به گزارش خبرآنلاین، کتاب «نقادی نقد عقل محض» ترجمه فارسی مقالاتی درباره کتاب نقد عقل محض کانت است که توسط مهدی محمدی اصل و محمدمهدی اردبیلی گزینش و ویرایش شده است. این کتاب را نشر بیدگل منتشر کرده و مشتمل بر هشت متن از هشت نویسنده است که به تحلیل، واکاوی یا نقد مفاهیم محوری کتاب نقد عقل محض کانت میپردازد. هر کدام از این متون از یک کتاب یا مقاله معتبر استخراج شده و پس از ذکر پیشگفتار اجمالی گردآورندگان در باب فلسفه نظری کانت، با ترتیبی خاص در قالب یک کتاب واحد ساماندهی و بازچینی شدهاند.
فصل اول که شاید بتوان آن را مقدمه اجمالی بر کل پروژه کانتی نقد عقل محض قلمداد کرد، از کتاب رابرت استرن با عنوان «هگل، کانت و ساختار ابژه» استخراج شده است. نگارنده در این فصل میکوشد آموزه تالیف کانت را به مدد بررسی وحدت من استعلایی بیان کند و از همین رهگذر بع بیان تفاوتهای من استعلایی با من تجربی پرداخته و برای دفاع از پیوستار و استمرار من، که پیش شرط هر نوع شناختی است، و همچنین تبیین وحدت ابژه، از نظر لاک و هیوم فراتر میرود.
فصل دوم به تحلیل و بررسی مفهوم کلیدی خود یا نفس نزد کانت می پردازد و می کوشد تا از یک سو تمایز میان من استعلایی و من تجربی را روشن تر سازد و از سوی دیگر، استدلالات کانت برای دفاع از پیوستار و استمرار «من» را، که پیش شرط هر نوع شناختی است، بیان کند.
فصل سوم به این مساله اختصاص دارد که کانت چگونه برای نجات دادن مابعدالطبیعه از زیر تیغ انتقادات، به نحوی کاملانوآورانه میان احکام تالیفی و احکام تحلیلی تمایز قایل می شود. به بیان دیگر، نویسنده مقاله، ضمن اذعان به وجود نطفه هایی از این تمایز در نظر پیشینیان (به خصوص لایب نیتس و هیوم) نوآوری کانت را در صدق پیشین مجموعه ای از احکام تالیفی می داند.
فصل چهارم به بازنگری درخصوص برهان های استعلایی به ویژه مبحث استنتاج استعلایی می پردازد و تنها به صرف بیان نظر کانت بسنده نکرده و به واسطه بیان انتقادات مطرح شده علیه کانت، می کوشد تا از کانت فراتر رود.
در فصل پنجم که «بیان کانت در باب مکان و زمان» نام دارد، نویسنده با تحلیلی منطقی- زبانی به نقد ایده پیشین بودن زمان و مکان در کانت و مخدوش کردن استدلال های کانت می پردازد. در همین زمینه فصل ششم، تحت عنوان «پاسخ کانت به هیوم: چگونه کانت می کوشد نظریه روگرفت هیوم را ضد او به کار بگیرد؟»، به بحث در باب پاسخ کانت به هیوم درخصوص ایرادی می پردازد که هیوم علیه علیت طرح کرده بود. هرچند نگارنده مقاله می کوشد تا با واکاوی دعاوی کانت به ایرادات هیوم پاسخ گوید، اما از سوی دیگر وی معتقد است که کانت برخی از پیچیدگی های موضع هیوم در باب ریاضیات را درک نکرده است.
فصل هفتم به بازخوانی مفهوم شیء فی نفسه نزد کانت در کتاب نقد عقل محض و تمهیدات می پردازد. نگارنده می کوشد تا با رجوع به کتب اصلی کانت و نقل قول های فراوان، هم مفهوم شیء فی النفسه کانتی را روشن نماید و هم تفاسیر مختلف و متنوع نوشته شده پیرامون آن را تحلیل و واکاوی کند.
فصل هشتم نیز از بخشی از کتاب اراده معطوف به قدرت نیچه، با عنوان «شیء فی نفسه و نمود» استخراج شده است، این مفهوم بنیادین کانتی را مورد انتقاد قرار داده و به چالش می کشد و می توان آن را مکمل فصل پیشین دانست.
اکثر قریب به اتفاق این مقالات، خود از یک مجموعه گزینشی (Immanel Kant: Critical Assessments) استخراج شده است. در پایان نیز کثرت نگارشی و ترجمانی این آثار توسط ویراستاران فارسی به دقت مورد بررسی قرار گرفته و چه به لحاظ مضمونی و چه از حیث واژگانی تعدیل و یکپارچه سازی شده است.
می توان گفت که غرض گردآورندگان این کتاب به دست دادن قرائتی مشخص و تحلیلی درباره برخی از مهم ترین مفاهیم نقد اول کانت از حیث نوآورانه بودن یا دست کم تفاوت آنها با نگاه پیشینیان است و سعی شده که این مقالات از نویسندگان و منابع معتبر استخراج شود. شاید نتوان انکار کرد که تصمیم مبنی بر ترجمه این مقالات حادثی و یکباره صورت بست، اما انتخاب مقالات گزینشی و براساس هم اندیشی و خرد جمعی انجام پذیرفته و جایگاه این مباحث از حیث ارزش طرح و اهمیت شان در فهم نقد عقل محض کانت همواره مد نظر بوده است.
در ادامه بخشی از کتاب را باهم مرور میکنیم:
«پاسخ کانت به هیوم: چگونه کانت میکوشد نظریه هیوم را بر ضد او بکار گیرد؟» استیو ام. بِین
تشابه دوم، غالبا به مثابه متنی محوری تلقی شده که کانت میکوشد در آن به شکاکیت هیوم درباره اصل علیت پاسخ دهد. ارزیابی میزان موفقیت تشابه دوم در این خصوص، کار سادهای نیست. این ارزیابی از این جهت پیچیده است که برای آنکه تشابه دوم را در مقام پاسخی به هیوم ارزیابی کنیم باید گزینههای مناقشه برانگیزی را از آن انتخاب کنیم. در این خصوص دو نظر وجود دارد که گویا هیچ مفسری با آن مخالف نیست:
(1) قرائتی از اصل علیت وجود دارد که هیوم به نحوی در آن تردید میکند، و (2) کانت در تشابه دوم میخواهد اصل علیتی را که هیوم در آن شک کرده است، یه اثبات برساند. از این به بعد موافقت همه جانبه میان مفسران به پایان میرسد. در نتیجه، برای بررسی اینکه چگونه برهان کانت درباره اصل علیت را میتوان پاسخی به هیوم به حساب آورد، میبایست درباره سه مطلب اساسی توضیح دهیم.
نخست ماهیت شک هیوم است. طبیعتا اگر بخواهیم ماهیت شک هیوم را حل کنیم باید دقیقا بدانیم که او درباره کدام اصل (اصول) علیت تردید میکند. همچنین باید ماهیت دقیق شکاکیت هیوم در مورد اصل (اصول) علّی مورد بحث را به وضوح بشناسیم. دوم، ماهیت براهین کانت در تشابه دوم است. برحسب برهان کانت در این بخش از نقد عقل محض ، نخست میبایست ماهیت دقیق این اصل را که او درصدد اثبات آن است، برای خود روشن سازیم. میبایست از راهبردی که کانت برای اثبات این اصل عّلی بکار میگیرد، آگاه شویم و البته دقیقا روشن سازیم که برهان او درست است یا خیر...
6060
نظر شما