ز بس برگشته اینجا چیز ملی
بود هرگونه رستاخیز ملی
توجه کن که شلوارت نماند
گرو بر رخت آویز ملی
کلاهت را نچسبی گر دو دستی
ربایند از تو با یک خیز ملی
ز بی کاری بشین در پای دیوار
بزن چرت غرور آمیز ملی!
بگو «قانون» ولی بپا که یکهو
نری آن تو به دستاویز ملی
حریف آن تو را هم پولکی کرد
به نام چشمه و کاریز ملی
اگر دیدی که جیبت گشته خالی
تشکر کن از این واریز ملی
مکن حیرت اگر بینی در این باغ
شلنگ و جفت و جستاخیز ملی!
مکن از رشوه ملی تغافل
چو بنشینی به پشت میز ملی
زمن بشنو، حذر کن تا توانی
زچشم چیز، یعنی چیز ملی!
بی رگ. مجله توفیق. 1341
6060
نظر شما