ایدز! بیماری که اسمش تشویش میآورد و همه از آن فراری هستند. بسیاری از دانشمندان در دنیا بهدنبال آن هستند که برای این بیماری سخت دارویی کشف کنند. افرادی که مبتلا به ایدز هستند در چند سال اول از وجود چنین بیماری در بدن خود خبر ندارند. بسیاری بر این باورند که ایدز مربوط به افراد بزرگسال است. در صورتی که مدیر پروژه مبارزه با ایدز در آموزش و پرورش، از ابتلای دو میلیون نفر در دنیا در سن 10 تا 19 سال خبر میدهد. یعنی دقیقا در سنی که جوانان و نوجوانان به مدرسه میروند و اگر آگاهیدهی مناسب نسبت به این بیماری برای دانشآموزان انجام نشود، خطر ابتلا به این بیماری در کمین بسیاری از دانشآموزان خواهد بود. به همین سبب وزارت آموزش و پرورش بهدنبال تدوین آموزشهای مهارتهای زندگی و پیشگیری از ابتلا به بیماری ایدز است. جزوههایی برای دانشآموزان دبیرستانی، فنی و حرفهای و پیش دانشگاهی تدوین شده که به همراه توزیع کتابهای درسی در اختیار آنها قرار میگیرد.
این در حالی است که معلمهای بهداشت مدارس از وجود این جزوهها بیاطلاع هستند. آنها نمیتوانند حتی در مورد بحرانهای دوران بلوغ به راحتی صحبت کنند و دانشآموزان را از خطرهایی که در کمین آنهاست مطلع کنند و خودکار قرمز همیشه دور این مسائل خطی کشیده است. حال سوال جدی این است که آموزش و پرورش با وجود چنین خط قرمزهایی چگونه میتواند دانشآموزان را نسبت به خطرات ایدز آگاه کند؟
محمداسماعیل سعیدی، نماینده مجلس در این مورد میگوید: یکی از عوامل عدم آموزش و خودسانسوریهایی است که متاسفانه گرفتار آن هستیم. برای پیشگیری باید نظارت و آموزش توام با هم صورت گیرد تا از سرایت این پدیده خطرناک که به شدت دامنه وسیعی پیدا کرده جلوگیری شود. در این راستا باید هم والدین آموزش ببینند هم دانشآموزان و دانشجویان. عواملی که باعث شیوع بیماری میشود را به صراحت بیان کنند. سیاستهای انقباضی و برخوردهای انقباضی با موضوع ایدز نه تنها کمکی به حل مشکل نخواهد کرد بلکه گرفتاریهایی را پیش خواهد آورد. نظارتها باید بیشتر شود. یکی از دلایل شیوع این بیماری استفاده از برخی وسایلی است که باید انفرادی باشد و به صورت مشترک استفاده میشود. اگر این آموزشها فراگیر باشد تاثیر خوبی خواهد داشت. علت اصلی مبتلا شدن این دانشآموزان به ایدز بیشتر رعایت تناسب و نظارتهاست.
دبیراول کمیسیون اجتماعی مجلس میافزاید: آموزشها باید سطحبندی شود. افرادی که به سن بلوغ رسیدهاند و این آموزشها طبعات منفی برای آنها نخواهد داشت. کسانی که به سن بلوغ نرسیدهاند و خطر آنها را تهدید میکند نیز باید در یک سطح قرار بگیرند. در کنار این باید والدین را نیز تحت آموزش قرار دهیم. عوامل شیوع بیماری، ابزار و عوامل مبتلا شدن به بیماری و آینده کسانی که به این ایدز مبتلا میشوند را در قالب فیلم و جزوه در دسترس دانشآموزان و دانشجویان قرار دهیم. البته جزوه زیاد تاثیرگذار نیست زیرا تجربه نشان داده است که تا به چشم دیده نشود نتیجه مطلوبی را در پی نخواهد داشت.
وی با اشاره به آموزشهایی که 10سال پیش به خانوادهها داده شد، میگوید: در نظرسنجی که از والدین آموزش دیده داشتیم مشخص شد که آنها این اطلاعات را نداشته و خطر را تا به این حد به خود و خانوادهشان نزدیک نمیدیدند. همچنین خیلی از مسائل را رعایت نمیکردند.
سعیدی در ادامه با بیان اینکه در حوزه آموزش مسائلی مانند ایدز نباید زیاد در گیر و دار تعارفات بود میگوید: این خود یک نوع خودسانسوری و سیاست انقباضی است که چون طبعات منفی و مسائل منفی به همراه دارد این آموزشها را نباید داد. نمیگویم به نکات ظریف و منفی آن توجه نداشته باشیم. اما میتوانیم به صورت ماهرانه و آموزش دقیق تاثیرات منفی آن را پایین آورده و جامعه را از عواقب ایدز آگاه کنیم.
به گفته سعیدی در گذشته تجربه مفیدی وجود داشته به نام بسیج سازندگی که در ریشهکنی فلج اطفال نقش بسزایی داشته است. بسیج میتواند به کمک وزارت بهداشت و درمان آید. همچنین دانشگاهها، وزارت آموزش و پرورش و برخی سازمانها و سازمانهای مردمنهاد هم میتوانند در ارائه این آموزشها موثر باشند. حتی در مساجد که برنامههای خوبی دارند میتوانند موضوعاتی را به آموزشهای پیشگیری از ابتلا به ایدز اختصاص دهند.
او با بیان اینکه فکر نمیکنم با آموزشهای درست قبح قضیه از بین برود ادامه داد که ما آن را هم نمیتوانیم برای فرزندانمان بیان کنیم، که قبح آن ریخته نشود، اما این آیه قرآن است.
کارشناسان آموزش باید دقت نظر داشته باشند که خدای نکرده حریمها هم شکسته نشود. این دلیل نمیشود که بگوییم نیازی به این آموزشها نیست. دستگاههای مختلف هم باید پای کار بیایند. در کنار این دقت عمل، نیاز به جرات وجود دارد. دقت و جرات باید با هم باشند. که بدآموزی نداشته باشد و پیام را هم برسانیم.
دبیر اول کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه اگر در مدارس را به آموزشها و مهارتها باز کنیم حرکت مبارکی است، میگوید: در مورد ازدواج و آموزشهای قبل از ازدواج در مدارس بحث نمیشود که قبح قضیه ریخته نشود. حتی در مقطعی اگر کسی در دوران مدرسه ازدواج میکرد او را اخراج میکردند. ما نتوانستیم به صورت رسمی مهارتهای زندگی را به جوانان آموزش دهیم و آنها را از بسیاری مهارتهای زندگی محروم کردهایم. بعد از ازدواج و وارد شدن به زندگی آنها را رها کردیم. ما فرمان ماشین زندگی را به دست دو جوانی دادیم که نه علائم را میشناسند و نه رانندگی را بلد هستند. چه انتظاری میتوانیم از آنها داشته باشیم؟! ناشیگریها باعث میشود که کار آنها به طلاق کشیده میشود. اگر مهارتها را به فرزندانمان آموزش ندهیم در آینده تاوان سنگینتری را متحمل میشویم.
47301
نظر شما