میشد حدس زد که برنامه سینما صدا از رادیو گفت و گو دیر یا زود رخت بربندد. این دیگر تبدیل به یک عادت شده است که در پی هر موفقیتی که توأم با جدیت باشد، انتظار سرنگونی و بنبست و تعطیلی و اینجور چیزها را باید برایش کشید.
اخباری که در رسانهها در خصوص تعطیلی این بسته پربار فرهنگی/سینمایی رادیو درج شده بود البته چندان گویا نبود و صرفاً به اختلاف بین مجری/کارشناس برنامه و مدیر رادیو گفت و گو اشاره کرده بود، اما برای همه کسانی که دور یا نزدیک در جریان برنامه سینما صدا بودند کم و بیش محرز بود که شفافیت رسانهای آن عاقبت کار دستش میدهد.
شفافیت... این واژهای آشنا است که البته در رسانههای رسمی ما از آن آشنازدایی شده است و جایش را به سیاستهایی همچون مصلحت و در نظر گرفتن موقعیت و از این قبیل افهها داده است. در نظام رسمی رسانهای ما همه چیز باید از معبر حجیمی به نام فیلتر بگذرد تا مبادا خدشهای به جایگاههای مدیریتی وارد آید.
سینما صدا نه برنامهای سیاسی بود تا بتوان شائبههای بنیان برافکن را برایش رقم زد و نه کاری با مبانی ایدئولوژیک داشت تا انگهای اعتقادی و الحادی برایش در نظر گرفت. مهمانهای برنامه دیگر اصحاب و ارباب قدرت و نظمیه نبودند تا به صرف ایراد انتقادی دوستانه، اقدام به صدور فتوای ارتداد و افساد بر پیکره برنامه و گویندهاش کرد و موضوع برنامه هم ربطی به انتخابات و اتم و تعدیل نظام یارانهای نداشت تا به بهانه سیاه نمایی، سیاههاش را روی میز محاکمه نهاد.
کاری که فرزاد حسنی عزیز در این برنامه میکرد جدی گرفتن مقوله سینما در جایگاه رسانهای مملکت بود و لاغیر. اما همین هم گویا در حوصله مدیران رسانهای مربوطه نمیگنجید و مایل بودند سینما هم بر اساس نگرههای آنان لابد بازتعریف شود.
برنامه سینما صدا (که در عین احترام به تمام دست اندرکارانش هرگز نمیتوان منفک از فرزاد حسنی و قابلیتهای فراوانش به حسابش آورد) راه جدیدی را در حضور رسانهای سینما گشوده بود. دیگر خبری از تعارفات معمول و ارجاعات خنثی به سینما در آن نبود و حسنی که هم مجری/کارشناس خبرهای در این باب بود و هم اگر میخواست میتوانست خود در مقام منتقد فیلم هم ظاهر شود و در عین حال تجربهها و پیشینههای هنریاش در امر بازیگری و... روی کارشناسیاش تأثیری مثبت داشت، بر هدایت درست و استاندارد برنامه میافزود.
وقتی سینما صدا را گوش میکردیم میدانستیم مهمانهایش باری به هر جهت انتخاب نشدهاند، میدانستیم موضوعاتش بر اساس جریانها و رویدادهای شاخص سینمایی روز یا مقتضی گزینش شدهاند، میدانستیم مجری با این که تبحر فراوان در سخن گفتن دارد هرگز حرمت مهمانان را با قطع بیجهت حرف هایشان نمیشکند و اگر هم نکتهای میگوید نه از باب اظهار لحیه که متناسب با فضای بحث و گفت و گو و رونق حرفهای و تخصصی بدان بخشیدن است، میدانستیم مسیر بحثها بر اساس اقتضای خود درونمایه گفت و گو بین کارشناسان و مهمانها پیش میرود و نه سفارشهای تحمیلی خارج از استودیو و... برای همین هم این برنامه عملاً تبدیل شده بود به یکی از موثقترین منابع تحلیلی رسانهای در باب سینما.
این روزها که صحبت از برنامه 90 سینمایی است، نمیدانیم تا چه میزان سرنوشت برنامههایی همچون سینماصدا میتواند به نوعی آینهای در برابر آینده آن باشد، ولی در عین آرزومندی برای عدم تحقق این پیشبینی و نیز احیای مجدد سینماصدا، نمیتوان چشم بر برخی حقایق موجود در رسانههای رسمی بست و خوشبینانه از کنارشان رد شد. وقتی در مجموعهای که نام گفت و گو بر پیشانی دارد میل به مونولوگ به جای دیالوگ غلبه مییابد دیگر حساب کار پیداست.
نظر شما