ناصر قراگزلو – میثم بهرامی / خودش میگوید نصف سوبله چوبله را او به پرویز مظلومی هدیه کرده؛ یعنی دو برد از چهار برد. استقلال با سرمربیگری پرویز مظلومی 4 بار پرسپولیس را برد که دو برد آنها مقابل پرسپولیس با هدایت حمید استیلی بود. استیلی که اهل کری خواندن نیست، دو باخت دربی را به خاطر شرایط بد تیمش و اتفاقات فوتبالی میداند. او در این گفتوگو توضیح میدهد که هیچ وقت در دوران بازیگریاش به استقلال نباخته اما در زمان مربیگری، دو باخت را تجربه کرده است. با حمید استیلی در مورد خداحافظی مهدی رحمتی از تیم ملی هم صحبت کردیم.
*آقای استیلی شنیدهاید مهدی رحمتی از تیم ملی خداحافظی کرده؟
بله شنیدهام.
*فکر میکنید دلیل خداحافظی او چیست؟ به نظر میرسد بازیکنان دیگر خیلی برای تیم ملی ارزش قائل نیستند.
به هر حال شرایط عوض شده و بازیکنان دیگر مثل قبل نیستند. الان شما نگاه کنید اشکان دژاگه در بازیهای تیم ملی چطوری میدود. قبل از اینکه او به تیم ملی بیاید خیلیها میگفتند او برای حضور در تیم ملی ایران انگیزه زیادی ندارد اما الان میبینیم که از همه بازیکنان بیشتر میدود و تعصب بیشتری دارد. به خاطر این است که دژاگه در فرهنگی بزرگ شده که اینطوری او را بار آوردهاند.
*در این دو سه بازی اخیر همه از قوچان و دژاگه راضی بودهاند.
زمان ما چرا مردم بازیکنان تیم ملی را دوست داشتند؟ چون میدانستند با تمام وجود میآییم بازی میکنیم. مردم در آن سالها فوتبالی بودند و احساس میکردند خودشان داخل زمین بازی میکنند. الان این حس در مورد چند بازیکن مثل دژاگه و قوچان نژاد هست. با اینکه اینها نبودهاند و بیشتر عمرشان را در خارج از کشور بودند، ولی نسبت به بقیه بازیکنان تعصب بیشتری به تیم ملی دارند. آنها در زمین با تمام وجود بازی میکنند. به خاطر اینکه در فرهنگشان یاد دادهاند که وقتی بازی میکنید تمام توانتان را بگذارید. مخصوصا برای تیم ملی. مردم در این چند بازی فقط از دژاگه و قوچان نژاد حرف میزنند و کسی از بازی بقیه بازیکنان تعریف نمیکند.
*شما از نسل اوایل دهه 90 بودید. نسلی که از استعفای نسل قبلی فرصت رشد پیدا کرد. به نظرتان استعفا و خداحافظی از تیم ملی کار درستی است؟
یکی احساس میکند در اوج باید برود کنار که خوب است. در ذهن مردم هم به عنوان بازیکنی که خوب بازی کرده میماند و کسی نمیگوید او بازیکنی بود که موقعیتها را خراب میکرد. دست خود آدم هست که چه فلسفهای دارد در مورد فوتبال بازی کردن. به نظرم پیراهن تیم ملی مقدس است. وقتی ما بازی میکردیم مثل سرباز در جبهه بودیم. سربازها چطوری میرفتند میجنگیدند، ما هم همانطور بودیم.
*خود شما چند سال منتظر رسیدن به این پیراهن بودید؟
خیلی زحمت کشیدیم. باید برای رسیدن به پیراهن تیم ملی فیلترهایی باشد. اگر زود به پیراهن تیم ملی برسی زود هم آن را از دست میدهی. ولی اگر با فیلتر برسی به تیم ملی، مخصوصا اگر در ردههای پایه بیایی و مراحلی را بگذرانی، قطعا به آنجا که برسد خیلی سخت آن را از دست میدهی. یک موقع استثنا هم هست. ولی نمیتوانیم همه چیز را فدای استثنا کنیم. یک اصولی باید داشته باشیم. اصول را اگر رعایت کنیم و بازیکن به سختی برسد به تیم ملی، به سختی هم از دست میدهد اما به راحتی که به پیراهن تیم ملی برسد، به راحتی هم آن را از دست میدهد.
*ما الان ورودی بازیکن نداریم. بعضی وقتها خود شما در فصل گذشته برای انتخاب 11 نفر اصلی پرسپولیس به مشکل میخوردید.
