خاطره همسر دوم رضاشاه از سرقت منزل و درازکردن رییس آگاهی

«دستگاه اطلاعاتی مرتب خبر می آورد که فلان سپهبد یا فلان فرمانده لشکر جیره سربازها را دزدی می‌کند! رضا شاه با آن ید و بیضا نتوانست جلوی این دزدها را بگیرد تا چه برسد به محمدرضا؛ دریک کلمه بگویم همه دزد بودند فقط شدت وضعف داشت!»

به گزارش خبرآنلاین، این روز‌ها کتاب‌های خاطرات، ناگفته‌ها و زندگینامه‌هایی که به نوعی مرتبط با خاندان پهلوی و بویژه رضاشاه است، پر مخاطب است. انتشارات نیلوفر به تازگی متن مصاحبه شفاهی با تاج‌الملوک - همسر دوم رضاشاه و مادر محمدرضا پهلوی - که با بنیاد تاریخ شفاهی ایران در لندن انجام شده بوده، در قالب کتابی با عنوان «تاج الملوک» را منتشر کرده که شرحی خواندنی از زوایای زندگی شخصی و تحولات سیاسی ایران در زمان رضاشاه به دست داده است. 

تاج‌الملوک در خانواده پهلوی هم زن بوده و هم همسر و هم مادر؛ و همین مساله خاطراتش را چندوجهی و بااهمیت می‌کند. این گفتگو پس از حدود سی سال در ایران منتشر شده است و با اینکه گوینده در سن بالای هشتاد بوده است با این همه حاوی یادآوری ها و نکات بسیار جالبی از دوران پنجاه و هفت ساله حاکمیت پهلوی است. در این گفتگوها تاج الملوک بخوبی نقش خود و خانواده اش را در رشد و ارتقاء رضا خان یاد آور میشود و با وجود یادآوری بی‌سوادی او از آموزش های رضا شصت تیر، رضا میرپنج، سردار سپه (مراحل ترقی رضاخان ) و بالاخره رضا پهلوی توسط علی اصغر خان حکمت، تقی زاده و محمد علی فروغی می‌گوید. 

تاج الملوک اطلاعات و حافظه خوبی از حدود شش دهه حاکمیت پهلوی دارد از خاطرات دیدار با استالین در تهران تا خاطرات شخصی رضاشاه و شخصیت های دوره پهلوی، او در ابتدای گفتگو تاکید دارد که به درخواست نوه اش رضا پهلوی بنا ندارد راجع به فرح سخنی بگوید ولی یکی دو جا گرچه کوتاه اساس نگاه خود را بر ملا می‌کند و او را بی ریشه و بی اصل و نسب می‌خواند و بخشی از خرابی های دوران شاه را متوجه فرح و دار و دسته او می‌داند.

خاطره​ای خواندنی از این کتاب را در ادامه می خوانید:

«شما می‌دانید که در میهمانی‌ها رجال طراز اول دعوت داشتند. نخست وزیر، وزراء، وکلا، و امرای درجه اول ارتش و صاحبان ثروت مثل حبیب آقای ثابت و یا علی آقای رضایی و امثالهم. قاشق و چنگال وکارد و وسائل روی میز یا طلا و مطلا بودند یا نقره اصل! حالا من اگر بگویم که در هر میهمانی، از این قبیل اغلب وسایل روی میز مفقود می‌شد چه می‌گوئید؟! این رجال که از مال دنیا غنی و‌ بی‌نیاز و از افراد طبقه اول مملکت بودند موقع شام قاشق و کارد و چنگال را می‌دزدیدند! یک دفعه مچ یک سپهبد ارتش را موقع گذاشتن قاشق و چنگال در جیبش گرفته بودند و او گفته بود به خاطریادگاری جشن امشب تصمیم به این کارگرفته است!

