تَوْبُ رَبِّ الْوَرَى وَاجِبٌ عَلَیْهِمْ وَ تَرْکُهُمْ لِلذُّنُوبِ أَوْجَبُ
وَ الدَّهْرُ فِی صَرْفِهِ عَجِیبٌ وَ غَفْلَةُ النَّاسِ فِیهِ أَعْجَبُ
وَ الصَّبْرُ فِی النَّائِبَاتِ صَعْبٌ لَکِنَّ فَوْتَ الثَّوَابِ أَصْعَبُ
وَ کُلُّ مَا یُرْتَجَى قَرِیبٌ وَ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ ذَاکَ أَقْرَبُ
توبه نمودن به پیشگاه پروردگار واجب است و از آن واجبتر ترک گناه است،
و تغییر و گردش روزگار عجیب و شگفت انگیز است و از آن عجیبتر غفلت مردم است در زندگى از این تغییرات،
و شکیبایى در ناملایمات و مصیبتها دشوار است و دشوارتر از آن از دست دادن ثواب آن است،
و هر چیزى را که امید آمدنش را داشته باشى نزدیک است و مرگ از همه آنها نزدیکتر است (بحار الانوار ج 79 ص 85 به نقل از اسلام کوئست)
********************************************
اما چند روایت دیگر هم در اینترنت هست و یکی سندی و متنی متفاوت آورده و فردی هم این اشعار را به شافعی نسبت داده! با آنکه او در کتابش آن را از حضرت نقل کرده است(اینجا):
واجب، "اطاعت از خدا" و واجبتر از آن، " ترک گناه" است .
نزدیک، "قیامت" و نزدیکتر از آن، "مرگ" است .
عجیب، "دنیا" و عجیبتر از آن، "محبت دنیا "ست .
سخت، "قبر" است و سختتر از آن، "دست خالی به قبر رفتن" است .(اینجا و اینجا با کمی تقاوت)
***************************************************
واجب، ترک گناه است و واجبتر از آن توبهی از گناه است.
نزدیک، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است.
عجیب، بیوفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن به این دنیای بیوفاست.
مشکل، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن با دست خالی سرازیر قبر شدن است (اینجا و اینجا باکمی تفاوت)
***************************************
سایت راسخون به نقل از مرحوم حاج شیخ عباس قمی از سفینة البحار ج 1 ص 587 آورده : « جاء رجل الی امیر المؤمنین فقال جئتک لأسأل عن اربعة مسائل فقال علیه السلام سل و ان کان اربعین فقال اخبرنی ما الصعب و ما الأصعب و ما القرب و ما الأقرب و ما العجب و ما الأعجب فقال علیه السلام : الصعب المعصیه و الأصعب فوت صوابها و القرب کل ما هو آت و الأقرب هو الموت و العجب هو الدنیا و غفلتها فیها أعجب و الواجب هو التوبة و ترک الذنوب هو الأوجب .»
مشخص است که درستش این است: ....فقال علیه السلام : الصعب المصیبة و الأصعب فوت ثوابها
دشوار مصیبت و دشوارتر از دست دادن ثواب آن است
نزدیک هرآنچه آمدنی است و نزدیکتر مرگ است
عجیب دنیا و عجیبتر غفلت در دنیاست
واجب توبه و واجبتر ترک گناهان است
******************************************
تکمله:
1- واجب، "اطاعت از خدا" و واجبتر از آن، "ترک گناه" است
اطاعت یعنی فرمانبرداری، و مطیع یعنی فرمانبردار. بنابراین، در هر اطاعتی باید کسی فرمان بدهد و کس دیگری فرمانبرداری کند.
خداوند متعال به عنوان آفریدگار و مالک همه نظام هستی، تنها موجودی است که اطاعتش بر همه مخلوقات واجب و لازم است.
این حکم درباره هر کس که او تعیین کند نیز صادق است.
در قرآن کریم آیات متعددی پیرامون فواید اطاعت از خداوند وجود دارد. در سوره نساء آیه13 چنین آمده است:«هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند خداوند او را در بهشتهایی که رودها از زیر درختانش جاری است داخل میکند.» و در آیه 69 از همین سوره چنین آمده:«هرکس فرمانبردار خدا و رسول الله باشد همنشین کسانی است که خداوند بر آنها نعمت ارزانی داشته است.» (یعنی پیامبران و صدیقین و شهیدان و صالحان.) در آیات 52 سوره نور و 71 سوره احزاب نیز چنین آمده:«هر کس از خدا و رسولش اطاعت کند اهل سعادت و رستگاری است.»