من از همین نوجوانان پرسپولیس که با آنها رفتیم مالزی بگویم. سرمربی تیم اسلواکی میگفت تیم شما یک سطح بالاتر از بقیه است. ما استعداد داریم. زیاد هم داریم. ما میتوانیم دو تا تیم ملی داشته باشیم. ولی سلیقهها فرق میکند. ما قانونگذاریهایمان درست نیست. زیر ساختها درست نیست. مثلا الان آقای تاج ایستاد و گفت لیگ باید انجام شود. این مهم است. الان جام حذفی برگزار شد چقدر بهتر شد. چقدر تنور فوتبالمان داغ شد. بازیکنان هم آمادهتر میشوند. اگر ساختار درستی داشته باشیم نمیگوییم هر کسی هر چیزی گفت درست است. فوتبال علمی شده و همه برنامه دارند برای خودشان. اگر علمی کار کنیم میدانیم چه کار باید کنیم. در کار مدیریت و مربی ثبات نیست. این مشکلات ماست.
*شانس تیم ملی برای صعود به جام جهانی را چقدر میدانید؟
فوتبال ما غیر قابل پیش بینی است. اصلا پیشبینی نمیشود کرد. یک دفعه جلوی کره در تهران خوب بازی میکنیم و میبریم. یک دفعه هم به لبنان میبازیم. ازبک را در خانهاش میبریم اما در خانه خودمان میبازیم. این نوسان باعث میشود که نتوانیم پیش بینی کنیم. البته این نوسان برای کروش نیست. در همه سالها ما نوسان داشتیم. البته اوایل دهه 90 خیلی کم این مشکل را داشتیم. زمان مدیریت صفایی فراهانی خیلی خوب بودیم و مدیریت خوب او باعث شد نتایج خوبی بگیریم. آن سال خیلی خوب کاشتند و برداشت خوبی هم داشتند. مدیریت صفایی فراهانی خوب بود و مربیانی که بودند مثل ایویچ و بازیهای تدارکاتی که کردیم باعث شد نتایج خوبی بگیریم.
*چطوری میشود که صمیمیترین رفقا کارشان به دعوا میکشد و این قدر بچهگانه واکنش نشان میدهند؟
در فوتبال تنش زیاد است. حسادت زیاد است. همه میخواهند جای همدیگر را بگیرند. البته همه جای دنیا این رقابت وجود دارد. آری هان سرمربی سابق پرسپولیس میگفت همه جای دنیا این رقابت هست ولی در ایران برای رسیدن به جایگاه بقیه، همدیگر را میزنند. میگفت در اروپا حسادت هست اما مثبت است. اینجا جوری است که خیلی خوب نیست. یعنی یک چیزهایی را مطرح میکنند که خیلی شاید جالب نباشد.
*در دوره شما کاپیتانی تیم ملی خیلی ارزش داشت ولی اصلا سر آن دعوا نمیشد.
آن موقع نادر محمدخانی خیلی خوب بود. آن سالها کاپیتانی به سابقه بود. سابقه هر کسی در تیم ملی بیشتر بود کاپیتان میشد. بعد از محمدخانی، عابدزاده کاپیتان میشد. سلسله مراتب همیشه رعایت میشد. دایی از من کوچکتر بود اما به خاطر اتحاد تیمی کاپیتانی را دادم به دایی.
*اصلا مگر فرقی دارد که بازوبند را چه کسی ببندد؟
بازوبند خیلی ارزشمند است. آدم اگر کاپیتان یک جایی باشد خیلی ارزشمند است. کمتر کسی پیدا میشود که از بازوبند به خاطر رفاقت و دوستی بگذرد.
*واقعا این قدر مهم است که سرش دعوا کنند؟
این برمیگردد به مدیریت تیم. میگویند کاپیتانی به سابقه است. در ایران به سابقه است و در اروپا سرمربی کاپیتان را انتخاب میکند.
*بعضیها میگویند بازوبند یک تکه پارچه است.
نه. نباید این قدر ارزش آن را پایین بیاوریم. باید ارزشمند باشد. پنجعلی سالها کاپیتان بوده. علی پروین کاپیتان بوده. کاپیتان نماینده تیم هست. بازیکنان مقصر نیستند به نظرم. مدیریت مقصر است در مسائل کاپیتانی.
*علی کریمی میپذیرد که کاپیتانی را بدهد به مهدویکیا اما در برخی تیمها دعوای کاپیتانی دارند.
علی کریمی بزرگ فکر میکند. استثنا هستند بعضیها. ولی اگر یک اصولی باشد همه میدانند چه کسی کاپیتان است. مثلا باید به آقای کروش بگویند فرهنگ ما این است که کاپیتان را اینطوری انتخاب میکنند. مگر اینکه یک استثنا وجود داشته باشد. مگر تیم عوض شده باشد و همه جدید آمده باشند که آن وقت مربی بگوید چه کسی کاپیتان باشد. شخصیت کاپیتان، شخصیت یک تیم است.
