به گزارش خبرآنلاین، جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی که سه سال مدیریت سینما را عهدهدار بوده است، در گفتوگو با ایسنا به اتفاقات این سه سال و نحوه تصمیمگیری سازمان سینمایی در خصوص فیلمها اشاره کرد. بخشهایی از صحبتهای شمقدری را در زیر میخوانید:
- مجموعهای از تصمیمات باعث برگزاری مناسب و باشکوه جشنواره فجر سال 88 شد؛ تنها یکی از این تصمیمات این بود که یکسری از فیلمهایی که معتقد بودیم به اشتباه توقیف شده را به جشنواره فیلم فجر سال 88 آوردیم. از دیگر اقدامات مهم این بود که ما برای اولین بار کاخ جشنواره را به معنای درستِ آن محقق کردیم. یعنی کاخ جشنواره به عنوان جایی که مرکزیتی به جشنواره میدهد و همه دستاندرکاران و افراد موثر سینمای ایران آنجا حضور داشته باشند.
- برج میلاد به یک کاخ جشنواره نسبتا استاندارد تبدیل شده است. ما در این کاخ مانند جشنوارههای استاندارد بینالمللی، بازار فیلم، سالنهای نمایش برای گروههای داوری بینالملل، سالن مرکزی که فیلمهای بخش مسابقه را به نمایش میگذارد، سالنهایی برای نقد و بررسی فیلمها، غرفههای نمایشگاهی و امکانات مورد نیاز خبرنگاران را داریم. ضمن آنکه ستاد اجرایی و مرکزی هم در همانجا مستقر است. همه اینها در کنار یکدیگر کمک کرد که جشنوارهی فجر به نقطه بسیار خوبی برسد و نوعی جهش را در این مدت در شکل برگزاری آن شاهد بودیم.
- یکی از اتفاقات دوره گذشته، فراهم کردن امکان نمایش برای بعضی فیلمها بود که دلیلی نداشت با آنها برخوردی شبیه توقیف شود. ما آن فیلمها را ابتدا به جشنواره آوردیم تا نظرات را دربارهشان جمع کنیم. البته یکی دو فیلم پس از آن امکان نمایش پیدا نکرد اما خیلیهایشان اکران عمومی شدند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. نمونهاش هم «به رنگ ارغوان» آقای حاتمیکیا بود.
- بدون اینکه بخواهیم به مدیریتهای دورههای قبل تعرضی کنیم، اما پشت سر هر مدیر سینمایی بین 30 تا 70 یا حتی 80 فیلم وجود دارد که به تعابیر مختلف اجازه نمایش پیدا نکرده است. این خوب است یا بد؟ پاسخ دادن به این پرسش بحث دیگری را میطلبد که من اصلا واردش نمیشوم.در هر صورت بعضیها میگویند خوب است چون سختگیری کرده، بعضی دیگر هم میگوید بد است چون جلوی هنرمند را گرفته است. در هر صورت ما در ابتدای این دوره، سعی کردیم چنین چیزی به حداقل برسد. در راستای همین سیاست میبینید فیلمهایی که در این دوره ساخته اما امکان نمایش نداشته، فکر میکنم زیر 10 عنوان باشد؛ البته اگر صاحبان بعضی از این فیلمها هم با ما همراهی میکردند شاید این تعداد به یک صدم میرسید.
- تمایل داریم وقتی اصلاحاتی به فیلمی داده میشود، دوستان اعمال کنند. در این میان اگر اصلاحات اعمال نشود به خاطر اینکه مجموعه سینما ضربه نخورد، میگوییم پس در جشنواره حضور پیدا نکند تا جوسازی نشود؛ هرچند آن فیلم برای اکران مناسب باشد.
- ما در اکثر دورهها، اجازه دادهایم فیلمها بدون اصلاحات خاصی در جشنواره فیلم فجر به نمایش دربیایند و این اتفاقا یکی از خصوصیات جشنواره شده است، اما یک نکته خیلی مهم این بود که افرادی فیلم را بدون اصلاحات در زمان جشنواره مشاهده میکردند، اما به این توجه نداشتند که ما فیلم را برای اکران عمومی اصلاح کردهایم و یا حتی کارگردان بخشهایی را به دلیل بازخوردهایی که مشاهده کرده تغییر داده است. همین باعث میشد حواشی یک فیلم قبل از اکرانش ایجاد شود. در همین فرایند شما میبینید هنگام خواندن نقد فیلمی در هنگام اکرانش، با صحنههایی روبرو هستید که اصلا از فیلم حذف شده است! حالا شما هرچه بگویید فلان صحنه حذف شده کسی قبول نمیکند، چون حکم در زمان جشنواره فجر صادر شده است.
- ما بهخاطر اینکه سینمای ایران آسیب نبیند، آمدیم در سیاست پروانه نمایش تجدیدنظر کردیم. گفتیم اگر معتقدیم فیلمها به اصلاحیههایی نیاز دارند، این اصلاحیه را انجام بدهد و سپس در جشنواره نمایش داده شوند تا سینمای ایران مثل سال گذشته آسیب نبیند.
