصیل در باب سیاست سخن بگوید، اما در لابلاى آثار خود - به ویژه بعد از انقلاب اسلامى - مطالبى را مطرح کرده که زوایایى از اندیشه سیاسى او را آشکار مىسازد. در عین حال بسیارى از مباحثى که استاد، حتى بدون اشاره به موضوع حکومت اسلامى ارائه کردهاند، داراى این قابلیت هست که با تشریح و تدوین افزونتر در مسائل نظرى و عملى حکومت اسلامى به کار گرفته شود.
آثار و بیانات علاّمه مطهرى، سرشار از اشارات متعدد به مفهوم آزادى و جایگاه این واقعیت مقدس و امتیاز انسانى در حکومت اسلامى است. ایشان در بیش از یک سوم آثار خود در باره آزادى، به گونهاى تفصیلى و با حسّاسیتى فوقالعاده صحبت کردهاند. استاد، آزادى را همان عدم مانع معنا کرده و با مقدم دانستن آزادى معنوى، این آزادى را؛ چه در حوزه فردى و اجتماعى و چه در حوزه اخلاق سیاسىِ رهبران، زمینهساز آزادیهاى اجتماعى مىداند. مطهرى به تفصیل، موانع مختلف و رادعِ آزادى(از جمله: طبیعت، انسانهاى دیگر، و انگیزههاى درونى) را بهبحث گذارده است و مبانى آزادى را در سه اصل 1-اختیار 2- فطرت 3- عقل، اراده و تکامل انسان جستجو مىکند. وى به تعامل دین واسلامیّت با آزادى و جمهوریّت و نفى حکومت مطلقه اعتقاد قطعى داشته و موضوع ولایت فقیه و رهبرى را در جهت تأمین آزادى و موافقت با این اصل مهم مىداند و تبیین مىکند که چنین حکومتى به معناى نفى آزادى مردم و تأیید خودکامگى نیست بلکه حکومت حق مردم بوده و آنها در امر حکومت مکلف نیستند. مطهرى با اعتقاد به ضرورت نظارت مردم بر رهبرى، مقام قدسى داشتن حکام و نقدناپذیرى آنها رانفى مىکند.
در منظومه فکرى استاد، تقواى «اراده محور» و نه شهوات «تمایل محور»، اساس آزادى واقعى است و از سویى انسان در تفوق بر موانع مُخل آزادى و فعلیّتبخشى به استعدادهایش نیاز به هدایت و دستگیرى و انگیزش و بسیج بیرونى دارد و این وظیفه رهبران الهى است و ولى فقیه و رهبر اسلامى در اینجا مدخلیّت یافته و واجد نقش مىگردد. مطهرى بر ضرورت مهذّب بودن رهبران جهت تأمین آزادى مردم پاى مىفشارد؛ زیرا معتقد است که تقوا و تزکیه، انسان را از هر بندى آزاد مىکند. وى به شدت آزادى از نوع لیبرال دموکراسى را نقد نموده و آزادى واقعى اسلامىِ، مبتنى بر آزادى تفکر - و نه آزادى هر گونه عقیده وهوس - را بر آن ترجیح مىدهد و با نیک دانستن طینت انسانها، نظریه اصلاح اجتماعى خود را بر دو اصل فطرت و آزادى بنا مىنهد. مطهرى نه تنها آزادى را با عدالت متعارض نمىداند بلکه آن دو را متمم و مکمل هم دانسته و در صورت تعارض احتمالى این دو ارزش بنیادى، بر تقدم عدالت - که بر خلاف آزادى بیشتر وجهه اجتماعى دارد - پاى مىفشارد. استاد در بخشهاى متعددى وجود اجبار و اکراه در نظام اسلامى را رد کرده و اختناق را مایه شکست این نظام مىداند و بر انتقادپذیرى حکومت اسلامى و آزادى مخالفین در بیان مُستدلّ عقاید و نه آزادى توطئهگرى، نفاق و اغراء به جهل تأکید مىورزد.
نظر شما