*خب برویم سراغ دربی. الان دوباره حاضرید مثل پارسال روی تخته، نتیجه دربی را پیش بینی کنید؟
من که نمیخواستم بنویسم. شما اصرار کردید من هم نوشتم.
*الان حاضرید دوباره بنویسید؟
آن موقع هم نمیخواستم بنویسم. اشتباه کردم نوشتم. اگر زمان برگردد نمینویسم. بعضی مواقع نه گفتن خیلی سخت است برای من.
*الان اگر شما را ببریم پای تخته، دیگر چیزی نمینویسید؟
نه.
*چی شد که دو تا دربی رو باختید؟
یک اتفاق است. برمیگردد به اول فصل. شرایط خیلی سخت بود که آمدم پرسپولیس. ابزار لازم را هم نداشتم. یک شرایطی پیش آمد که باعث شد آن اتفاقات رقم بخورد.
*فکر میکنی خودت را سوزاندی؟
نه. همین است فوتبال. من یک سال کار نکردم چون احتیاج داشتم یک ریکاوری در خودم بکنم. هم از نظر فنی هم از نظر اخلاقی. خیلیها میگفتند برای تو خوب نیست که بروی با تیمهای پایه کار کنی ولی من با این بچهها کار کردم. حتی در مالزی با آنها تمرین کردم.
*بعضیها از استیلی ایراد گرفتند که چرا با تیم پایه رفت مالزی؟
سخت است. ولی من دوست دارم با این بچهها کار کنم.
*شان شما پایین نمیآید؟ به هر حال شما سرمربی پرسپولیس بودید و شاید کمتر کسی حاضر شود با سابقه سرمربیگری تیم بزرگسالان پرسپولیس، در تیم نونهالان کار کند.
نه. شان آدم را خدا تعیین میکند.
*در مورد آن بازی جام حذفی صحبت کنید. همان مسابقهای که شما مجبور شدید زیر بار برگزاری آن بروید.
در ایران موفق شدن فقط فنی نیست. مسائل بیرونی بیشتر است. چرا مربیان خارجی موفق نمیشوند؟ چون مسائل بیرونی بیشتر است. دنیزلی سه تا جام در ترکیه آورده اما اینجا یک جام نیاورده. کروش دررئال مادرید بوده اما هنوز در ایران موفقیتی به دست نیاورده. خود ژوزه 20 تا قهرمانی داشته. چون فقط مسائل فوتبالی رقم نمیزند نتایج را. مسائل بیرونی فوتبال زیاد است در ایران. کسانی موفق هستند که بتوانند بیرون زمین فوتبال را کنترل کنند.
*در جام حذفی سه تا خوردید و چند تا هم نخوردید. نترسیدید 6 تایی شوید؟
نه. نترسیدیم. اگر میترسیدیم که اصلا بازی نمیکردیم. ما کم آوردیم چون روی نیمکت بازیکن نداشتیم. ما در جام حذفی قبلش به ذوبآهن خورده بودیم که با شرایط روحی روانی سخت توانسته بودیم ذوب را ببریم. قرار بود بازی استقلال بعد از نیم فصل انجام شود. تیم ما تازه شکل گرفته بود که توانستیم در رشت داماش را شکست دهیم. برای نصرتی و شیث هم این اتفاق افتاد که دو بازیکن کلیدی خط دفاعی را از دست دادیم. ما بعضی مواقع زوری به 11 نفر اصل میرسیدیم که در این شرایط دو نفر را هم از دست دادیم. بازی با استقلال که شد رفتیم با عزیز محمدی صحبت کردیم و گفت نمیشود، باید بازی کنید. ما میتوانستیم بکشیم کنار. شرایط سخت بود. زوری 11 تا شدیم. غلامرضا رضایی را با آمپول فرستادیم داخل زمین. روی نیمکت بازیکنان جوانان و امید نشسته بودند. در نیمه دوم هم خیلی سرتر بودیم اما در وقت اضافی کم آوردند بازیکنان ما. زمانی تیم موفق است که روی نیمکت بازیکنان خوبی داشته باشد و بتواند تعویض کند.
*در آن بازی نزدیک بود یکی از بدترین باختهای پرسپولیس شکل بگیرد.
در جام حذفی گل که زده میشود بازیکنان میروند برای عوض کردن نتیجه. ما هم کسی را نداشتیم که تعویضش کنیم. روح الله سیف اللهی را فرستادم که جوان است. ولی من از نتیجه نمیترسم. اگر دقت کنید تمام تیمهایی که داشتم فوتبال خوبی بازی کردند. اما کسب نتیجه عوامل دیگری بیرون از زمین دارد.