- جشنواره بیست و نهم به نوعی حاصل این نگاه ما بود که جشنواره را در اختیار بخش خصوصی و در کنار آن در اختیار همه اندیشهها، سلایق و در واقع کل فیلمسازان گذاشتیم که فیلمشان را بسازند و در یک فضای مثبت و البته در داخل خطوط قرمز به رقابت بپردازند. اینکه برخی میگویند چون بعضی از آن فیلمها مشکلاتی داشتند، پس باید در دیدگاهمان تجدیدنظر میکردیم، اشتباه است. معتقدم محاسن آن سیاست بیش از معایب آن بود.
- آن چیزی که در ادامه آن سیاست در سال بعد از جشنواره 89 توانست به سینمای ایران آسیب جدی برساند، دو اتفاق بود. یک اتفاق اینکه بعضی از فیلمسازان در پرتو این اعتماد و برخوردِ باز کار دیگری کردند، البته مقصودم این نیست که آنها سوءاستفاده کردند بلکه شاید کمی خودشان را رها کردند، از این اعتمادی که ایجاد شده بود استفاده مطلوبی را نکردند. در کل به نوعی فیلم خودشان را آرایش دادند و ساختند که اثرشان بعدا با گروههای مختلف اجتماعی مشکل پیدا کرد. پس این یکی از آفتهای جدی آن سیاست بود.
- آفت دوم این بود که گروههایی از جریانات اجتماعی که عقبهی سیاسی دارند احساس کردند سینما بهترین ابزار و فرصت برای این است که بتوانند به مدیریت کنونی که به دلایل مختلف با آن مخالفند، انتقاد کنند. یعنی گروههای سیاسی بخشی از این خطاهایی را که در حوزهی سینمای ایران رخ داد دستاویزی برای تسویهحسابهای خودشان کردند. این هم آفت دومی بود که در اثر آن سیاست به ما لطمه جدی وارد کردند؛ لطماتی که اوج آن را از ابتدای امسال تا همین چند ماهه اخیر دیدید.
- ما ناچار بودیم و هستیم برای دفاع از کلیتی به نام سینمای ایران که باید بقا و استمرار داشته باشد، اعتماد ایجاد کند و همدلی و همراهی را با گروههای مختلف اجتماعی حفظ کند، کمی شرایط را تغییر دهیم. اگرچه ایدهآل من این بود که همان فرآیند سال 89 را ادامه بدهیم و خود نگاه دولت هم همین بود که آن فرآیند را ادامه بدهیم اما در هرصورت شرایط به گونهی دیگری رقم خورد.
- به نظرم اگر عیبهای سیاست و فرایند فیلمسازی در سال 89 گرفته میشد و کار را با محاسن آن ادامه میدادیم، قطعا سینمای ایران امروز در یک جایگاه متفاوتتری بود، اما متاسفانه بعضی از ضعفهای آن دوره، دستاویزی برای تسویهحسابهای مختلف شد. چیزی که شما شکل جدی و سازمانیافته شدهای از آن را بعد از جشنواره سیام دیدید.
- طبیعی بود در این شرایط، هر سیستمی که هوشمند باشد باید شرایط اش را تغییر دهد. لذا ما شرایط را تغییر دادیم و سعی کردیم کمی نظارتها را بیشتر کنیم و تا حدی از فیلمسازان بخواهیم به بعضی از حوزهها ورود پیدا نکنند و خوشبختانه اکثر فیلمسازان با ما همکاری کردند. البته باز هم در همین شرایط تلاش کردیم که فیلمهای خوبی داشته باشیم که نمونه آنها را امسال در جشنواره فیلم فجر مشاهده میکنید. امیدوارم این آثار بتواند با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند.
- یکی از برنامههای ما این بود که بتوانیم سینما را از حیات خلوت خودش خارج کنیم. سینما چه محاسنش و چه معایبش باید در عرصهی جامعه قرار بگیرد و با گروههای مختلف اجتماعی بخصوص نخبگان و خواص جامعه به شکلی رودرو قرار بگیرد. در این شرایط است که هم فیلم و هم فیلمساز میتوانند در تعامل و حتی رویارویی راه بهتری را پیدا کنند. طبیعی است که وقتی این اتفاق بیفتد سینمای ایران میتواند یک ارتباط تنگاتنگبا مسائل، مباحث، اتفاقات جامعه و گروههای مختلف جامعه ایجاد کند.
- ما فکر میکردیم از موقعیتی که ایجاد میشود، همه بخش مثبت و اصطلاحا نیمهی پر لیوان را استفاده میکنند. یعنی فرض من این بود که همه باید خوشبین باشیم، نگاه اسلامی این است که خوشبین باشیم و نگاه مثبتگرایانه داشته باشیم. با این نگاه، مدام در جهت کمال جلو میرفتیم و لیوان نیمه پرِ ما هر روز پُرتر میشد و با یک برنامهریزی با یک لیوان لبریز روبرو میشدیم.
