چند صباحی است که طیفی از تماشاگران علاقهمند فیلمهای سینمایی، از پنج ساله تا نود و پنج ساله، به هر بهانهای لب به ستایش میشاییل هانکه میگشایند و تمام رسالت سینما را خلاصه شده در وجودش میدانند.
عاقبت هم یک فیلم او هر نوع مخاطبی را راضی کرده و هر نوع جایزهای را نصیب برده است، نخل طلای کن و اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را یک جا به کف آورده و کارگردان را در کنار بزرگترین اتریشی سینمای جهان و دیگر قهرمان عضلانی دوران ریگان (شوارتزنگر و استالونه) در یک قاب قرار داده است.
سرانجام همین فیلم، یعنی «عشق»، در روزهای پایانی سال، در تهران در همان چند نوبت محدود میهمان سالنهای سینمای ما میشود، ولی خیلی زود، با توجه به آنکه صاحبخانهای در خانه نیست، راهش را میکشد و میرود. شگفت آنکه وقتی همین فیلم با مصائب بسیار از مشهد سر در میآورد، با استقبالی امیدوار کننده روبرو میشود. اما در تهران، به سلامتی، همان چند نوبت اکران باز به فیلمهای ایرانی میرسد.
به این ترتیب، به نظر میرسد که در تهران، سینما دوستان هم تا جایی که میتوانند، در بر انداختن سنت ناپسند تماشای فیلمهای خارجی در سالن سینما، سهم خود را ایفاء میکنند و هیچ کوتاهی نمیکنند. آنان که هنوز به فیلم دیدن روی پرده اعتقاد دارند، عمدتا ساعت نامناسب نمایش را بهانه میکنند. اما آنانی که هیچ اعتقادی به فیلم دیدن روی پرده ندارند، فکر میکنند وقتی که میشود با خیال آسوده، در لباسی راحت، به روی مبل همیشگی خود نشست و با بهایی ناچیز نسخه کامل دی. وی. دی. فیلم را در منزل دید، نیازی به قبول این زحمت نیست.
با این اوصاف، جالب است که هر وقت، بحث به عدم نمایش فیلمهای خارجی میرسد، قریب به اتفاق سینما دوستان محقانه و همصدا فریاد بر میآورند و معترض میشوند. البته با وجود آنکه به زعم بسیاری از بزرگان اولین راه یادگیری سینما فیلم دیدن روی پرده است، این اعتراضها به شدت بیپایه به نظر میرسد.
به هر حال، در شرایط تماشای فیلم در سالن سینما، امکان تعیین نور و رنگ و صدا به خواست بیننده وجود ندارد، قدرتی برای توقف، بازگشت به عقب و یا تغییرِ آهنگِ فیلم موجود نیست و صدای سالن و تصویرِ روی پرده هستند که بر همه چیز احاطه دارند. پس به نحوی غیر دموکراتیک و به شکلی ناخوشایند، ضرباهنگ فیلم احساس میشود، زمانبندیها برای هر نما به کار میآید، عناصر موثر در روایت برجسته میشود، کوچکترین واکنش شخصیتها به چشم میآید و در نتیجۀ همراهی و دمسازی با خود فیلم، جایی برای اکتشاف مولفههای مطلوب در تصاویر کوچک و منجمد شده باقی نمیماند که بشود به شیوهای آزاد، نظریهای از پیش تعیین شده را به فیلم تحمیل کرد.
این قضیه درباره «عشق» به شدت صادق است. حتی با تماشای چند سکانس کامل آن روی پرده، میتوان به تاملاتی در باب ضرباهنگ فیلم رسید و به تقسیمبندی و کارکرد فضاهای خالی اندیشید، میتوان واکنش شخصیتها را در هر موقعیتی دید و هر صدای خفیف سکوت شکنی را شنید، میتوان تمهیدات کارگردان برای ورود به دنیای خالی از کشش دو شخصیت را فهمید و عذاب جاری در میانشان را سنجید. ولی چون به نظر میرسد در سینما هیچ یک از این عوامل اهمیتی ندارد و میتوان به آنی، با ذکر نقل قولی نامرتبط و غیر سینمایی، کشتن را به مفهوم ذاتی دوست داشتن تبدیل کرد و از هر عنصر بیاستفادهای در قاب، نمادی برای بورژوازی تراشید، بالطبع میشود هیچ فیلم قابل اعتنایی را روی پرده ندید و به جای جوهره سینما، چه در فیلمسازی و چه در نقد نویسی، صرفا به مفهوم سازیها و نماد پردازیها، بیهیچ ارجاع سینمایی، دل خوش کرد – از خود سینما هیچ طرفهای نبست و همین راه فعلی را رفت.
جای بسی امید است که برخلافِ مخاطبانِ نسخههایی حتی تحریف شده از فیلمفارسی، که در هر فرصتی برای لذت از تجربه سینمایی، در هر زمان و در هر مکانی، به تماشای محصولات محبوب و مطلوب خود در سالنهای سینما مینشینند، جمع مخاطبان سینمای متفاوت به خودکفایی رسیدهاند و بدون نیاز به این تجربه، در بهترین حالت، به یکی – دو نوبت نمایش در یک سالن پاسخ مثبت میدهند و به اکران فیلمهای مهم سینمای جهان – حتی در سطحی محدود – توجهی نشان نمیدهند.
جالب است که این بازی هر از چند گاهی به نحوی تکرار میشود. در میان اعتراضها به بیتوجهی به اکران فیلمهای خارجی، اگر یک بار نوبت «بیل را بکش» است که در زمان سلطه کوئنتین تارانتینو بر منابع نوشتاری فارسی در سالنهایی خالی از تماشاگر به روی پرده برود، این بار نوبت به «عشق» میرسد و آن خیل طرفداران سینه چاک هانکه گویی که به یکباره ناپدید میشوند. هرچند از بخت ناخوش، به گوش میرسد که به دنبال استقبال سینما دوستان در مشهد، قرار است که «عشق» باز هم در تهران به روی پرده برود، آخرین امید همین است که بار دیگر عاشقان سینما به همان سیاق شخصیت اصلی با همین فیلم و موضوع اکران برخورد کنند و این بار هم فیلمهای وارداتی و خارجی را به هلاکت رسانند.
آخر میدانید... چند هفتهای است که دل بسیاری از ما برای اعتراض به عدم اکران فیلمهای خارجی تنگ شده است.
5858
نظر شما