چه کنیم که معصیت نکنیم؟
انجام طاعت و ترک معصیت به حسب ظاهر مشکل است، و سلمان شدن مشکل، بلکه کالمحال است، و لذا غیر از معصومین علیهم السّلام همه به ترک طاعت و فعل معصیت مبتلا هستیم و معصوم بودن مثل این که نشدنی است، ولی در افراد بشر، شمر هم بسیار است؛ اما آیا چیزی هست که مطلب را آسان کند؟
از اموری که خیلی سَهْلُ المَۆوُنة و آسان است ولو عمل بر خلاف قول باشد این است که انسان ملاحظه کند و ببیند اگر ملتزم به طاعت و تارک معصیت باشد، آیا حال او مثل صورتی است که ترک طاعت و فعل معصیت می کند و آیا این حال مثل حالت اول است، یا خیر؟
در اطاعت اوامر الهی و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن، امر دایر است بین این که با کسی که حیات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مریض خانه و دکتر و خزانه و ثروت و... به دست او است؛ مجالست کنیم یا با کسی که هیچ ندارد؟! انسان کدام را اختیار می کند و محبّت وجدانیه (نه به حسب خوف نار یا شوق بهشت) با کدام طرف است؟
به حسب ظاهر بنده ی مطیع، پشتیبانش مثل کوه، محکم و استوار و منبع همه ی خیرات است، و بنده ی عاصی پشتیبانش محتاج تر از او و دشمن دانایی (شیطان) است که از دوست نادان بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است.
هرکس دنیا را دوست بدارد،کبر(بزرگ بینی)را به ارث میبرد و هر که دنیا را تحسین کند،حرص(آزمندی)را به ارث میبرد و هر کس دنیا را طلب کند،دنیا او را به طمع می کشاند و هر که دنیا را بستاید،او را به ریا(خودنمایی)می اندازد و هر کس دنیا خواهی کند،او را دچار خود پسندی میکند و هر که به دنیا دل ببندد و به آن ارام بگیرد،او را به غفلت دچار میکند
نظیر شخصی که نزد کسی رفت تا او را از فقر و فشار و ناراحتی روزگار نجات دهد، او گفت: شایسته ترین کار برای شما اقدام به مرگ و خودکشی است! صلاح دیدش از این قبیل است که بگوید: صلاح و نجات شما در این است که قرص مرگ آور یا خواب آور بخورید تا راحت شوید! بنابراین، ما در عزم به طاعت عازم به رفاقت و دوستی و همنشینی با غنیّ قادر و دانای کریم هستیم، و در عزم بر معصیت عازم به رفاقت و همنشینی با فقیر عاجز جاهل و لئیم.
اگر این معنا را درست تشخیص دهیم و بفهمیم و به طور واضح و روشن باور کنیم، خواهیم فهمید که در اطاعت سود برده ایم، نه زیان و خسارت؛ به دلیل این که دیده ایم افرادی «وَأُحْیِ الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللَّهِ»(سوره ی آل عمران، آیه ی 49)؛ (مردگان را به اذن خدا زنده می کنم.) و کراماتی از این قبیل را داشته اند و شدنی است و محال نیست و اختصاص به انبیا علیهم السّلام هم ندارد، بلکه هر که از آن ها متابعت کند، می تواند از این راه به مقامات و کمالات و کرامات آن ها دست یابد، البته بدون تحدّی نبوّت و کذابیّت مدّعی آن؛ پس اگر انسان یقین کند و برای او واضح و آشکار شود که در طاعت، با غنی و قادر و کریم و... رفاقت کرده و در معصیت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعا هیچ گاه به معصیت تمایل پیدا نمی کند و از قصر شاهنشاهی و از کنار هر گونه ناز و نعمت و آبادی و آسایش به کاروانسرای خرابه و ویرانه نمی رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمی شود، در حالی که خود آن صاحبخانه هم راضی نیست که رفیق او و با او باشیم، و از هر چیز محروم گردیم!
بنابراین، برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهی جز این نداریم که متوجّه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزّت ها و... است، و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشی و نداری و ذلت و...
به حسب ظاهر بنده ی مطیع، پشتیبانش مثل کوه، محکم و استوار و منبع همه ی خیرات است، و بنده ی عاصی پشتیبانش محتاج تر از او و دشمن دانایی (شیطان) است که از دوست نادان بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است
2- نزدیک، "قیامت" و نزدیکتر از آن، "مرگ" است
انسان هایى که مرگ را باور دارند و دائماً به یاد آن هستند، رفتار و گفتار آنان، سمت و سوى زهدورزى و پرهیزکارى پیدا مى کند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
أکْثِرْ ذِکْرَ الموتِ فَإنَّهُ لَمْ یُکْثِر عَبْدٌ ذِکْرَ الموتِ إلاّ زَهَدَ فى الدّنیا.
همواره به یاد مرگ باش، زیرا کسى به یاد مرگ نمى افتد مگر آن که به دنیا زاهد مى گردد.
آثار یاد مرگ و قیامت
1 ـ زنده شدن دل و آسان شدن مرگ:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: زیـاد بـه یـاد مـرگ بـاشـیـد، پـس بـنـده اى کـه زیـاد بـه یـاد مـرگ بـاشـد خـداونـد دل او را زنده و مرگ را بر او آسان مى کند.
2 ـ بى اعتنایى به دنیا و آمرزش گناهان:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در جاى دیگر، پس از تأکید نسبت به (یاد مرگ بودن) فرمود:
(همانا، بسیار به یاد مرگ بودن، گناهان را پاک مى کند و (انسان را) در دنیا زاهد بار مى آورد. اگـر هـنـگـام بى نیازى به یاد مرگ بیفتید (احساس) بى نیازى را نابود مى کند و اگر هنگام فقر به یاد آن بیفتید شما را به زندگى تان، راضى مى نماید. حضرت على (علیه السلام) نیز فرمود: کسى که مرگ را یاد کند، به کم از دنیا رضایت مى دهد.
