با توجه به همسویی مطلق ترکیب اعضا و اتفاق نظر در خصوص موضوع مطرح شده،هدف از برگزاری این نشست (نکته ای مغایر با اصل میزگرد) چه بوده است؟

شش نفر از چهره های دانشگاهی و هنرموسیقی با حضور در محل روزنامه اعتماد به نقد کتاب ردیف عالی شهنازی به روایت داریوش پیرنیاکان پرداخته و متفق القول آن را کپی بی کم و کاست از کتاب زنده یاد حبیب الله صالحی (یکی از استادان وی) معرفی کردند.(روزنامه پنجشنبه 8اسفند).

شش نفری که اینجانب به شخصه برای تک تک آنها احترام ویژه ای قائل بوده و همواره از آنها به نیکی یاد کرده ام و اصلا سبب نوشتن این یادداشت همین آشنایی با خلقیات آنها و تناقض اش با این نشست بود.

قبل از هرچیز لازم می دانم اشاره کنم اینکه این کتاب کپی هست یا نه ، کار پیرنیاکان سرقت بوده یا خیر ویا اینکه در انتشار این اثر اصول حرفه ای و اخلاقی رعایت و یا نادیده گرفته شده است، اصلا موضوع این نوشته نیست؛ به عبارت دیگرهدف این یادداشت نه دفاع از شخص پیرنیاکان و نه رد نظرات کارشناسی و فنی عزیزان صاحبنظراست ...اساسا صاحب این قلم دارای چنین صلاحیتی نیست و اگر هم بود بدون طی مراحل دادرسی هیچگاه در جایگاه قاضی و قضاوت نمی نشست.

 دوم اینکه بر فرض قبولی نتیجه نشست و حاصل سخنان این دوستان، دفاع از هر نوع کار غیر اخلاقی، نه کاری عقلانی است و نه اخلاقی و اتفاقا اگر این یادداشت فقط یک هدف و انگیزه داشته باشد توجه دادن همگان از جمله اصحاب رسانه به رعایت اصول حرفه ای، موازین اخلاقی و در وهله بعد ایجاد فضای مهر و مهربانی بین هم صنفان و بویژه هنرمندان در عین اختلاف ها و تضادها است .

و اما سوال اول اینکه با توجه به همسویی مطلق ترکیب اعضا و اتفاق نظر در خصوص موضوع مطرح شده،هدف از برگزاری این نشست (نکته ای مغایر با اصل میزگرد) چه بوده است؟ و آیا اگرعزمی جدی برای رسانه ای شدن این موضوع وجود داشته است آیا نمی شد همین مطالب را به صورت تلفنی و یا مکتوب منتشر کرد؟ ( البته کارکرد رسانه ای برگزاری چنین میزگردی بر اهل رسانه و فرهنگ پوشیده نیست!).

پرسش دوم که واجد اهمیت بیشتری است توجه به حقوق افراد و ضرورت حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی آنهاست ما بارها دیده ایم که حتی نام و چهره افراد مجرم و جنایتکاران سابقه دار نیز در گزارش های مکتوب و تصویری رسانه ها مکتوم می ماند تا مبادا آبروی آنها برای ادامه حیات اجتماعی شان خدشه دار شود آنگاه چگونه این عزیزان هنرمند و همکاران داریوش پیرنیاکان( هر شش نفر از همکاران نزدیک وی در محیط کار هستند) چنین بی پروا گرد هم آمدند تا بدون حضور وی، خطای او را در رسانه برملا کنند؟

یکبار دیگر لازم می دانم تاکید کنم قصد دفاع از کار پیرنیاکان ( چه صحیح و چه ناصحیح)  را ندارم بلکه هدف دفاع از هنجارهای اجتماعی و توجه دادن خودمان به اصول اخلاقی است و قطعا اگر این اتفاق و یا هر اتفاق مشابهی برای هرکدام از این شش استاد محترم ویا دیگر هنرمندان می افتاد در نوشتن این یادداشت درنگ نمی کردم. با این وصف و با توجه به عرف موجود سوال می کنم که با توجه به اینکه معمولا رسانه ها آخرین مرحله برای طرح موضوعات و اختلافات لاینحل در همه زمینه های فرهنگی ،سیاسی،اجتماعی و...است آیا در این خصوص هم بنا به تاکید آقایان موضوع به طور رسمی در دانشگاه و خانه موسیقی مطرح و نتیجه ای در برنداشته که اینک در رسانه ها عیان می شود؟ (درپایان این نشست قرار شده موضوع در شورای عالی خانه موسیقی بررسی شود).

در فلسفه اخلاق دو گرایش عمده در مواجهه با خوبی و بدی وجود دارد؛ وظیفه گرایی و غایت گروی؛ به نظر می رسد این دوستان متعصب به اصول اخلاقی در زمینه "کپی رایت" که تعصبی بجا و در شرایط نابسامان کنونی امر لازمی است،  گرایش وظیفه گرایی را ترجیح داده اند که به زعم خود با چنین امر ناشایستی (کپی کتاب استاد از سوی شاگرد) مجدانه -  فارغ از اینکه نتیجه چه خواهد شد-  چوب تنبیه برداشته و یکی از همکاران خود را ابتدا در رسانه نواخته اند....آیا این وظیفه نمی توانست به روشی بهتر از این و با خشونت کمتری انجام بپذیرد؟

در پایان و با آروزی بهبودی روابط بین هنرمندان بویژه اهالی موسیقی که در چند دهه گذشته تحت فشارمضاعفی بوده و امروزه بیش و پیش ازرسیدگی به اصل این هنروالا وبهبودی شرایط فعالیت در آن،  به تنفس بیشتر فضای دوستی، مودت و مهربانی نیازمندند لازم می دانم به یک حدیث نغز و پرمغز اشاره کنم که می فرماید:

 " لو تکاشفتم ما تدافنتنم " : اگر از باطن (گناهان) یکدیگر آگاه شوید آنگاه حتی از خاکسپاری یکدیگر نیز پرهیز می کنید.

کد خبر 341459

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین