دوره سازندگی:
در این دوره مردم و مسوولان خیلی درختکاری نمیکردند و اهل تیرآهنکاری بودند. اینطوری که همه در صف تیرآهن بودند تا سرشان بیکلاه نماند. سالها بعد چون سازندگیها درختکاری نکرده بودند درختی در کار نبود تا جلو باد را بگیرد. در نتیجه باد آمد و هو کشید برگ درختهارو ریخت و کلاهها را باد برد و سرها بیکلاه ماند.
:داری درختکاری میکنی؟
- نه. دارم بادبانها را هوا میکنم.
دوره اصلاحات:
در این دوره همه مشغول درختکاری شدند. بهار مطبوعات بود. بنابراین یکسری شکفتند، مردم هم گل از گلشان شکفت. منتها یکسری بهصورت خودجوش جوش زدند و واکنش نشان دادند.
:داری درختکاری میکنی؟
- نه. داریم گل میگوییم و گل میشنفیم.
دوره مهرورزی:
در این دوره همه جای درختکاری، مشغول گلکاری شدند و هرجا دستشان رسید گلکاری کردند. برای نخستینبار در این دوره بهجای کاشتن درخت، باد کاشته شد که بعد از چندسال توفان درو کنند.
:داری درختکاری میکنی؟
- نه. دارم یک شخم اساسی میزنم.
: خسته نباشی. آیا درختکاری هم میکنی؟
- من از شما میپرسم. شما داری درختکاری میکنی؟ شما در کشور خودتان درخت ندارید؟ امروزه مشکل ما درختکاری است یا کاری است که با درختها میکنند؟
دوره کلید:
در این دوره جای درختکاری همه مشغول کلیدکاری شدند. تا الان 600 هزارتا کلید ساخته شده. فقط مشکل این است که جای کلید موجود نیست.
:داری درختکاری میکنی؟
- نه. دارم توی «فیسبوک» عکس هیات دولت را «آپلود» میکنم.
6060
نظر شما