زهرا خدایی
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه روز شنبه در کنفرانس امنیتی مونیخ تجاوز هوایی اسراییل به مرزهای سوریه را محکوم و این اقدام را مغایر با حقوق بینالملل خواند. اردوغان در محکومیت تجاوز اسراییل گفت: "کسانی که با اسراییل همانند یک بچۀ تخص برخورد میکنند باید منتظر سر زدن هر نوع رفتاری از سوی این رژیم باشند". اظهارات اردوغان در حالی بود که ایهود باراک دقایقی قبل، حمله هوایی به مرزهای سوریه را تأئید کرده بود. اردوغان با محکومیت اقدام اسراییل، تصریح کرد: "با چنین اقداماتی باید در آینده منتظر وقوع هر نوع سناریویی باشیم". فارغ از همۀ ابعاد حقوقی در محکومیت تعرض هواپیماهای رژیم صهیونیستی به مرزهای سوریه، شنیدن چنین اظهاراتی از سوی نخستوزیر ترکیه- که کشورش از آغاز بحران سوریه در صف مقدم معارضین سوری قرار گرفته و در این راه از هیچ تلاشی برای تقویت این جبهه فروگذار نبوده- به نظر کمی غیرمنتظره مینمود. اینکه نخست وزیر ترکیه با گذشت قریب 2 سال از جنگ داخلی در سوریه از "وقوع هر نوع سناریوی" غیرمنتظره سخن به میان آورد، هنوز ابعاد و زوایای روشنی ندارد، اما رویارویی قدرتهای منطقه- به عنوان یکی از تبعات جنگ سوریه- میتواند هزینههای سنگینی را در چنین وضعیت بحرانی به همراه داشته باشد. خبرآنلاین آخرین تحولات سوریه را با قاسم محبعلی، کارشناس جهان عرب مورد بررسی قرار داده است.
محکومیت اقدام اسراییل در حالیکه ترکیه خود یکی از حامیان سرسخت مخالفین سوری است، کمی عجیب مینمود، آنهم در حالیکه ترکیه پیشتر حریم هوایی سوریه را با دو هواپیما نقض کرده بود.
هیچ دولتی صرفنظر از اینکه چه موضعی در قبال بحران و دولت سوریه داشته باشد، نمیتواند این حمله را تأیید کند. اسراییل با کدام حق قانونی به خاک سوریه حمله میکند؟ این حق در هیچ قانونی شناخته شده نیست.
اما در مورد نقض حریم هوایی سوریه توسط ترکیه باید بگویم که هواپیماهای ترکیه در یک نقطۀ مرزی وارد آسمان سوریه شده بودند و با هر هدفی که صورت گرفته بود، با واکنش سوریه همراه بود و در نهایت منجر به سقوط هواپیماها شد. اما اسراییل وارد آسمان سوریه شده و این کشور را بمباران کرده است.
پس چرا سوریه پاسخی به هواپیماهای اسراییلی نداد؟
نکتۀ مبهم نیز در همین جاست که چرا سوریه هیچ عکس العملی نسبت به این حمله نشان نداده است. آنهم در حالیکه در این کشور وضعیت جنگی حاکم است و در طول 24 ساعت شبانه روز به دلیل وضعیت خاص سوریه نیروهای نظامی در حالت هشدار و آماده باش هستند. اینکه چطور اسراییل وارد آسمان سوریه میشود (و چندین بار دست به این کار میزند) هنوز مشخص نیست. اما اینکه چرا سوریه در مقابل تعرض ترکیه از خود عکسالعمل نشان داد اما به تعرض هواپیماهای نظامی اسراییل پاسخ نداد، این مسئله به سیاستهای قدیمی سوریه در مقابل اسراییل باز میگردد. اگر خاطرتان باشد در مورد لبنان نیز وضعیت به همین شکل بود. در زمانی که نیروهای سوریه در لبنان حضور داشتند اسراییل، بیروت و نقاط جنوبی لبنان را بمباران میکرد ولی سوریه هیچ عکس العملی از خود نشان نمیداد و یا اینکه اسراییل، چندین بار فلسطینیها را در لبنان بمباران کرد ولی سوریه عکسالعملی از خود نشان نداد و یا اینکه اسراییل مرکز هستهای سوریه را بمباران کرد باز هم سوریه هیچ عکسالعملی نشان نداد. این سیاست سوریه است و ظاهراً در مورد اسراییل قرار نیست سوریه عکس العملی از خود نشان بدهد.
تعابیر زیادی پیرامون حمله اسراییل به مرزهای سوریه عنوان شده است، دلیل تعرض دقیقاً چه بود؟
روایتی که دولت سوریه آن را عنوان میکند با روایتی که منابع دیگر و از جمله اسراییلی آن را بیان میکنند با هم تفاوت دارد. اما نقطۀ مشترک در اینجاست که اسراییل به خاک سوریه حمله کرده است. دولت سوریه اعلام کرده است که حمله مذکور یک مرکز مطالعاتی را هدف قرار داده و اسراییل مدعی است که به یک کاروان حمل سلاح و موشکهای ضدهوایی که به سمت لبنان در حرکت بوده، حمله کرده است. اینکه کدامیک صحت دارد، واقعاً نمیتوان در مورد آن اظهارنظر کرد.