*برای هواداران پرسپولیس همان برد 6 – 0 بهترین افتخار است و آنها حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی چنین نتیجهای به ضرر خودشان ثبت شود.
به هر حال آن بازی سخت بود. بعد از بازی هم خودم رفتم کنار. شاید اگر مربی خارجی به جای من بود میماند تا او را اخراج کنند و پولش را بگیرد. ولی من خیلی راحت رفتم کنار.
*بعد از آن بازی علی کریمی از شما دفاع کرد. آن دفاع رفاقتی بود؟
گذشت زمان همه چیز را ثابت میکند. ما بعضی مواقع به 11 نفر هم نمیرسیدیم. ما هیچ وقت در را روی هوادار نمیبستیم. خبرنگار میآمد همیشه و در را نبستیم روی هوادار. با آن شرایط سخت که هوادار میآمد شلوغ میکرد و یک سری مسائل میگفتند. ما میگفتیم حق هوادار است که در تمرین باشد. در تمام شرایط سخت هم در مصاحبهها شرکت کردم. باخت را گردن داور و تیم حریف نینداختم. این فوتبال است. شرایط سختی بود. ولی عمر است. آدم نمیداند چه میشود. مهمترین چیز این است که خدمت کنیم. در کشور ما هیچ وقت کسی به ناصر حجازی نمیگفت اسطوره. وقتی فوت کرد همه گفتند اسطوره بوده. تختی وقتی زنده بود کسی نمیگفت الگوی اخلاقی است ولی وقتی فوت کرد گفتند الگوی اخلاقی. در کشور ما هستند افرادی که باید به آنها توجه کنیم اما توجه نمیکنیم.
*در مورد دربی که در آن دو بر صفر باختید حرف بزنید.
درشروع نیمه دوم برگشتیم به بازی. نیمه دوم پنالتی شد به نفع ما. محمد نوری پنالتی را زد بیرون. اگر نمیزد شرایط فرق میکرد. ولی اینجا ما باید جوابگو باشیم که توپ توی گل نمیرود. روی ضد حمله گل دوم را خوردیم.
* سوبله و چوبله را شما هدیه دادید به مظلومی.
دو تا را من هدیه دادم. دربی کمک میکند به ماندن سرمربی و اگر ببری میمانی در تیم.
*البته شما دربی که باختید هم فوتبال قشنگی بازی کردید.
من تیمهایم خوب بازی میکنند. من باید روی مسائل بیرون زمین بیشتر کار کنم! مسائل بیرون زمین مهم هستند در فوتبال ایران.
*میگفتند استیلی با برخی بازیکنان خیلی دوست است و این باعث میشود به برخی بازیکنان بازی نرسد.
من همه بازیکنان را به یک چشم میبینم. چون خودم در فوتبال بودم همه بازیکنان را به یک چشم میبینم. سعی میکنم عدالت را رعایت کنم. اگر اتفاقی افتاده سهوی بوده. عمدی نبوده. من با همه بازیکنانم در ارتباط هستم. قشنگی فوتبال در همین است که بعد از رفتن از یک تیم، با اعضای آن ارتباط داشته باشی. من هنوز با مدیرعامل و مردم بوشهر در ارتباطم.
*الان هم شما، هم آقای مظلومی مظلومی بدون تیم ماندهاید؛ یعنی برنده و بازنده دربی پارسال الان تیم ندارند.
تیم بود برای مربیگری. خود من نخواستم. احتیاج به ریکاوری داشتم. مظلومی البته نتیجه گرفته بود و باید کار میکرد. البته قرارداد داشت با استقلال و اتفاقاتی افتاد که در نهایت الان تیم ندارد. آقای مظلومی هم پیشنهاد داشته اما قبول نکرده. شرایط پارسال واقعا عجیب بود. سه روز مانده به بازی با استقلال گفتند شیث و نصرتی را بخشیدیم. اما ما یک سری اصول داشتیم. نگذاشتم حتی بیایند سر تمرین. ما اینها را استفاده نکردیم و باختیم. در حالی که همه دنبال نتیجهاند. کسی اصول را نمیبیند. اصول مربیگری را ما تا جایی که میتوانستیم رعایت کردیم. بعضیها گفتند میگذاشتی شیث و نصرتی بازی میکردند، هیچ اتفاقی هم نمیافتاد.
*فرق یحیی و استیلی در چیست؟
خوب است که یحیی برگشته. مدیریت همه امکانات را در اختیار یحیی گذاشته. بازیکنانی که نمیخواسته را کنار گذاشته و بازیکنان جدید جذب کرده. بازیهای خوبی هم انجام دادند.
