در سالهای اخیر و با ظهور شبکههای جدید فارسی زبان ماهوارهای از جمله فارسیوان، جم تیوی، من و تو، BBC و... یکی از مهمترین مزیتهای رسانه ملی که پخش برنامههای متنوع با زبان شیرین فارسی بود دچار چالش شده است.
تا قبل از آن شبکههای به اصطلاح لس آنجلسی فارسی زبان قابلیت و امکان پخش فیلمهای سینمایی روز جهان و سریالهای جذاب خارجی با دوبله فارسی را نداشتند و بیشتر وقت آن شبکهها به شوهای تلویزیونی غالبا سخیف و تبلیغات و برنامههای سیاسی اغلب احمقانه پر میشد و عملاً قابلیت رقابت جدی با شبکههای تلویزیونی رسانه ملی را نداشتند.
دوبله فارسی مزیت قابل توجهی بود که مدیران رسانه ملی به آن اتکاء قابل اعتنایی داشتند و متأسفانه این نقطه اتکاء از بین رفته است. فیلمها و سریالهای متنوع و جذاب جهان با دوبله فارسی در شبکههای ماهوارهای در دسترس مخاطب ایرانی قرار گرفته و اگر برخوردهای فیزیکی صورت گرفته با دیشهای ماهوارهای بامهای شهروندان را کنار بگذاریم عملاً محدودیت دیگری برای استفاده مخاطب از این برنامهها وجود ندارد و دور از ذهن نیست که با توجه به پیشرفتهای سریع فنآوری در حوزه رسانه و شبکههای ماهوارهای امکان برخورد فیزیکی نیروهای انتظامی هم با این پدیده از بین برود و این محدودیت هم به تدریج از میان برداشته شود.
البته یک چالش دیگر هم در آینده نزدیک در انتظار مدیریت کلان رسانه ملی خواهد بود و آن از انحصار خارج شدن این رسانه در داخل کشور است. هم اکنون یکی از مزیتهای مهم رسانه ملی، انحصار آن در داخل کشور و با سازماندهی متمرکز است. طبق قانون اساسی یا برداشتی که از آن میشود تلویزیون ملی در کشور انحصاری است اما چه بخواهیم و نخواهیم این انحصار نیز نمیتواند نقطه اتکاء دائمی باشد و به زودی مورد چالش قرار خواهد گرفت.
حضور و بروز گسترده شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر که از طریق آن فیلمها و سریالهای بدون نظارت رسانه ملی و بدون پخش در آن رسانه تولید و پخش میشود شاهدی بر این مدعاست. سریالهایی که تمام مراحل پیش تولید و تولید و پخش آن خارج از نظارت تلویزیون انجام شده و در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود.
و این میتواند در آینده نزدیک و با پیشرفتهای تکنولوژی ارتباطات و ظهور شبکههای کابلی، IPTV، VOD و... بیشتر و بیشتر انحصار رسانهای موجود را دچار چالش کند و اینها اهمیت بیشتری پیدا میکند وقتی دقت کنیم که هم اکنون و در تمام سالهای پس از انقلاب رسانه ملی به عنوان یکی از مهمترین بازوهای نظام مسئولیتهای بسیار سنگینی در تمامی حوزههای سیاسی اقتصادی و فرهنگی بر عهده داشته و دارد و تاکنون بسیاری از این وظایف و مسئولیتها را در پناه مزیتهای در اختیار توانسته به سرانجام برساند، اما در ادامه راه هم آیا موفقیت قرین دسترس خواهد بود؟
شناسایی دقیق صورت مسأله و پذیرفتن واقعبینانه آن مهمترین بخش مسأله است. باید بپذیریم ذایقه مخاطب ملی به سریالهای 300 قسمتی شبکههای ماهوارهای عادت میکند و سریالهای 20 قسمتی تولید رسانه ملی قبل از اینکه مخاطب متوجه آغاز پخش آن شود تمام شده است.
قبول کنیم مجموعه «خندهبازار» نمیتواند جای سریالهای طنز مهران مدیری و رضا عطاران را برای مخاطب رسانه ملی پر کند. باور داشته باشیم حمایت بیقید و شرط از دولتهایی که میآیند و میروند در دراز مدت اعتماد مخاطب به رسانه ملی که مهمترین ثروت هر رسانهای است را دچار خدشه خواهد کرد.
و اینکه مدیران رسانه ملی مسئولیت خطیری در نظام جمهوری اسلامی به عهده دارند و باید بدون اتکاء به مزیتهای قبلی که در یک دنیای بدون رقابت قابل تعریف بود سکان مدیریت فرهنگی کشور را به دست گرفته و نیازهای مخاطبان داخلی و خارجی خود را برآورده کنند یک اصل غیرقابل انکار است که لزوم بازنگری در سیاستها و برنامههای اجرایی رسانه ملی را پیش از پیش ضروری میسازد. بایستی به صورت دقیق و کارشناسانه تمامی فاکتورهای موفقیت شبکهها و رسانههای رقیب را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و با توجه به نیاز مخاطب و اهداف کلان فرهنگی کشور در مأموریتهای شبکهها و تعریف آنها بازنگری کرده و سپس کنداکتور برنامههای هر شبکه را با توجه به جمیع شرایط و نیازهای کنونی مورد بازنگری و تعریف مجدد قرار داد.
تسلط بر مسائل فرهنگی و رسانهای جهانی و تسلط بر ابزارهای رسانه از جمله ضروریاتی است که باید مدیریت رسانه ملی به آن مجهز باشند. ارایش رسانهای جهان دچار تغییرات گستردهای شده است و رسانه ملی بایستی خود را برای آیندهای که به زودی فرا خواهد رسید مهیا نماید، در غیر این صورت ناگهان خیلی زود دیر خواهد شد.
5858
نظر شما