وقتی ملاحظه شد میهمانان دستشان کج است دربار دستور داد در میهمانی‌ها هر کدام از میهمانان که مایل هستند یادگاری داشته باشند از وسائل روی میز هر چه مایل هستند بردارند! خوب شما می‌دانید که قبل ازآنکه سازمان امنیت (ساواک) درست شود، ارتش از زمان رضاشاه دستگاه اطلاعاتی نام داشت. این دستگاه اطلاعاتی مرتب خبرمی آورد که فلان سپهبد یا فلان فرمانده لشکر جیره سربازها را دزدی می‌کند!
به یک آقای تیمسار خانه می‌دادند. اتومبیل آمریکائی می‌دادند، حقوق بالا می‌دادند، مسافرت خارجی می‌فرستادند و تازه می‌رفت از جیره سربازها هم دزدی می‌کرد! رضا شاه هم با آن ید و بیضا نتوانست جلوی این دزدها را بگیرد تا چه برسد به محمدرضا. دریک کلمه بگویم همه دزد بودند فقط شدت وضعف داشت!

من یک خانه در داخل شهر داشتم که گاهی اوقات برای دوربودن از تشریفات کاخ و برای دور بودن از محیط دربار به آنجا می‌رفتم و با دوستانم مثل آدم های معمولی نشست و برخاست می‌کردم. یکدفعه این خانه را دزد زد و مقداری از اموال گرانبها را برد. آن موقع سرهنگ بهزادی رئیس آگاهی بود. مدتها از این قضیه گذشت وعلیرغم فشارما دزد پیدا نشد که نشد. یک شب در یک میهمانی یک خانم جوان خوش بر و رویی را دیدم که گردنبند به سرقت رفته مرا به گردن داشت! او را صدا کردم و در مورد گردنبند پرسیدم. معلوم شد از معشوق خودش سرهنگ بهزادی هدیه گرفته است! آن شب چیزی نگفتم و اجازه ندادم مجلس سرد شود. فردا صبح قضیه را پیگیری کردم و معلوم شد رئیس آگاهی چند دزد را گرفته و دزدها برای استخلاص خود رشوه‌های کلانی از جمله گردنبند مرا که از ملک سعودی هدیه گرفته بودم به رئیس آگاهی داده اند و رئیس آگاهی هم بدون آنکه متوجه شود این گردنبند همان گردنبند من است آن را به معشوقه خود هدیه داده بود! همین امرباعث شد که رئیس آگاهی را دراز کنیم! البته چه فایده؟ یک دزد می‌رفت ویک دزد دیگرمی آمد.»

کتاب به کوشش مصطفی اسلامیه در ۱۳۵ صفحه از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده است.

