در یکی دو هفته اخیر شایعات زیادی در ارتباط با احتمال ارسال پرونده هستهای ایران از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتشر شده است. دیدگاهها و موضع مجلس در ارتباط با اینکه وزارت خارجه سکاندار پرونده هستهای ایران شود،چیست؟
البته من نمیتوانم از طرف مجلس پاسخ بدهم؛ اما از طرف خودم مطالبی را مطرح میکنم. فکر میکنم که موضوع هستهای اساساً یک موضوع مربوط به حوزه سیاست خارجی است و هرچقدر ما این پرونده را به جایگاه اصلی خود نزدیکتر کنیم، حتماً به نفع کشور است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا پرونده هستهای و موضوع هستهای به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی رفت. من شخصاً در جریان این موضوع هستم زمانی که موضوع هستهای مطرح شد، پیشنهاد آقای دکتر خرازی وزیر خارجه وقت بود که آقای روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی این موضوع را پیگیری کنند و اتفاقاً این پیشنهاد به رئیسجمهور وقت آقای خاتمی هم داده شد و ایشان هم یک صحبتی با آقای روحانی کردند. نهایتاً با تأیید مقام معظم رهبری آقای دکتر روحانی مسئولیت پرونده هستهای را پذیرفتند، البته بعدها این مساله به یک عرف تبدیل و ماندگار شد. بنابراین پس از آقای روحانی، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با مسئولیت آقای دکتر لاریجانی و همچنین آقای دکتر جلیلی پیگیری پرونده هستهای را ادامه دادند.
آقای دکتر خرازی نسبت به دکتر روحانی دید مثبتی داشتند. بههرحال ایشان به مقام معظم رهبری نزدیک بودند و نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی محسوب میشدند. از طرف دیگر دکتر خرازی بر این مساله اشراف کامل داشتند که پرونده هستهای پیچیدگیهای خاص خود را دارد. به همین دلیل آقای خرازی بیشتر به دنبال این بودند به نوعی مسئولیت هستهای را از سر وزارت خارجه و از سر خود باز کنند.
ولی برخی از چهرهها و شخصیتهای سیاسی نسبت به این واگذاری خیلی بدبین هستند برخی اصولگرایان معتقدند آقای ظریف فرد مناسبی در این حوزه نیست. پاسخ شما به مخالفان چیست؟
با توجه به شناخت یکه از آقای دکتر ظریف وجود دارد ایشان مجری تصمیمات کلان خواهند بود. البته ظریف فردی صاحب اندیشه و نظر است. اما ایشان تصمیماتی که در مجموعه کشور اتخاذ میشود را پیگیری میکنند عملکرد گذشته ظریف هم نشان میدهد ایشان وقتی تصمیمی از ناحیه مسئولان عالیرتبه کشور اتخاذ شود آن تصمیم را به عنوان موضوعی برتر از نظر خودشان پیگیری میکنند. این موضوع هم بد نیست که افراد هم نظرات خود را ابراز کنند و هم در عین حال امانتدار باشند. اگر تصمیمی از مراجع بالا اتخاذ شد، باید یک دیپلمات حرفهای در نقش اجراکننده قوی ظاهر شود. آقای دکتر ظریف چنین فردی است و به همین دلیل نیز مورد اعتماد مسئولان کشور است.
یکی از موضوعات مورد بحث در مذاکرات گذشته تعلیق غنیسازی 20 درصدی بود، باوجود این موضع آقای روحانی به نظر میرسد که تعلیق همچنان در دستور کار است؟
بحث اصلی که با غربیها وجود دارد بحث 20 درصد نیست. چون اینها بیشتر به بهانهجوییهای غربیها شبیه بود. غربیها موضوع هستهای ما را هیچگاه به شکل حقوقی ندیدند و همیشه آن را در چارچوبهای سیاسی قرار دادند. در زمان آقای دکتر روحانی اقدامات اعتمادساز انجام شد اما در مقابل غرب چه کار کرد؟ از بحث تعلیق سواستفاده کرد و آن را به تعطیلی فعالیتهای هستهای تعبیر کرد. به همین دلیل نیز پایان تعلیق در زمان آقای دکتر روحانی انجام شد و نه بعد از ایشان، دوره دوم به آقای لاریجانی مربوط میشود. ایشان با غرب بر سر غنیسازی به توافق رسیدند. این توافق عبارت بود از اینکه غرب همه شبهاتی را که در مورد برنامه هستهای ایران دارد در یک مجموعه به ما بدهد و ما نیز در مقابل به همه شبهات پاسخ دهیم. غرب همه شبهات را ارائه کرد و حتی آن را در قالب 6 موضوع دستهبندی کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز این 6 موضوع کلان و کلی را ظرف 6 ماه پاسخ داد. جالب این است که آژانس بینالمللی انرژی هستهای همه پاسخهای جمهوری اسلامی ایران را تأیید کرد. بنابراین اگر نگاه حقوقی وجود داشت ما باید با غرب به تفاهم میرسیدیم ما تأکید داشتیم که غرب همه شبهات خود را ارائه کند تا مجدداً شبهه جدیدی مطرح نشود ما نباید در تسلسل شبهات گرفتار میشدیم. غرب نیز با این دیدگاه موافق بود. البته تصور غرب این بود که در این پاسخگویی ما مشکل خواهیم داشت یا نخواهیم توانست پاسخهای اجماعکننده بدهیم. اما هنگامی که آژانس پاسخ داد، بلافاصله بعد از آن بحث مطالعات ابداعی را مطرح کردند. یعنی برخلاف وعدههایشان عمل کردند اما در مرحله بعدی نیز ایران در مورد 20 درصد بسیار قانونی عمل کرد. یعنی در مورد 20 درصد به آژانس نامه نوشتیم و اعلام کردیم ما در راکتور تهران نیازمند سوخت هستیم و باید به ما سوخت بدهید. طبق قواعد حقوقی، آژانس باید به کشورهای دارای سوخت نامه بنویسد و از آنها بخواهد سوخت در اختیار ما قرار دهند. البته آژانس باید بر این خرید و فروش نظارت داشته باشد. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ وقتی که این نامه داده شد، بلافاصله آمریکاییها شروع به سواستفاده کردند. گفتند شما بیایید و همه آنچه را که تاکنون غنی کردهاید؛ به ما بدهید تا ما به شما سوخت بدهیم. بهطور طبیعی ما بر سر این مساله کشوقوس داشتیم. اما بالاخره توافق کردیم توافق میان ما با ترکیه و برزیل امضا شد. جالب اینکه این توافق روز یکشنبه انجام شد، اما سهشنبه و کمتر از 48 ساعت شورای امنیت سازمان ملل متحد تشکیل جلسه داد و علیه ما قطعنامه صادر کرد. بنابراین خلف وعدههای غرب در پرونده هستهای بسیار زیاد است.
29301
نظر شما