*نگفتید فرق مربیگری شما با یحیی در چیست؟
نمیتوانم بگویم. ابزار خیلی مهم است. مثلا رضا حقیقی تاثیرگذار بوده. بازیکن خارجی جدید تاثیرگذار بوده. ارتباط خوب یحیی با اینها هم هست و کمک کرده به نتایج تیم.
*شما هیچ وقت برایتان پیش نیامد که به عنوان آلترناتیو بیایید به پرسپولیس. پارسال هم بد موقعی آمدید. قبل از اینکه شما را به عنوان جانشین علی دایی معرفی کنند، شما اینجا پیش ما بودید و گفتید که سرمربیگری پرسپولیس را قبول نمیکنید.
من موبایلم را خاموش کرده بودم. رفتم بهشت زهرا سر خاک داداشم. اما من را پیدا کردند و من هم ماندم در رودربایستی.
*شما یک رفاقتی با کاشانی داشتید. کاشانی سرمربیگری پرسپولیس را هدیه کرد به شما یا شما به خاطر رفاقت لطف کردید و این پست را قبول کردید؟
کمیته فنی من را انتخاب کرد. کاشانی فیلم گرفته از کمیته فنی که اعضا گفتهاند چه کسی بیاید. خود شما میگویی من شب قبلش پیش شما بودم و گفتم سرمربیگری پرسپولیس را قبول نمیکنم. شاهد از غیب رسید. من نمیخواستم بروم واقعا.
*مثل نوشتن نتیجه دربی روی تخته بود؟ رودربایستی باعث شد قبول کنید؟
آدم باید بعضی مواقع بگوید نه. برای من نه گفتن خیلی سخت است. الان که یک سال گذشته و تجربه بیشتری پیدا کردهام، به این نتیجه رسیدهام که واقعا بعضی مواقع باید رودربایستی را کنار بگذارم و بگویم نه.
*البته الان اگر به شما بگویند سرمربی پرسپولیس بشوید، این سمت اینقدر جذابیت دارد که قبولش کنید.
نمیخواهم تعریف کنم. اما در دوران فوتبالم از شماره پیراهنم گذشتم. مجید نامجو آمد بهمن، پیراهنم را دادم به او. یک سال از من بزرگتر است ولی پیراهنم را دادم به او. بازوند کاپیتانی را دادم به علی دایی. در سال 82 پروین گفت میتوانی بازی کنی میتوانی بازی نکنی، ده دقیقهای گفتم خداحافظی میکنم. گفتم بازی نمیکنم. در حالی که خداحافظی از فوتبال کار خیلی سختی است. ولی من به خاطر حرف پروین فوتبال را گذاشتم کنار. مربیگری هم همین است. من خودم از سرمربیگری پرسپولیس استعفا دادم و بقیه پولم را نگرفتم و آمدم بیرون. شاید خیلیها از این پول نمیگذشتند. 400 – 500 میلیون بود. میتوانستم بگیرم. ولی این کار را نکردم. زمان همه چیز را ثابت میکند. آدم حرف زیاد میزند. مهم این است که درست حرف بزند.
*استیلی در دوران بازیگریاش محبوب بود همیشه. ولی یک دفعه تبدیل شد به آدم بد قصه.
شاید هواداران آن موقع به خاطر نتایج با من بد بودند. ولی دنیزلی آمد بعد از من و 4-5 تا بازیکن هم اضافه شد. تیم دوازدهم شد. پرسپولیس ششم بود وقتی من رفتم. بعد ژوزه آمد و تیم دوازدهم شد. آن زمان ناراحت بودند، اما الان فهمیدند که مشکل جای دیگری است. من مقصر بودم اما همه تقصیرها گردن من نبود. این دو تا مربی خارجی که مردم دوست داشتند آمدند اما نتیجه نگرفتیم. در آسیا و لیگ نتیجه نگرفتیم. با مربیان بزرگ هم نتیجه نگرفتیم. این همه بازیکن هم اضافه شد. دنیزلی آدم خوبی است. شخصیت خوبی دارد. هیچ وقت در مورد هیچ مربی حرف نزد. از این نظر شخصیت خوبی دارد.
*اگر سال سرمربیگری پرسپولیس را به شما بدهند قبول نمیکنید؟
نه. فعلا برنمیگردم.
*شما در دو راهی تیم ملی امید و پرسپولیس بودید. پرسپولیس انتخاب درستی بود؟
وقتی تیم ملی امید را پیشنهاد دادند، هنوز چهلم برادرم نشده بود. شرایط روحی خوبی نداشتم. قطعا در تیم امید خیلی راحتتر میتوانستم کار کنم. ولی روحیه خوبی نداشتم برای رفتن به تیم امید. بعد از مدتی پیشنهاد پرسپولیس پیش آمد. آقای تاج میگفت تنها کسی هستی که همه اتفاق نظر دارند شما میتوانید در تیم ملی امید کار کنید. من هم یک سری اشتباهات داشتم. بعضی مواقع احساس به منطق غلبه میکند. در مورد من هم احساس به منطق غلبه کرد.