6060

کد خبر 330534

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 23
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    362 7
    جالب بود. معلومه که ایرانی ها تو این چند دهه اصلا عوض نشدن و ...
    • علیرضا IR ۱۱:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      247 2
      باز خوبه یارو جیره سربازان رو می دزدیه. طرف میلیلاردها پول رو برده بعد می گه اگه من نبودم ایران اتیوپی می شد
    • بی نام A1 ۱۲:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      165 6
      این عوض نشدن رو خوب اومدی!
    • کورباطن US ۱۲:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      نه عزیزم اینطور نیست. لطفا خودمان این تفکر استعماری را رواج ندهیم که همه دزد هستیم. هرچی این عجوزه گفته مربوط به خودشان و اطرافیانش است. حالا یک دزد از دزد دیگر شکایت می کند شما را جو نگیرد و غیر مستقیم نفرمائید « معلومه که ایرانی ها تو این چند دهه اصلا عوض نشدن و ...» و لابد آن نقطه ها یعنی که دزد مانده اند. ایرانی با شرف و دست پاک بوده است و مانده و خواهد ماند. اشکال بیشتر از منابع خبری ماست که برایشان دزدها و خلافکاران مهمتر از درستکاران و رعایت کنندگان قانون هستند. مثلا همین کتاب و ده ها کتاب نظیر این را در نظر بگیرید. اصولا چرا باید چنین کتابی برای ما جذابیت داشته باشد. این تفکر که بایستی حتما ثابت کنیم آنها خیانتکار و دزد و فلان و فلان بوده اند به درد چه چیز امروز ما می خورد؟
    • بی نام TR ۱۶:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      22 4
      مدتهاست به اين فكر مي كنم كه ما مردم ايران هرچه سرمان بيايد حقمان است. چون اخلاق ناياب ترين چيز در ميان مردم ايران است.
    • بیکار A1 ۱۸:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      8 30
      نه خیر. ایرانی ها از اول هم دزد نبوده اند. دزد خاندان پهلوی بود. ایرانی شرافتش به کار کردن و پول حلال درآوردن است. اون لقمه های حرامی رو که رژیم پهلوی تو حلق بعضی ها کرد بچه های حرامخواری شدند که پس از انقلاب دمی از دزدی و فساد برنداشتند. حساب آنها با حساب مردم شریف و زحمتکش ایران جداست. بعدش هم وقتی یک همچی چیزی میگی که مردم ایران دزدند، مگه خودت از گینه بیسائو اومدی؟ شاعر هم خوب گفته که کافر همه را به کیش خود پندارد
    • بی نام IR ۰۴:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۴
      14 1
      چرا خيلي عوض شدن اخلاق هاي پسنديده ديگري هم كسب كردن دروغ ريا تزوير و خيلي چيزهاي ديگه
  • حسن A1 ۱۰:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    248 2
    بدون هیچ پیش داوری فرض میکنیم هر چه در این کتاب اومده درسته اما انصافا اگه کتابی بر اساس خلاف انچه توی این کتاب اومده مطلبش باشه اجازه چاپ میگیره ؟؟
    • بی نام A1 ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      188 1
      نه
  • شهروند IR ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    155 1
    با توجه به اختلاس های اخیر در کشور باز رجوع به گذشته منحرف کردن موضوعه اصلیه.اون موقع یواشکی دوراز نگاه دیگران اون هم چیزای بی ار زش ودله د زدی ولی حالا اختلاس تو روز روشن از سپرده های مردم 123 و3000 میلیاردی از بانکها اختلاس میشه ورییس بانک ملی تو کانادا داره از پول این ملت کاخ میخره وبچه هاش اژانس زدن با پول ملت .
  • بی نام IR ۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    95 7
    پس تقصیر ماها نیست از اولشم بعععععععله
  • بی نام EU ۱۲:۵۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    148 3
    نتیجه هر حکومت دیکتاتوری فساد و دزد پروری است
  • منصور نوين RO ۱۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    56 5
    ""همه دزد بودند فقط شدت وضعف داشت!»" خيلي جالب گفته
  • میترا A1 ۱۴:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    59 4
    عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو .... همین رضا شاه بود که ایران مدرن رو ساخت .
    • رضا A1 ۲۰:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      3 24
