اظهار نظر های اقتصادی محمد غرضی/ همه راه ها به تورم ختم می شود

مروری بر اظهار نظر های محمد غرضی، نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری درباره برخی شاخص های اقتصادی.

محمد هیراد حاتمی: 

اگر مدت زمانی نسبتا طولانی طنین صدای محمد غرضی در رسانه های شنیداری و تصویری شنیده نشده بودو  خبر سازی های او به گفته های پراکنده ای خلاصه می شد، با حضور در جمع ترکیب نهایی کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری او این روز ها حسابی خبر ساز شده است.  غرضی که شعار اصلی خود را در تشکیل دولتی با رنگ و لعابی « ضد تورم » تعریف کرده است اکثر اظهار نظر های اقتصادی خود را در نهایت به « تورم » گره می زند و آن را مشکل اصلی اقتصاد ایران می داند. غرضی به اندازه ای « تورم « را دردسر ساز می داند که حتی وقتی در مناظره های تلویزیونی از او درباره تصویری با شمایل یک معدن سوال پرسیده شد اینگونه پاسخ داد: « معدن متروکه که صاحبش حتما فراری شده و آن را رها کرده چون تورم پوست او را کنده و یا الان در زندان است. » غرضی حتی در بخش پاسخگویی تصویری خود نتوانست از کنار « تورم » به سادگی عبور کند و آن را عاملی مخرب عنوان کرد. البته او در رابطه با سرفصل های دیگر حوزه اقتصاد نیز توضیحاتی مطرح کرده است اما برجستگی آن به اندازه « تورم » نیست. در ادامه برخی اظهار نظر های غرضی درباره شاخص های مختلف اقتصادی که در روزهای اخیر مطرح کرده جمع آوری شده است.   

 

                                                           

                   شاخص های اقتصادی

                 اظهار نظر های مطرح شده


   

                            واردات

کسی که خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند؛ من کسی نیستم که همین طوری آمده باشم. در دولت هایی بوده ام که ارز 20 تومان، 70 تومان، هزار تومان  تا دو هزار تومان بوده است. اینها همه اضطراری بوده؛ روزی که انقلاب پیروز شد این همه صنعت در کشور نبود. به اعتقاد من به محض اینکه در کشور مقداری آرامش حاکم شد باید واردات را کم کنیم.

  

  

                       بخش تولید

برای آنکه به دشمن رو نزنیم باید ملت را تجهیز کرده که تولید داخل افزایش پیدا کند. من بارها دیده ام که زمانی که قیمت گوشت به تعادل رسیده به یکباره ارزش پول افت کرده و دولت مجبور شده 500 تن تخم مرغ و گوشت وارد کند؛ در دوره مصدق خاطرم هست که در اصفهان عده ای پوست انار جمع کردند و آن را صادر می  کردند چون در رنگرزی های آلمان در آن استفاده می شد.

  

                      رفتار مصرف کننده

ملت ایران ملت مذهبی هستند اما 1.5 برابر آمریکایی ها انرژی مصرف می‌کنند، درآمد سرانه آمریکا 50 هزار دلار است و درآمد سرانه ما 5 هزار دلار هم نیست؛ ما نیروی انسانی، مملکت خوب و انرژی داریم فرق ما با آنها این است که ما 7 هزار بشکه نفت را  از زمین در می آوریم ولی آنها 15 تا 16 بشکه با قیمت 100 میلیون دلار می خرند.

     
                         تحریم اقتصادی

تحریم شدن ما سیاسی است، سیاست آمریکا این است که حکومت ما را زمین زده و یک گروه بیاورد تا بر ما حکومت کنند. اما ملت ما مقاومت کرده و ایستاده است.

  
                             مسکن

باید در خرید مسکن رضایت مردم تامین شود البته من در این زمینه پشت پرده های زیادی داریم ولی فعلاً به همین میزان بسنده می کنم.

  

                        خصوصی سازی

من با خصوصی‌سازی به شدت مخالف هستم و عملی قابل قبول است که رضایت مردم در آن باشد بنابراین دولت نباید دست در جیب مردم کند چراکه اگر دست دولت در جیب مردم باشد دیگر فقرا روی پای خود نمی ایستند درنتیجه از فرهنگ و علم و تخصص هیچ چیز باقی نمی‌ماند.

  

  

  

  

  

                                تورم

*تمام دولت هایی که ظرف 100 سال گذشته آمدند همه با تورم زندگی کردند این ریالی که شما دارید رویال اسپانیایی است حدود 350 سال پیش پادشاه اسپانیا به ایران می گوید برای اینکه باهم تجارت کنیم باید پولتان استحکام داشته باشد و همان موقع رویال تبدیل می شود به ریال که ارزش یک رویال برابر با یک ریال و یک دلار است. پس از کودتای رضا شاه ارزش ریال در برابر دلار به یک سوم کاهش پیدا کرد وقتی رضا شاه از ایران رفت ارزش یک دلار برابر با 15 ریال بود. به همین ترتیب در 100 سال گذشته تمام دولت ها ارزش ریال را کاهش دادند و دولت های تورمی تشکیل شد.

