زهرا خدایی
سوریه آرام آرام به دومین سالگرد جنگ داخلی نزدیک میشود. آتش درگیری میان دولت و مخالفان مسلح – که قربانیان اصلی آن غیرنظامیاند- نه تنها فروکش نکرده، بلکه از بن بست حاکم بر چانهزنیهای دیپلماتیک اینگونه برمیآید که در سال 2013 نیز نباید منتظر پایان تراژدی سوریه بود. ویرانههای برجای مانده از سوریه، ویرانتر میشود، آمار آوارگان سوری به مرز 1 میلیون نفر رسیده، توان کشورهای همسایه برای ادامۀ تأمین نیازهای آوارگان نیز با مشکل برخورده کرده و از مبلغ 1.5 میلیارد دلاری که سازمان ملل برای تأمین نیاز آوارگان سوری تخمین زده بود، تنها 200 میلیون دلار آن تأمین شده و با همۀ این مشکلات و مصائب همچنان هیچ کورسوی امیدی از خلال مذاکرات دیپلماتیک به چشم نمیخورد.
در این میان اولین سفر دیپلماتیک جان کری، وزیر خارجۀ آمریکا و ملاقات با رهبر مخالفان سوریه که خبر از افزایش کمکهای نقدی آمریکا به مخالفان سوریه داشت، این پرسش را مطرح ساخت که ویرانههای سوریه تا چه زمان صحنۀ قدرتنمایی غرب و شرق خواهد بود؟ آیا این روند تا سال 2014 که انتخابات ریاست جمهوری سوریه برگزار خواهد شد، ادامه خواهد یافت؟سفر جان کری به خاورمیانه و اروپا و رویکرد واشنگتن در قبال بحران سوریه را با فرهاد کلینی، کارشناس مسائل استراتژیک مورد بررسی قرار دادیم که در پی میخوانید.
به ظاهر آمریکا و مخالفان سوریه بر سر ارسال کمکهای غرب دچار اختلاف شدهاند. جان کری در کنفرانس مطبوعاتی و در حضور معاذ الخطیب اعلام کرد که کمکهای آمریکا شامل تسلیحات نظامی نمیشود. این به چه معناست؟
در آغاز بحران سوریه و همچنین تحمیل شرایط به این کشور که توسط برخی از همسایگان و همچنین کشورهای عربی شکل گرفت، سیاست خارجی آمریکا تحت تأثیر برخی از نگاههای کشورهای منطقه بود که به دنبال نوعی توسعهطلبی و تعقیب سطح نفوذ منطقهای خود بودند.
این مسئله از این جهت قابل توجه است که شاهدیم دولت ترکیه و همچنین عربستان سعودی در طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری در آمریکا نوع سیاست خارجیشان به شکلی نزدیکتر به رقیب اوباما یعنی جمهوریخواهان و رامنی نزدیک بود، چون آنها خواستار شدت بخشیدن به سیاستهای آمریکا در موضوع سوریه، دخالت نظامی و همچنین افزایش حمایتهای نظامی آمریکا در موضوع سوریه بودند که این مسئله با تعاریفی که دولت اوباما داشت، تا حدودی متفاوت بود.
از سوی دیگر شاهد بودیم که دولت آمریکا در طی این مدت به خاطر تغییر سریع شرایط تاکتیکی صحنه بعضاً دچار یکسری تزلزلها شده و مواضع خود را در موضوع سوریه به صورت متغیر دنبال کرده است. بخشی از آن در چهارچوب چگونگی معنایابی آن از نبرد امنیتی در صحنۀ داخلی سوریه بود.
از این روست که سیاست خارجی آمریکا از برکناری اسد تا ضرورت کناره گیری اسد(دو مفهوم کاملاً جداگانه) متفاوت بود و نشان میدهد آمریکا با توجه به کیفیت سیاستهای خود در چهارچوب گفتگوهای ژنو چقدر متعهد و مسئولیتپذیر است. از این رو امروز چگونگی سیاستهای آمریکا حد فاصل ژنو تا اجلاس رم قابل توجه است.
مقصدهایی که برای سفر کری انتخاب شدند را چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعتاً جان کری با توجه به مسیر حرکت خود و همچنین با توجه به سیاستهایی که دولت جدید اوباما میخواهد دنبال کند از این نظر قابل توجه است و همچنین گفتگوهای احتمالاً انتقادی بین کشورهای منطقه با سیاست خارجی آمریکا. نمونۀ آن سیاست فرار به جلویی بود که جان کری در موضعگیری اردوغان پیرامون "خواندنِ صهیونیسم به عنوان جنایت علیه بشریت" بود که آن را ناشایست اعلام کرده و سعی کرد بدینوسیله ابتکار گفتگوهای پنهان انتقادی میان آنکارا و واشنگتن را به شکلی مدیریت کند.
