این عضو هیأت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در بخشی ابتدایی از یادداشت خود درباره تاریخچه حملههای انتحاری در اسلام مینویسد:
«تا آنجا که خبر داریم چنین روشی، یعنی انتحار با این وسعت، به عنوان یک ابزار، هیچ زمانی در هیچ کجای جهان اسلام سابقه ندارد. بنابراین باید دنبال علت آن گشت و آن را یافت و اگر می شود فکری به حال آن کرد. دستکم یک صد و پنجاه سال است که برای بازسازی جوامع اسلامی در سطح فکر و عمل تلاش می شود. بارها در مصر و سوریه و شبه قاره و ایران و عراق و نقاط دیگر، متفکران و احزاب اسلامی ظهور کردند و خواستند دنیای اسلام را سروسامانی بدهند، اما به جایی نرسید. نه شکم مسلمانان سیر شد و نه فکرشان قانع. آنان هر روز دنبال تغییر بودند تا از این وضعت خلاص شوند، هر راهی را تجربه کردند: یک روز پرچم ناسیونالیسم را بلند کردند، روز دیگر مارکسیسم را و به هر حال، یک روز غرب و بار دیگر شرق را.»
این عضو فعال وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه این سوال را مطرح کرده که «به نظر شما، از آدم ناامید چه کاری جز خودکشی بر می آید؟« و سپس می نویسد:
«این همان است که امروز اسمش را عملیات انتحاری گذاشته اند. اینها یک نفر و دو نفر نیستند، تنها در عراق طی سالهای گذشته، بالای هفت هزار نفر عملیات انتحاری کرده اند. هر کدام اینها با توجه به این اقدام و دشواری آن، نماینده چه مقدار از جمعیت جامعه اسلامی هستند؟ هر چه هست، انتحار یا خودکشی به قیمت نابود کردن خود و عده ای دیگر که آنان نیز اغلب مسلمانند، کاری است که در حال حاضر، شماری از مسلمانان در حال تجربه آن هستند و به صورت یک واقعیت در درون جامعه مسلمانی در آمده است. آنها نه تنها خود را می کشند بلکه بسیاری از بیگناهان دیگر را هم به خشن ترین صورت به قتل می رسانند و بدین ترتیب گویا با کشتن خود و دیگران به آرامش ابدی می رسند!»
برای خواندن متن کامل این مطلب، لطفا اینجا را کلیک کنید.
نظر شما