*ماجرای پارسال تبدیل شده بود به یک جوک. نوع اعتراض به حضور شما، با تشویق علی دایی.
علی دایی دوست من است. بعد از آن زمان چند بار همدیگر را دیدیم. اما من آمدم جای علی دایی. ما دوستیم. این بازیها تمام میشود و میرود. بعد از آن جریان من هفت هشت بار علی را دیدم. حجازی و دهداری که بزرگتر از ما هستند رفتند. اینها تمام میشود میرود. ما که کسی نیستیم در مقابل دهداری.
*شما در دوران بازیگری بر خلاف دوران مربیگری سابقه خیلی خوبی داشتید در دربیها.
من در دوران بازیگری دربی را نباختم. یک بازی سه کارته بودم و بازی نکردم که تیم باخت. ولی وقتی در ترکیب بودم نباختم. آن زمان دربیها خیلی حساس بود. معلوم بود علی پروین تا صبح نخوابیده. شاید من آن موقع به عنوان بازیکن این استرس را نداشتم. ولی وقتی مربیگری کردم دیدم چقدر استرس زیاد است. چون همه فشارها روی مربی است.
*پروین میگفت اگر دربی را مساوی کنی طرفدار هم راضی است ولی نباید ببازی.
علی آقا میگفت دربی را فقط نباز. اما من مساوی را با باخت یکی میدانستم. اما الان میبینم اگر نبازی و مساوی کنی خیلی بهتر از باخت است. من دنبال برد بودم. باید با این فرهنگ کنار بیاییم که مربی باید در دربی برود دنبال نباختن.
*در دربی 78 به خاطر استرس باعث شد دعوا کنید؟
آن دعوا بعد از بازی پیش آمد. نود دقیقه تمام شده بود و نوازی لطف کرد و یک کله به من زد! من در دوران ورزشی یک بار این اتفاق افتاد برایم که واکنش نشان دادم. اگر میدانستم دوربین روی من است واکنش نشان نمیدادم. اگر داخل بازی بود هم میدانستم داور جریمهاش میکند.
*اولین اشتباهتان باعث شد تا زندان هم بروید.
آن اتفاق زمانی رخ داد که فوتبالیستها خیلی محبوب بودند. به خاطر همین گفتند حال فوتبالیستها را بگیرید. من رفتم زندان و کار یک بنده خدایی که اعدام خورده بود را درست کردم. رفتیم لنگرود و رضایت خانواده را گرفتیم.
*شما یک شیطنتهایی در دوران فوتبالتان داشتید. مثلا کاری میکردید که داور به بازیکن حریف کارت بدهد.
من محکم بازی میکردم ولی جوانمردانه. این همیشه مد نظرم بوده. چون اگر کسی را بزنی خدا تو را میزند. اگر هم اتفاقی افتاده عمدی نبوده.
*در مورد آن دربی 9 نفره فتحاللهزاده یک حرفی زد که حاشیههایی ایجاد شد.
نه. اصلا این نبوده. شاید خیلی از بازیها مساوی میشد. کسی که فوتبال بازی کرده نمیتواند بگوید به ما گفتند مساوی شود. توپ میرود تو گل. گل میخوری و میزنی. در آن شرایط که بازیکن ما اخراج شد من صحبت کردم و جمع کردم بازیکنان را. گفتم بچهها باید بیشتر از اینها بدویم که کمبود این دو نفر را جبران کنیم. آنها هم تلاش میکردند که گل بزنند. ما هم دو تا زدیم به تیر آنها.
*شانس آوردید 6 تایی نشدید؟
وقتی دو نفر از تیم حریف کمتر هستی خیلی سخت است. فکر ما این بود که باید بجنگیم که این دو نفری که نیستند را جایشان را پر کنیم. ما در نیمه دوم بهتر بازی کردیم در ضد حملهها و ضربات ایستگاهی. فتحاللهزاده هم میگوید بد عنوان شده حرفهای او. من اینطوری نگفتم. قطعا اگر میتوانستند در بازی جام حذفی به ما سه تا دیگر میزدند که شش تایی کنند. اما نتوانستند. اما لذتی که بعدش داشت خیلی زیاد بود. البته من یک ساعت و نیم بعد از بازی در رختکن افتادم. خیلی توان گذاشتیم. انگیزه داشتیم که جای خالی بازیکنان را پر کنیم.