      ایران مدرن!!!!!!! جک قشنگی بود.بعد ایشون که انقدر خوب بودن و انقدر به این مملکت خدمت کردن!!!!چرا در رفتن مملکت؟ مردم چرا انقلاب کردن؟حتما چون خوشی زده بوده زیر دلشون و مملکتشون زیادی داشته مدرن می شده!!!نخندونید ما رو شما رو به قرآن
    • رکسانا IR ۱۶:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۴
      16 2
      آقا رضا شما کمتر بشین پای 20:30 و سخنان گهربار خسرو معتضد!!! و کمی از بزرگترها پرس و جو کن و کمی هم مطالعه داشته باش، اونوقت شاید....!
  • کتابی IR ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    30 5
    من که یک ایرانی هستم که پدر بزرگ وپدرم با شرافت زندگی کرده اند و خودم سعی کرده ام مثل آنها زندگی کنم ا(اینم تاریخ کوتاه صد ساله خانواده من) لطفا بعضی از مخاطبین این سایت خودشون را در حد وکیل برای کل مردم ایران قرار ندهند و به جای مردم صحبت و اظهار نظر نکنند.
    • كارآفرين خسته TR ۱۶:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      15 2
      جناب كتابي من نيز سرگذشتي چون شما داشته ام (حداقل تا اين لحظه) و با اين كه فارغ التحصيل ممتاز دانشگاه ضنعتي شريف بوده ام در ده سال گذشته برخلاف 95% از دوستانم در كشور مانده ام و شغل پدر را كه كارخانه صنعتي است گسترش داده ام و بيش از 250 شغل جديد ايجاد كرده ام. ولي امروز بيش از هر وقت ديگر پشيمانم و اميدوارم روزي برسد كه بتوانم از بند اين جامعه فاسد و نزول خور ايراني نجات يابم و همه خانواده و زندگي ام را به خارج از كشور منتقل كنم و تا ابد پايم را ديگر در مملكت نفرين شده نگذارم. تا به امروز هم كه هيچ اقدامي براي مهاجرت نكرده ام به خاطر اين است كه به مردم و بانك ها تعهد دارم و به جهت اينكه يك لحظه اين فكر كه تعهد مردم را زمين بگذارم از سرم نگذرد هيچ اقدامي براي مهاجرت نكرده ام.
    • رضا A1 ۲۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      3 15
      جناب کار آفرین خسته داری منت درست زندگی کردنت رو سر ما می ذاری؟به وظیفت عمل کردی.ناراحتی درست زندگی نکن.یا اصلا بذار از مملکت برو.ما تشنه مرده امثال تو نیستیم.طرف واسه درست زنگی کردنش منت می گذاره!!!
    • بی نام IR ۲۲:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      7 0
      در پاسخ به کار آفرین باید بگم که منظور از من در این متن همه کسانی است که به زندگی پاک وشرفتمندانه دارند و منکر این چیزهایی که شما گفته اید نیستم . من هم شرایط بسیار سختی را در زندگی می گذرانم . شاید در مقابل مشکلات بقیه ناچیز باشد .همین چند شب تلویزیون زندگی خانواده ای را نشان می داد که شیر زن خانواده در مقابل چشم فرزندانش دستشوی های پارکی در تهران را تمیز میکرد ولی زندگی سالمی داشت و در این شکی نیست که رفاه و زندگی خوب حق همه است و این در جواب کسانی بوده که همه مردم ایران را دزد خطاب کرده اند.بگم که نظراتشون را به کل مردم تعمیم ندهند و فساد هر گروه وهر قشری در هر دوره ای به پای خود آنان است نه همه مردم!
  • بی نام IR ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    31 0
    منابع مالی راه آهن جنوب به شمال برای اینکه این امر با سرمایه داخلی انجام یابد و از طرفی تحمل هزینه آن برای ملت ایران طاقت فرسا نباشد، قبل از شروع به ساختمان راه آهن دولت وقت قانون انحصار قند و شکر و چای را وضع و در نهم خرداد ۱۳۰۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسانید. بموجب این قانون مقررگردید از هر سه کیلو قند و شکر دو ریال و از هر سه کیلو چای شش ریال مالیات اخذ و درآمد حاصله ازآن صرف هزینه ساختمان راه آهن سراسری گردد. راه آهن سراسری در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۱۷ بپایان رسیده و دو خط شمال و جنوب در ایستگاه .... به یکدیگر متصل و در روز سوم شهریورماه ۱۳۱۷ این خط با تشریفات خاصی رسماً افتتاح و بهره برداری آن شروع شد. اولین قطار از این خط در مسیر ساری به بندر شاه و در سال ۱۳۰۸ حرکت کرد.
  • رکسانا IR ۱۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
    16 3
    نه اینکه حالا همه چیز گل و بلبله!!
    • رضا A1 ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
      5 17
      حداقلش اینه که الان وقتی احمدی نزاد میره پسرش به زور جاشو غصب نمی کنه و به مملکت حکومت نمی کنه.فساد همه جا هست.آسمون همه جا همین رنگیه.البته قبول دارم واسه ایرانی جماعت مرغ همسایه شتر مرغه