*تورم یعنی اینکه دولت بیش از درآمد هزینه کند. من در مقابل مردم متعهد می‌شوم که در صورتیکه به من رأی دهند، تورم را کنترل خواهم کرد. لذا شعار من 55 میلیون + یک است و فکر نمی کنم کسی یا فردی از این 55 میلیون موافق وجود تورم باشد. پس اگر 55 میلیون بیایند و رأی بدهند باعث می شود که دولت با اقتدار سیاسی و اداری به کار خود ادامه دهد.

*من هیچ دغدغه دیگری برای حوزه های دیگر ندارم؛ انقلاب اسلامی تمام کار خود را انجام داده است، سازندگی کرده و جلو آمده اما در این مسیر یک مساله مورد غفلت قرار گرفته و آن عبارت است از تورم؛ کشور و انقلاب سر جای خودش است، اما مدیران سیاسی بجای اینکه بر قدرت سیاسی بیفزایند از این قدرت کسر کردند.

 

 

3939

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 296261

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محسن IR ۱۶:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
    3 1
    نظر هرکس محترم است. ولی من فکر میکنم قسمت اعظم مشکلات اقتصادی مربوط به سیاست خارجی و نوع نگرش در تعامل با کشورهاست. نوع برنامه اقتصادی هر نوع که باشد پس از مدتی به جواب میدهد. برنامه کشورهای مختلف باهم متفاوت است ولی بجز معدود کشورها همه مشکل تورم را حل کردند.
  • بی نام IR ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
    7 1
    کم کم داره نظرم نسبت به آقای غرضی عوض میشه از نظر من غرضی انسان ساده ای هست که رنگ عوض نمی کنه و ظاهر و باطنش یک چیز هست شعارها و اهدافش هم کاملا مشخص ، واضح ، صریح و قابل سنجش هستند فقط افسوس که سن‌شون زیاده
  • مهران دبیرسپهری A1 ۰۶:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۲
    2 0
    آقای غرضی به درستی روی ام المشکلات کشور یعنی تورم دست گذاشته اند. اما مشکل کشور ما چیزی فراتر از تغییر رییس جمهور است بلکه مشکل در اقتصاددانان است. چیزی که الان به عنوان علم اقتصاد می‌شناسیم نه تنها خیری برای بشر نداشته است بلکه عامل بدبختی هم بوده و خواهد بود. اولین کسانی که نابودی علم اقتصاد را هدف تلاشهای خود قرار دادند کارل مارکس و فردريك انگلس بودند. مثلا انگلس با نوشتن دو مقاله در اولين شمارة مجله جاربوچر(متعلق به مارکس) از عقايد اقتصادي كلاسيك انتقاد كرد و تأكيد نمود كه توجه كلاسيكها فقط متوجه «اقتصاد اثباتي» است و «اقتصاد دستوري» را كه در واقع براي حل مسائل اقتصادي و اجتماعي لازم است مورد استفاده قرار نداده‌اند. البته این دو نفر نتوانستند تاثیر منفی یا انحرافی در علم واقعی اقتصاد بوجود آورند. اما 50 سال بعد از مرگ مارکس، فرد دیگری به نام جان مینارد کینز توانست کار ناتمام او را به اتمام برساند به این معنی که به کلی علم نوپای اقتصاد را نابود و این به اصطلاح علم را به عاملی برای انحطاط بشریت تبدیل کرد. واقعیت آن است که پیشرفت های صنعتی و اکتشافات علمی دانشمندان در جهان، هیچ ارتباطی با اقتصاددانان ندارد و اگر آنها نبودند پیشرفتهای بیشتری نصیب بشریت می‌شد. به عبارت دیگر، علم کنونی اقتصاد تنها به عنوان علف هرز و آفت تمدن بشری بوده است. به نظر من هر کس، متونی را که هم اکنون در دنیا به عنوان علم اقتصاد می‌شناسیم خوانده و بر اساس آن خود را اقتصاددان بداند، دستورات و نسخه اش ویرانگر خواهد بود. چنین علمی حتی اگر در حوزه های علمیه تدریس شود فرقی در ماهیت آن نخواهد کرد. به امید روزی که جهان از شر چیزی که ما به عنوان علم اقتصاد می‌شناسیم خلاص شود. ضمنا بر خلاف آقای غرضی که به تورم یکی دو درصدی معتقد است من به تورم صفر معتقدم.
  • ali A1 ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۸
    1 0
    ایشان اشاره به منفی کردن تورم هم داشته اند. متاسفانه دولت ها و بانکها با استفاده از خلق پول و اعتبارات بیجا پول بدون پشتوانه وارد بازار کرده اند و دست در جیب فقرا کرده اند.درود بر ایشان.