*دربی این دفعه را چطور میبینید؟
یکی از قشنگترین دربیها میشود. ابزارشان بازیکن است. تفکرات یحیی تهاجمیتر است. دو تا فروارد دارد و نشان میدهد تیم تفکر هجومی بیشتری دارد. سیستم 4-4-2 لوزی یا الماس بازی میکند. تقابل بازیکنانی مثل خسرو حیدری با پولادی باید زیبا باشد. قلعهنویی شاید محتاطتر بازی کند.
*بعضی میگویند دست استقلال پرتر است در دربی؟
پرسپولیس نیمکت خوبی دارد و بازیکنان خوبی روی نیمکتش هستند. فکر کنم علی کریمی هم برسد به بازی اما مهدویکیا یک مقدار شرایط حادتری دارد. علی اگر بتواند 10 درصد بازی کند میرساند خودش را. من علی کریمی را میشناسم. شرایط سخت باشد باهاش صحبت شود که برگرد، برمیگردد و خودش را میرساند. بودنش در زمین یک بار روانی قوی است. مثل مجیدی برای استقلال.
*قلعهنویی در دربیها نباخته. میگویند یحیی حریف تجربه قلعهنویی نمیشود. ولی خودش گفت اسیر نمیشوم.
تجربه خیلی کمک میکند. شاید اگر پارسال تجربه الان را داشتم، به مساوی فکر میکردم و تیم را نگه می داشتم. ما عضو کمیته فنی هستیم و کمک میکنیم به تیم. تجربه با کار کردن به دست میآید و من هم اگر بتوانم به یحیی کمک میکنم.
*بی تجربگی کار نمیدهد دست یحیی؟
انشاءالله نمیدهد. من یحیی را اخیرا ندیدم اما یکی دو جلسه سر تمرین میروم و میبینمش. اگر بخواهد میتوانم کمک کنم. دخالت نه.
*چه مشاورهای به او میدهید؟
هر تجربهای که داریم. به او یاد می دهم چطور دربی ها را باختم. یاد می دهم هم نبازد، هم ببرد. پرسپولیس به این سه امتیاز احتیاج دارد.
*دربیهایی که بازی کردید نسبت به الان فرقش چقدر بود؟
آن زمان رسانهها کمتر بودند و کمتر میپرداختند به این دربی.
*سطح بازیکنان چطور؟ افت نکرده؟
دهه 60 فوتبالیستهای خیلی خوبی داشتیم اما امکانات و مسائل مالی برایشان فراهم نشد. دهه شصتیها سوختند. هر دهه شرایط خودش را دارد. ولی تحول فوتبال ما در دهه 70 اتفاق افتاد. تب فوتبالی هم در آن دهه خیلی زیاد بود.
*قرار است کاشانی مسئولیت بگیرد در تیم ملی. در صورت چنین اتفاقی، شما سرپرست تیم ملی میشوید؟
نه. کاشانی هم کفاشیان ازش خواسته ببیند در چه جایگاهی میتواند کمک کند. در رسانهها شنیدم که رفته پیش کفاشیان.
*قرار است ستاد حمایت از تیم ملی را تشکیل دهد و یک آدم فوتبالی را بگذارند سرپرست تیم ملی.
اگر کمکی از دستم بربیاید انجام میدهم اما کار من فنی است. کارم سرپرستی نیست.
*برد در دربی چقدر میتواند کمک کند به این پرسپولیس؟ چون در لیگ شرایط خوبی ندارند.
هم برای مربی مهم است هم برای باشگاه. شاید اگر اول یحیی میآمد و بعدش مربی خارجی میآمد یحیی را اذیت میکردند. اما الان مردم دیدند که مربی خارجی نتوانست کار کند و یحیی را قبول کردند. مثل نفت آبادان که با دو تا مربی خارجی نتیجه نگرفتند و الان مردم فهمیدند که تیم مربی داخلی میخواهد. هوادار باید هواداری باشد که وقتی تیم میبازد تیمش را حمایت کند.
*گل محمدی در پنج بازی نباخته. این روند تا کجا ادامه پیدا میکند؟
با این نفراتی که هست، جایگاهی که به دست میآورند باید خوب باشد. نیلسون خوب است. بقیه بازیکنان هم ملیپوش هستند. رویانیان فوق العاده کار کرده. آمدن حقیقی خیلی کمک کرد. در بازی آخر پاس گل داد و یک پنالتی هم گرفت. آمدن بازیکن خارجی هم چقدر کمک کرده. یحیی میگفت زمان ژوزه تیم خوب تمرین نمیکرد.
*میگویند زمان ژوزه تیم با تمام وجود بازی نمیکرد.