- اتفاق بدی که باز هم بهخاطر همان رقابتهای سیاسی افتاد (که بخشی از آن در درون سینما و بخشی خارج از سینما بود)، باعث شد که همه، نیمههای خالی را ببیند. یعنی فقط نیمههای خالی و ضعفها را ببینی و آن را دستمایهی تسویهحساب شخصی خودت قرار بدهی؛ حالا چه در گرایشهای سیاسی و چه در رقابتهای صنفی و یا فعالیتهای مدیریتی. همین نگاه منفیگرایانه باعث شد کمی سینمای ایران آسیب ببیند. فراموش نکنید که مقصود من این نیست که جواد شمقدری به عنوان مدیر ضربه خورد. خیر! بحث این است که اگر به ما آسیب زدند به طبع آن، یک آسیب مضاعف به سینمای ایران وارد شد.
- به هر حال اتفاقاتی افتاد که امروز همه در حال فاصله گرفتن از آن هستیم. امیدوارم این اتفاق ناخوشایند یک گوشزد و تلنگری برای همهی ما باشد. باید از یک موقعیت خوبی که ایجاد میشود استفاده خوبی هم کرد. دوستان هم باید توجه داشته باشند طبیعی است که در مزرعهای که شما به آن خوب میرسید و آبیاریاش میکنید، در کنار گل و گیاه ممکن است علف هرز هم بروید، طبیعتا هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که شما به مزرعه آب ندهید و شرایط خوبی برایش فراهم نکنید چون کمی علف هرز هم در مزرعه میروید! متاسفانه برخی نگذاشتند این فرآیند به شکل طبیعی رخ دهد و شرایط به سمتی رفت که آنها یک خطا را آنقدر بزرگ کردند که بازتاب تندتری را در جامعه ایجاد کرد.
- با همه خواص که به نوعی دغدغهی بحث سینما پیدا کرده بودند، جلسه گذاشتیم و گفتوگو کردیم. به نظرم این بخش اتفاقا مدیریت شد و به یک تعامل مثبت رسیدیم، اما آن بخش که نتوانستیم کاری بکنیم و ادامه داشت (که امیدواریم الان متوقف شده باشد)، از درون سینما بود که عدهای اصرار داشتند فرآیند حاشیهسازی برای مجموعه سینمای ایران ادامه داشته باشد.
- مشکلی که نتوانستیم حل کنیم این است که گروهی از درون نمیخواستند سینمای ایران به سامان برسد که این هم به رقابتهای صنفی یا گروهی که در سینمای ایران وجود دارد، برمیگشت. این آفتی است که متاسفانه حل نشد و اگر خودِ سینما نخواهد، هیچ وقت حل نخواهد شد. بالاخره هر پنج نفری در سینمای ایران میتوانند، آن را دچار چالش جدی کنند.
- به طور مشخص ببینید، در آخرین بیانیهای که بخشی از کارگردانان و بخشی از تهیهکنندگان منتشر کرده بودند گفتهاند که سینمای ایران مرده است. وقتی از درون این خانه، حرمت آن را نگه نمیداریم، بیرون هم طبیعی است که حرمت نگه نمیدارند. این را من نمیتوانم کاری بکنم. شما از درون مجموعهی خود سینما میگویید سینما مرده است و بعد انتقاد میکنید به یک فرد سیاسی یا ... که چرا به سینما تعرض میکنی!
- واقعا متوجه نمیشوم! سینمایی که سه سال است میگویند مرده است، اما هر سال ادامه پیدا میکند و فیلم ساخته میشود و به جشنواره میآید اما یک بیانیه منتشر میشود که در جامعه، موج ایجاد میکند. خیلیها هم که خبر ندارند در سینما چه میگذرد، فکر میکنند وای چه اتفاقی افتاده است! واقعا نه من و نه هیچ مدیر دیگری نمیتواند به تنهایی برای این بخش کاری کند.تا وقتی که همه قبول نکنند که مشکلات را درون سینما حل کنند و همهچیز را به شکل اغراقآمیز به بیرون منتقل نکنند، وضعیت همین است.
- در داخل سینمای ما، گروههای فکری و سلایق متعددی وجود دارند که بعضا سالهاست که مقابل هم ایستادهاند، همدیگر را قبول ندارند و با هم کار نمیکنند. اختلاف نظر اشکال ندارد، اما اینکه گروههای مختلف چون با هم اختلاف دارند بیانیه بدهند که سینما مرده، این ضربه شدیدی به سینمای ایران میزند.
- اگر آن مفاهیم اصلی در رابطه با فعالیت خانهی سینما، نسبتاش با صنوف سینمایی و نهایتا نسبتاش با سازمان سینمایی براساس قوانین روشن و شفاف کشور مورد توافق اعضای کمیته هفتنفره باشد کارها سریع جلو میرود. فکر میکنم اگر روی کلیات مشکلی وجود نداشته باشد، جزئیات یک هفتهای حل میشود.
58246
نظر شما