بشار اسد به تازگی اعلام کرده است که اسراییل درصدد بیثبات کردن سوریه است و کشورش آمادگی پاسخ دادن به حملات اسراییل را دارد. این در حالی است که تا پیش از آغاز جنگ داخلی در سوریه مرزهای اسراییل و سوریه از امنترین مرزها بوده است. با توجه به این مسئله آیا سقوط اسد و دوران پسااسد میتواند هزینه سنگینی برای اسراییل داشته باشد. آیا میتوان گفت که حمله هوایی اسراییل نمایش قدرتی برای همۀ گروههای درگیر بوده است؟
اسراییل طبیعتاً از حکومت اسد دل خوشی ندارد و این طبیعی است. بشار اسد به حزب الله و گروههای فلسطینی کمک میکرده و یا امکان انتقال نفرات و سلاح به فلسطین را فراهم میآورده است. از طرفی مرزهای جولان بعد از جنگ اکتبر به بعد هیچگاه برای حمله به اسراییل استفاده نشده و مرزهای امنی بوده و اسراییل از این بابت خیال راحتی داشته است. اما اینکه اسراییل از چه وضعیتی سود میبرد به نظرم از وضعیت فعلی اسراییل بیشترین سود را میبرد؛ اسراییل، سوریه قوی را برنمیتابد و علاقمند به ضعیف شدن سوریه است. اما اسراییل از اینکه گروههای جانشین اسد از گروههای ضداسراییلی و یا وابسته به اخوانالمسلمین و یا افراطیهای مسلمان(اعم از وهابی، سلفی و..) باشند، نگرانی دارد و طبیعتاً علاقمند به وقوع این مسئله نیست.
از سویی نیروهایی که میتوانند تهدیدی برای اسراییل باشند(اعم از القاعده، سنیهای افراطی، سلفی، وهابی) و یا نیروهایی که از اسد حمایت میکنند مثل حزب الله و فلسطینیهایی که با اسد متحد هستند، میتوانند به طور جدی اهداف اسراییل مورد تهدید قرار دهند. اگر این دو جبهه با هم بجنگند و همدیگر را قلع و قمع کنند، اسراییل بیشترین سود را میبرد و هر قدر که این جنگ به درازا بکشد اسراییل از این وضعیت بیشترین نفع را میبرد.
گفته میشود جبهۀ طرفدار مخالفان سوریه از حمایتهای خود کاسته است. این خبر تا چه میزان صحت دارد و آیا این به معنای تغییر در رویکرد این جبهه است؟
تا زمانی که تحولات جهان عرب در مصر و تونس در جریان بود جایی و نشانی از بازگشت افراط گراییهای مذهبی و نیروهای نزدیک به القاعده وجود نداشت. حتی در یمن ماهها مردم در خیابان بودند و به رغم اینکه مردم در یمن اکثراً مسلح هستند و سلاح در اختیار دارند باز هم مشکل چندانی از نفوذ آنها و تبدیل آن به اختلافات و تهدید وجود نداشت.
اما از آغاز بحران لیبی به بعد شاهد بازگشت نیروهای افراطی اسلامی به صحنۀ مسائل سیاسی و درگیریها در خاورمیانه بودیم. در سوریه این مسئله به اوج خود رسید. اینکه چه نیروهایی پشت این گروهها هستند و یا چه کسانی از بازگشت افراطیهای اسلامی منتفع میشوند، همچنان سوال مهمی است، اما میتوان گفت نیروهایی که از روند دمکراسی در خاورمیانه سود نمیبردند حتماً از بازگشت افراطیها به منطقه سود میبرند. برخی از این افراط گراییها تغییراتی را در میان مردم و در میان دولتهایی که خواهان حمایت از روندهای دمکراسی هستند، به وجود میآورند. طبیعتاً افراط گرایی و جایگزین شدن دولتهای فعلی با دولتهای افراطی تهدید بیشتری را برای آنها به همراه دارد. از این رو طبیعی است که هم اروپاییها و هم آمریکاییها احتیاط بیشتری در کمک به نیروهای مخالف بشار اسد به خرج میدهند و یا در ارسال کمک گزینشی عمل کنند و یا به گونهای عمل کنند که سلاح و کمکها به دست نیروهای افراطی نرسد. ملاحظات مذکور سبب ایجاد تغییراتی در سیاستهای حامیان مخالفان بشار اسد شده است.
ملاقات میان معاذ الخطیب با وزرای خارجه روسیه و ایران را باید گام مهمی دانست؟
این مسئله تحول مهمی است و نشان میدهد که هر دو طرف اعم از روسی و ایرانی به این نتیجه رسیدهاند که باید واقعیات میدانی و سیاسی معارضه را به رسمیت بشناسند. طرف معارضه نیز به این نتیجه رسیده است که بدون مذاکره با طرفهای حامی بشار اسد نمیتواند در صحنۀ داخلی و بینالمللی به اهداف خود برسد. بنابراین گام مهمی است که میتواند بن بست سیاسی را تا حدی بشکند. اینکه این مذاکرات چه کمکی به بحران سوریه میکند هنوز مشخص نیست اما به هر حال اگر راه حلی برای سوریه وجود داشته باشد، راه حلی است که باید با حضور جامعه بینالمللی (آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا) و طرفهای حامی مخالفین و همچنین طرفداران بشار اسد(ایران، روسیه و چین) باشد و آنها با همدیگر به یک تفاهم کلی برسند؛ در واقع یک تفاهم کلی در صحنۀ داخلی سوریه که در مناسبات میان طرفهای درگیر و اقوام مختلف اعم از کردها، سنیها و علویها، مسیحیان، حزب بعث و ... صورت واقعی به خود گیرد.
4952
قاسم محبعلی میگوید: طی دهههای اخیر، اسراییل بارها مواضع سوریه را در اقصی نقاط سوریه و لبنان مورد تعرض قرار داده، اما دمشق هیچگاه بدان پاسخ نداده است.
کد خبر 275141
نظر شما