هرچند امریکا سوریه را به اتهام استفاده از سلاح شیمیایی بر ضد مخالفان خود تهدید به حمله نظامی کرده بود و پس از ناکامی در کسب موافقت شورای امنیت، تهدید به اقدام یک جانبه را در این زمینه در پیش گرفت و همه دستگاه دیپلماسی خود را که به علت پیوند آن با صهیونیزم در این مورد انگیزه بالایی هم داشت به صورت فعال در خدمت این تهدید قرار داد ولی در لحظه ای که همه انتظار داشتند که باراک اوباما دستور حمله را صادر کند، وی با واگذاری تصمیم گیری به کنگره این کشور که در حال گذراندن ایام تعطیلات تابستانی خود بود، حمله نظامی را به تعویق انداخت، ولی تهدید را همچنان نگهداشت، به عبارت دیگر ترجیح داد چماقی را که بالا برده است، پایین نیاورد، چرا که ارزش اثرگذاری چماق تا زمانی که پایین نیامده است بیشتر از هنگام فرود آمدن آن است، علاوه بر این که هزینه ی بالا بودن چماق کمتر از فرود آمدن آن است.
لذا چماق تهدید حمله نظامی همچنان بالا نگهداشته شد تا بتواند همزمان دو کار را انجام دهد. نخست این که اگر اراده امریکا بدلائل بی شماری بر انجام قطعی حمله استوار نبوده، لااقل عدم اقدام به حمله اعتبار تهدیدهای امریکا و اعتبار رهبران امریکا را ضایع نکند، لذا در غیاب حمله، تهدید به حمله همچنان ادامه یافت.
دوم، بهره برداری از تهدید و تبدیل آن به دستاورد مشخص و دستیابی به راه برونرفت وخروجی آبرومندانه از آن و با دست پر...
اما از سوی دیگر تهدید امریکا به حمله چالشی را در مقابل روسیه هم قرار داد. روسیه که نمی خواست سوریه را به عنوان آخرین هم پیمان خود در منطقه خاورمیانه و در سواحل مدیترانه از دست بدهد و از این رو از همان ابتدای بحران سوریه حمایت از نظام حاکم بر آن را در مقابل زیاده خواهی امریکا و هم پیمانان اروپایی و گستاخی مزدوران منطقه ای اش بر عهده گرفت، در مقابل تهدید امریکا که بر اتهام ثابت شده ای مبتنی نبود، ایستادگی کرد و بسیاری از تلاش های سیاسی امریکا و اروپا و اعراب و ترکیه را برای جلب حمایت بین المللی از جمله سازمان ملل با ناکامی مواجه ساخت و در این زمینه جدیت بسیاری از خود نشان داد، اما بر همگان روشن بود که اگر امریکا دست به حمله نظامی بزند کار زیادی از روسیه هم بر نمی آید. لذا حمله نظامی چالشی هم برای امریکا بود و هم برای روسیه. حمله نظامی برای امریکا پیروزی در بر نداشت، اما عقب نشینی از آن هم یک شکست بود. این حمله نظامی برای روسیه هم که قدرت دفاع نظامی از هم پیمان خود را نداشت یک شکست به شمار می آمد، و جلوگیری از حمله یک پیروزی برای این قدرت تلقی می شد.
لذا توافق امریکا و روسیه برای خلع سلاح شیمیایی سوریه به عنوان شرط پایان دادن به تهدید به حمله، راه خروج آبرومندانه ای برای امریکا و روسیه از چالش کنونی بود.
این توافق هرچند سوریه را هم از خطر حمله دور کرد، اما هزینه آن بر عهده سوریه گذاشته شد. سوریه در واقع از توان بازدارندگی خود در مقابل تهدیدات هسته ای اسرائیل صرفنظر کرد. زمامداران سوریه که فاقد سلاح هسته ای بوده و هستند و قطعا هیچ کسی در دنیا حاضر نبود در مقابل تهدید هسته ای اسرائیل که بیش از ۲۰۰ کلاهک در اختیار دارد، از این کشور و مردم آن دفاع کند، با هوشیاری برای ایجاد عامل بازدارنده در مقابل حمله اسرائیل، اقدام به تهیه زرادخانه ی شیمیایی کرد، که به هرحال دست اسرائیل را در هرگونه اقدام جنون آمیز بسته بود. اما این زرادخانه اینک هزینه خروج آبرومندانه اوباما و پوتین از بحران حمله نظامی از یک سو و بر طرف شدن خطر حمله به سوریه از سوی دیگر شده است.
رهایی یافتن منطقه خاورمیانه و کل جهان از سلاح های کشتار جمعی از جمله سلاح های شیمیایی یک ضرورت اجتناب ناپذیر انسانی و اخلاقی و استراتژیک است و ایران از آن حمایت می کند.
چنانکه تجربه ایران و جریان مقاومت نشان می دهد که بازدارندگی را می توان بر عناصر و عوامل قدرت دیگری مبتنی کرد و از چارچوب های کلاسیک آن که غرب بنیانگزار آن است و مبتنی بر داشتن سلاح کشتار جمعی از جمله هسته ای است، خارج ساخت.
در عین حال دوگانگی تعامل غرب با دارندگان سلاح های کشتار جمعی و سکوت آنان در مقابل اسرائیل یکبار دیگر از بیعدالتی نظام بین الملل و تصمیم گیرندگان آن حکایت دارد.
neamatz2@gmail.com
تقریب
نظر شما