از سوی دیگر شاهدیم که جان کری در ادامه، سفری به حوزۀ خلیج فارس خواهد داشت و در ریاض با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز دیدار خواهد داشت و سپس به قطر و امارات خواهد رفت. نکتۀ قابل توجه در این میان اینست که کشورهای حوزۀ خلیج فارس پیرامون چندین موضوع از جمله سوریه، ایران و همچنین کیفیت نگاه آمریکا به چگونگی نظام امنیتی در منطقه را جویا خواهد بود.
از سوی دیگر نکتۀ قابل توجه اینست که اعراب موضوع فلسطین و سیاستهای رژیم تل آویو را در کدامیک از اولویتهای خود دنبال میکنند؟ آیا این مسئله را به عنوان موضوع اول مطرح خواهند کرد و یا اینکه این مسئله را لای پوشۀ مذاکراتی خود مدنظر خواهند داشت.
جان کری به عنوان وزیر خارجه جدید آمریکا به منطقه میآید و سفر وی هم در چهارچوب تعریفی که آمریکا پیرامون ارزش خاورمیانه در سیاست خارجی خود مدنظر دارد، قابل توجه است و هم شرایط تاکتیکی را مورد رایزنی و ارزیابی قرار خواهد داد.
در صحبتهایتان به رابطۀ آنکارا-واشنگتن و مواضع این کشورها در قبال بحران سوریه اشاره کردید. به ظاهر دو طرف بر سر بحران سوریه دچار اختلاف نظرهایی هستند. آنکارا خواهان حمایت تسلیحاتی بیشتر آمریکا از مخالفان مسلح است. با توجه به اینکه آمریکا سطح کمکهای تسلیحاتی خود را کاهش داده و در مقابل ترکیه در بحران سوریه به طور تمام عیار برای سقوط بشار اسد سرمایهگذاری کرده است، آیا میتوان گفت که در این میان ترکیه متضرر شده و یا بازندۀ بحران سوریه است؟
البته نگاه غالب فعلاً در ترکیه فشار به سوریه است ولی در جامعۀ سیاسی و نخبگان ترکیه و حتی نخبگان حکومتی این کشور یک نوع نگاه واحد وجود ندارد و آمریکا نیز از این وضعیت کاملاً مطلع است و میداند که دولت ترکیه در چه سطحی از اجماع ملی و قدرت امتدادی در سوریه حرکت میکند و حتی میداند که این احتمال وجود دارد که مواضع دولت ترکیه به سرعت شکننده شود و در این خصوص عقب نشینی کند. این بحث سادهای نیست و به همین دلیل آمریکا نمیتواند سیاستهای خود را در سوریه کاملا با ترکیه گره بزند.
امروزه دولت ترکیه شتابی را تولید کرده و همزمان در بخشی از وحدتهای کاری و عملیاتی با سازمان سیا در موضوع تقویت و حمایت از ارتش ملی سوریه کار کرده است، اما همه میدانند ارتشی که ظرف ماههای اخیر متولد شده، نه یک ارتش بادیسیپلین است و نه یک نیروی بسیار منظم. از این منظر شاهدیم که چهارچوب تسلیح نیروهای مخالف نیز بعضاً با برنامههای حساب شده همراه نبوده و ترکیه تلاش میکند در این خصوص بحث ارتش ملی سوریه را به عنوان یک نوع ابزار موازنهساز در منطقه استفاده کند.
از سوی دیگر با توجه به نوع تعریفی که دولت ترکیه از نوع دمکراسی خود در شرایط جدید دارد و نوع تعریفی که از اسلامخواهی دنبال میکند، آنکارا شاهد بوده که جریانهای رادیکال و افراطی اهل سنت، راه و مسیر تحولات ترکیه را نیز کشف کردهاند.
از طرف دیگر ترکیه شاهد آنست که جدای از مخالفتهای سیاسی و یا مخالفتهای جامعۀ علویان و یا کردها که با آن روبرو بوده، امروزه این احتمال هست که با معضل جدیدی مواجه شود که آن معضل، نفوذ سلفیگری افراطی و تلاش برای تغییر کیفیت و نگاه اهل سنت ترکیه را دنبال کند و این مسئله از دغدغههای بسیار جدی ترکیه است که بسیار پرهزینه نیز خواهد بود و آمریکا با توجه به شرایط موجود سعی میکند که خیلی با دقت این وضعیت را دنبال کند، به نحوی که خودش را همزمان آلودۀ برخی از سیاستهای تاکتیکی همکاران منطقهای خود نکند.
