تسهیلات!
- چرا این قدر ناراحتی...؟
- برای اینکه امروز تصمیم دارم از «تسهیلات بانکی» یکی از بانکها استفاده کنم.
- استفاده از تسهیلات که خیلی خوشحالی دارد.
- توی این دوره و زمانه که دیگر کلمات و جملهها معنی واقعی خودشان را از دست دادهاند و مثلاً «تعدیل» معنی «گران شدن» را پیدا کرده، «تسهیلات» هم چیزی است در ردیف «تضییقات» و «تشدیدات»!
**
سلیمان و مور!
اگر چه برق مشهد هم فقط نامی است، از نورش
ولی هر ماه میآید سراغ بنده مأمورش
نمیسازم چو بیپروانه منزل، نیک میدانم
رسد از شهرداری هم، به اینجانب فقط زورش
جوانی را دم پاساژ دیدم من «سوپر پانکی»!
که نقش قلب و پیکان بود بر تنبان ناجورش
بسی «تور» شمال و رشت و تهران گشته هر سو وا
ولی هرگز نمیافتم چو صیدی داخل «تورش»!
به تاکسی صد تومن دادم برای صد قدم، اما
شنیدم زیر لب غرید: با این خانه دورش
ندارم شوق بنشستن کنار جعبه جادو
نه فیلم ژاپنی خواهم، نه هم آن ساز و تنبورش
خریدم چون ژیانی را، جریمه گشتم آن لحظه
شنیدم یک نفر گفتا، بود این «قبض» هم سورش!
چو بنزش زد به گلگیر ژیانم، شادمان گفتم:
«سلیمان با چنان حشمت نظرها بود، با مورش»!
خریدم از عسل ظرفی، سراسر آن عسل کف بود
به خود گفتم که حتماً باد خورده زیر زنبورش!
بیاد آرم که میفرمود، مرحوم پدر جانم
مشو غافل ز لبخند مداوم، نور در گورش
**
دوغ و کره و خامه و سرشیر گران شد
چون شیر گران شد
کشک و نخود و قیسی و انجیر گران شد
چون شیر گران شد
رفتم بخرم سبزی آش رشته و یارو
از پشت ترازو
گفتا: تره و جعفری و سیر گران شد
چون شیر گران شد
پیکان قراضه دوسه روزی خفه میکرد
هل دادم و با درد
بردم، آوانس گفت که: تعمیر گران شد
چون شیر گران شد
از سقف اتاقم بچکد موقع باران
هی آب فراوان
اسفالت نتانم بکنم! قیر گران شد
چون شیر گران شد
رفتم بخرم دفتر صد برگ دبستان
از یک دو سه دکان
گفتند همه: کاغذ تحریر گران شد
چون شیر گران شد
القصه کنون گشته گران نرخ همه چیز
از گنده و از ریز
گوش وزرا نیز ز تأثیر گران شد
چون شیر گران شد
گل آقا. شماره 108. زمستان 1371
6060
نظر شما