3 ـ بیدارى از غفلت و نابودى شهوات:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: یـاد مـرگ شـهـوتـهـا را در نـفـس مـى مـیـرانـد، ریـشـه هـاى غـفـلت را مـى کـنـد، دل را به وعده هاى خداوند تقویت و طبع را رقیق مى کند و نشانه هاى هواى نفس را مى شکند. بـنابراین، هر کس بیشتر از دیگران به یاد مرگ باشد، از همه زیرکتر است.
امام صادق (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چنین نقل مى کند: زیرکترین مردم کسى است که شدیدتر (و بیشتر) به یاد مرگ باشد.
دنیا پرستی
3- عجیب، "دنیا" و عجیبتر از آن، "محبت دنیا"ست
پیامبر اکرم صلی الله و علیه واله:همانا محبت دنیا در هیچ قلبی جای نمیگیرد مگر این که آن را به سه چیز گرفتار سازد:مشغولیتی که هیچ گاه رنج آن پایان نمی پذیرد،فقری که هیچ وقت بی نیازی را درک نمیکند و آرزویی که هرگز به پایان نمیرسد.«بحار/ج77/ص188»
هرکس دنیا را دوست بدارد،کبر(بزرگ بینی)را به ارث میبرد و هر که دنیا را تحسین کند،حرص(آزمندی)را به ارث میبرد و هر کس دنیا را طلب کند،دنیا او را به طمع می کشاند و هر که دنیا را بستاید،او را به ریا(خودنمایی)می اندازد و هر کس دنیا خواهی کند،او را دچار خود پسندی میکند و هر که به دنیا دل ببندد و به آن ارام بگیرد،او را به غفلت دچار میکند. «بحار/ج73/ص105»
4- سخت، "قبر" است و سختتر از آن، "دست خالی به قبر رفتن" است
یاد قبر و قیامت و همین طور مرگ و حساب، در فاصله گرفتن انسان از دنیا و سازندگی روح انسان، نقش مهمّی دارد؛ از این گذشته، عامل تعیینکنندهای است برای آمادگی مرگ و قیامت که در روایات از آن به «استعداد للموت» یاد شده است؛ به ویژه اگر نیازهای آن عالم بیان شود.
برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهی جز این نداریم که متوجّه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزّت ها و... است، و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشی و نداری و ذلت و...
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: « قبر هر روز با پنج جمله، ندا میدهد: من خانة تنهایی هستم، پس انیس وهمرازی به سوی من بیاورید. من خانة تاریکی هستم، پس به سوی من چراغ همراه آورید. من خانه خاکی هستم پس فرش همراه داشته باشید، من خانه فقر و نداری هستم، پس [سرمایه و] گنج همراه بیاورید و من خانة مارها هستم پس پادزهر با خود حمل کنید؛ اما هم راز، تلاوت قرآن میباشد، امّا چراغ [قبر] پس نماز شب است،و اما فرش، پس عمل نیک، و گنج [عالم قبر] [کلمه توحید و گفتن] لا اِله اِلّا الله است، و پادزهر آن، صدقه است]. مجموعه ورّام، ابی الحسین ورام، ص200 و الدعوات، قطب الدین الراوندى، مدرسة الامام المهدی4، قم، 1407 ق، ص258]
کارهای مفید برای پس از مرگ
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «سِتُّ خِصَالٍ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُۆْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُۆْخَذُ بِهَا بَعْدَهُ؛[ بحار الانوار، ج71، ص257 و امالى، شیخ صدوق، ص143و الحکم الزاهره، علی رضا صابرى، ج1، ص377,]
مۆمن از شش [عمل و] خصلت، بعد از مرگش سود میبرد: 1, فرزند صالح که برای او اسغفارکند؛ 2, قرآنی که از طرف او خوانده میشود؛ 3, چاهی را که حفر کرده است؛4, و درختی را که کاشته است [و مردم از آن و میوة آن استفاده میبرند]؛ 5,[وقف کردن] و صدقه قرار دادن آبی که جاری ساخته است؛ 6, سنّت نیکویی که[پایهگذاری کرده است و] مردم بدان پس از او عمل میکنند.»
حدیث فوق میرساند که با وجود خصلتهای مذکور، دفتر اعمال انسان پس از مرگ مفتوح است و صدقات جاریه فوق هر روز به حساب اعمال او واریز میشود.
زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع :
سایت نورآسمان
قرآن کریم، اصول کافی، ج 3/ کتاب ایمان و الکفر/ باب الاطاعت و التقوی، ص 118، ح 3.
مۆسسه فرهنگی احیاء ثقلین
پایگاه اطلاع رسانی اصلاح
امام محمد غزالی توسی، الأربعین، ترجمه ی برهان الدین حمدی، انتشارات اطلاعات
نظر شما