چشم انداز بحران سوریه را در سایۀ دولت جدید آمریکا چگونه پیشبینی میکنید؟ آیا در بحران سوریه سیاست حفظ وضع موجود تا سال 2014 (که انتخابات ریاست جمهوری در سوریه برگزار خواهد شد) ادامه خواهد یافت؟
امروزه تلاش میشود تا سیاستها و بحران به نحوی متمرکز بر حذف نقش بشار اسد در سوریه سامان پیدا کند. در واقع تلاشی را که تماماً کشورهای غربی دنبال میکنند در این راستاست. در این خصوص روسیه بر این اعتقاد است که در 2014 دولت بشار اسد باید شرایط را واگذار کند. این مسئله را در صحبتهای آقای پوتین شاهد بودیم که اشاره کرد که خاندان اسد خیلی طولانی بر سوریه حکومت کرده است.
در این خصوص فشاری را که امروزه کشورهای عربی و همچنین ترکیه میآورند الزاماً معطوف به انتخابات و یا ایجاد نوعی مصالحه در سوریه نیست بلکه هدفشان اینست که با توجه به اینکه ستون اصلی مقاومت هم اکنون بشار اسد و به شکلی حزب بعث سوریه است، سعی میکنند آن را هدفگیری کنند و به همین خاطر تلاشهای زیادی را در این راستا پیگیری میکنند.
در همین چهارچوب حتی برخی از سیاستهای عربستان در جهت حزب بعث عراق و همچنین در قبال حزب بعث سوریه با یکدیگر متفاوت بوده است. این مسئله به نوع تعرف منافع کشورهای منطقه از نوع بازیهایشان بازمیگردد. امروزه سطح بازی امنیتی بین ترکیه، عربستان و قطر اصلا در یک سطح متوازن نیست. به همین خاطر کشور قطری که با 400 نفر جمعیت خود میخواهد داعیۀ رهبری تحولات را مطرح کند، حتی مورد قبول رقبای بینالمللی آن نیست. این کشور در واقع سعی میکند در بازی با ثروت و پول و تزریق آن به صحنهها برای خود جایگاه آفرینی کند و تا حدودی هزینههای آمریکا را در این زمینه پوشش بدهد.
از سویی بان کی مون به تازگی از مسئلۀ تجزیۀ سوریه ابراز نگرانی کرده و این مسئله نیز قابل توجه است که تلاش میشود به نحوی گسلهای قومیتی و سیاسی-امنیتی سوریه وارد صفبندی جدیدی شود. اما آنچه در صحنه در حال نمایش است، اینست که نیروهای دولتی در سوریه تقریباً نوعی سیاست برتر و کنترل شرایط را دنبال میکنند.
اما بحثی که هماکنون مطرح است اینکه کشورهای رقیب به دنبال آنند که با تغییر کلاس تسلیحاتی در تحولات سوریه به نحوی موضوع برتری امنیتی را تغییر بدهند و بتوانند خود را به موقعیت جدیدی نزدیک کنند. بحث تغییرات تسلیحاتی در موضوع معارضین سوریه نکتۀ بسیار بسیار قابل توجهی است. زمانی که آنها به موشکهای ایگلا مسلح میشوند این موضوع تنها در چهارچوب هواپیماهای نظامی مطرح نیست، فردا روزی هرگونه مسیر غیرنظامی(Civil) و مسیرهواپیماهای بینالمللی میتواند در یک شرایط به طور جدی تهدید شود و این خطری بزرگ برای امنیت کل منطقه و حتی جهان میتواند باشد. از این منظر رقبای بینالمللی قبلاً این مسئله را به آمریکا هشدار دادهاند که ورود به صحنۀ تغییر تسلیحات از یکسو و ناتوانی در جمع کردن آن منجر به یک برهم ریختگی امنیتی نه تنها در منطقه بلکه در جهان خواهد شد. این تذکر قبلا به آمریکا داده شده است؛ اینکه آمریکا در شرایط جدید سعی میکند حداقل در مواضع رسمی و علنی با احتیاط عمل کند، در همین چهارچوب قابل بررسی است.
اینگونه به نظر میرسد که با توجه به سطح معارضه و همچنین اصراری که کشورهای منطقه برای تولید آشوب در سوریه دنبال میکنند، کماکان وضعیت ناامنی در سوریه ادامه خواهد داشت و این بیانگر آن نیست که شاهد یک تحول فوق العاده سریع در نظام حکومتی بشار اسد باشیم.
4952
نظر شما