اصلا این طور نیست. من به این اعتقاد ندارم. شاید بعضیها واقعا بخواهند یک کاری بکنند ولی کل تیم اینطوری نیست.
*یحیی میگفت بازیکنان در نیم فصل اول خوب تمرین نمیکردند.
خب این بستگی به مربی داشت که چطوری تمرین بدهد. یحیی گفت نیم فصل اول خوب تمرین نمیکردند و این برمیگردد به سرمربی.
*یحیی میگفت بازیکنان اضافه وزن داشتند.
من وقتی در کمیته فنی بودم، بحثی کردم که آمادگی جسمانی تیم پایین است. در نیمه دوم تیم میایستاد و گل میخورد. فوتبال علمی شده و با آزمایش و سنجش میشد تیم را بهتر کرد. بعد از مسابقه چند بار دیدم تمرین تعطیل میشد. ریکاوری بعد از بازی خیلی مهم است. اگر مسائل علمی فوتبال را بدانید، قطعا میدانید چقدر تاثیرگذار است ریکاوری. هم جسمی هم روحی.
*یحیی گفته در دربی طلسم شکست ناپذیری قلعهنویی را میشکنم.
این خیلی خوب است که اعتماد به نفس داشته باشد سرمربی.
*اعتماد به نفس کاذب دارد؟
نه. چرا کاذب؟ میتواند.
*اخیرا برخی از پیشکسوتان پرسپولیس علیه گل محمدی مصاحبه میکنند. این اتفاق چقدر ضربه میزند به تیم؟
ما باید بدانیم فقط یک نفر میتواند مربی تیم باشد. همه نمیتوانند مربی باشند. باید این یک نفر را حمایت کنیم. نقاط ضعفی هم دارد قطعا ولی باید در جای سربسته به او گفت نه در رسانهها. نباید مشکلاتی که برای من پیش آمد برای یحیی پیش بیاید. یک مربی حقش است که خودش کمکش را انتخاب کند.
*پیشکسوتان پرسپولیس الان با یحیی هستند؟ یا در صورت اولین باخت، او را میکوبند؟
این خیلی مهم است. در بردها که حمایت هست. در باختها باید حمایت کنند. به قول معروف درختی که میافتد احتیاجی به تبر زدن ندارد. موقعی که نیفتاده خیلی مهم است که از او حمایت کنند.
*اگر سال بعد بگویند به پرسپولیس برگرد چه کار میکنید؟
امسا که اصلا مربیگری نمیکنم. ولی سال بعد هم سرمربیگری را قبول نمیکنم. من فعلا با تیمهای پایهای تیم کار میکنم و به کارهای پیشکسوتان هم رسیدگی میکنم. خدمت به پیشکسوتان کار مهمی است. آنها ویترین پرسپولیس هستند. رویانیان در تیم کارهای خوبی کرده. امیدوارم از پرسپولیس نرود.
*موضوعی که وجود دارد این است که میگویند اگر رویانیان برود، تیم میماند با 50 میلیارد تومان بدهی.
50 میلیارد که نیست. ولی رویانیان شرکتهایی را به ثبت رسانده در مالزی، دوبی، اربیل و چند جای دیگر که سوددهی دارند. حتی الان شرکتی که روی پیراهن استقلال تبلیغ میکند متعلق به یکی از شرکتهای پرسپولیس است. تبلیغ پیراهن استقلال را برای سه سال خریدهاند.
*خب این شرکتها با رفتن رویانیان چه سرنوشتی پیدا میکنند؟ برای پرسپولیس میمانند یا با رفتن رویانیان آنها هم منحل میشوند؟
نمیدانم این شرکتها چطوری تعریف شدهاند. ولی پیشکسوتان را تبدیل کردهایم به یک شرکت. هر کسی مدیرعامل پرسپولیس بشود این مدیرعامل هست. اگر سهام باشگاه پرسپولیس واگذار شود، قرار است 20 درصد از آن را بدهیم به پیشکسوتان. باید ساختار طوری باشد که با رفتن اشخاص، سیستم به هم نریزد. اما به هر حال رویانیان کارهای بزرگی برای پرسپولیس کرده. شما کدام مدیرعامل باشگاههای ایران را دیدهاید که برود رودرروی مدیرعامل میلان بنشیند و با او مذاکره کند؟ ما به میلان که رفته بودیم در کمپ تمرینیشان یک محفظه در بسته داشتند که معروف بود به قفس آریگو ساچی. بازیکنان داخل آن فوتبال بازی میکردند. اوت نداشت. توپ بیرون نمیرفت. بزن بزن بود! آنها به مربیان خود بها میدهند. مجسمه آریگو ساچی را آنجا گذاشته بودند.
43 43
نظر شما