پیکر زنده‌یاد بهمن جلالی، هنرمند عکاس امروز یکشنبه با حضور هنرمندانی از عرصه‌های مختلف سینما، تئاتر و جمع کثیری از خانواده‌ عکاسی ایران به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع شد.

به گزارش ایسنا، خانه هنرمندان ایران از صبح زود مملو از عکاسان و هنرمندانی بود که در آخرین روزهای دی‌ماه برای بدرقه گنج پیدای عکاسی ایران آمده بودند.

اکبر عالمی که اجرای این مراسم را برعهده داشت به نمایندگی از دانشجویان بهمن جلالی که امروز همگی به سن پختگی و استادی رسیده‌اند، گفت: فقدان بهمن جلالی را صمیمانه به رعنا جوادی و تک‌تک شما اندیشمندان تسلیت می‌گویم.

عالمی همچنین: بهمن جلالی بی‌شک در هشت شاخه حیرت‌انگیز از عکاسی استاد بود. او همان‌گونه که می‌خواست زندگی کرد و در این مسیر با کسی تعارف نداشت و زندگی‌اش خالی از هرگونه تملقی بود به همین دلیل هم صریح سخن می‌گفت و تحلیلگر و معلم بی‌بدیل عکاسی بود.

به گفته‌ی وی؛ بهمن جلالی صاحب دانش و خرد ویژه‌ای بود که او را به عکاسی مولف تبدیل کرده بود. شاید از این روست که «کاترین داوید» در مقدمه‌ کتاب عکاسی او که در کشور اسپانیا به چاپ رسیده است می‌گوید، بهمن جلالی با نگاهی انتقادی و فلسفی به معنی واقعی کلمه به زندگی و هستی نگاه می‌کرد و از قواعد کلیشه‌شده همواره فاصله داشت.

مهدی فیروزان دوست و همراه سالیان دور جلالی نیز در سخنانی گفت: زندگی پربار علمی و اخلاقی او از همین مراسم خداحافظی‌اش هم مشخص است و نکته‌های بسیاری را در خاطر ما ثبت می‌کند. به اعتقاد من هر وجودی به میزانی که جوهره وجودی متعهد داشته باشد، می‌تواند گسترش یابد. جوهره بخشندگی در وجود بهمن جلالی بزرگ‌ترین مفهوم او بود. چه‌بسا که او چه در حوزه عکاسی و چه در زندگی فردی بخشنده بود و هیچ‌گاه چیزی در برابر او مانع نمی‌شد تا آن‌چه را که دارد به دیگران اعطا کند.

فیروزان افزود: بهمن جلالی بارها بدون این‌که به کسی چیزی بگوید پا به میدان‌های جنگ گذاشت تا این لحظات تاریخی را ثبت کند و من که دوست و همراه او بودم شاید هفته‌های بعد از بازگشتش می‌فهمیدم که چنین کاری کرده است. در حوزه عکاسی مستند هم بی‌مهابا در تمامی میدان‌ها حضور داشت و در بخش آموزش و تدریس هم هیچ مکانی وجود ندارد که بهمن در آن‌ها حضور نداشته باشد. او متواضع، بخشنده و آموزگار بود و در پاسخ به یک جوان تازه‌کار همان‌چیزهایی را می‌گفت که به یک استاد ارایه می‌کرد. از این‌روست که برای از دست دادن بهمن جلالی امروز فشار بزرگی بر تک‌تک ما وارد آمده است.

آرش حنایی به نیابت از دانشجویان بهمن جلالی نیز متن کوتاهی را قرائت کرد. در بخشی از این متن آمده است: «جلالی زندگی را دوست داشت و به خوبی قادر به ادراک و انتقال آن به دیگران بود. او در تغییر و تبدیل دیدگاه‌هایش منعطف بود و روش تدریسش متأثر از همین دیدگاه بود. تجربه‌های تازه‌اش را با دیگران مبادله می‌کرد و گویش و روش فکری خاصی را به دانشجویان خود تحمیل نمی‌نمود.

بهمن جلالی تأکید داشت که عکاسی در انحصار کسی نیست و هریک از ما می‌توانیم عکس‌ها را نقد کنیم. عکاس‌بودن او به دلیل اشتیاقش به اصل زندگی بود و کادرهای ایستا و دقت و کنجکاوی که ثبت می‌کرد حاکی از همین اشتیاق بود. به همین دلیل هم بهمن جلالی عکاسی را وقف زندگی کرد و با مشاهده آثارش متوجه می‌شویم که چگونه شور و اشتیاقش برای ثبت و مستندنگاری دوران‌های مختلفی همچون انقلاب و جنگ به نتیجه رسید. او معتقد بود که هیچ عکسی بدون زمان و مکان در قاب تصویر نمی‌گنجد.»

به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از این مراسم محمدحسن خوشنویس پژوهشگر گنجینه‌های تصویری ایران متنی را به یاد بهمن جلالی نوشته بود که به دلیل کسالت او این متن توسط محمدحسن رجبی خوانده شد.

در بخشی از این متن آمده است: «کتاب ایران حاصل سال‌ها مطالعه در سرزمین، فرهنگ و هنر کشورش است که با مدیریت او به جامعه عرضه شد. پس او بی‌شک گنجی بود پیدای پیدا.»

او همچنین با یادآوری تلاش‌های بهمن جلالی در ثبت سند«عکسیه‌ حشریه» و معرفی آن گفت: «به فرض این‌که بهمن جلالی همین یک کار را کرده باشد، برای ادای دین خود به مملکت و فرهنگ‌اش کافی بود و این حرکت او به معنای تدبیر هنر و فرهنگ نیاکان ما بود که بهمن جلالی بی‌شک فرزند همین فرهنگ محسوب می‌شد و هدف او ارایه این مدارک و اسناد به جوانان روزهای بعد است.»

خوشنویس همچنین با اشاره به دیگر تلاش جلالی در تأسیس و راه‌اندازی عکاسخانه شهر می‌نویسد: «ایرانیان کم‌تر از 10 سال بعد از اروپا هنر عکاسی را شروع کردند و ایجاد عکاسخانه شهر اسناد غیرقابل انکاری از این حرکت و تاریخ را عرضه کرد و حرکت جلالی مجموعه‌ای از تلاش‌های او برای ثبت این تاریخ و معرفی آن به دیگر کشورها بود. پس اگرچه ما امروز او را از دست داده‌ایم اما این تاریخ گمشده را به دست آورده‌ایم و اگر امروز در داخل و خارج از او تقدیر می‌شود بی‌شک نتیجه همان تلاش‌های غیرقابل انکار اوست و چه نیکوست اگر شهردار محترم تهران نگارخانه تخصصی را به نام او ثبت نماید.»

محسن راستانی هنرمند عکاسان، از دیگر افرادی بود که در این مراسم سخنرانی کرد؛ او گفت: برای تک‌تک ما سخت است که در مقابل کسی بایستیم که از میان‌ ما رفته است و بخواهیم درباره او سخن بگوییم. این‌ پارادوکس سکوت که در کنار شنیدن خبر مرگ دوستان‌مان سکوت می‌کنیم به این جهت است که آن‌ها بخشی از وجود ما را با خود برده‌اند. امروز هم بخش‌هایی از زندگی ما توسط بهمن جلالی رفته است. او که به تک‌تک ما نگاه کرده و حرف‌هایمان را گوش داده است امروز بخشی از وجودمان را با خود برده است و وقتی در چند قدمی ما بر خاک افتاده برایمان سخت است که حرف‌هایی بزنیم.

بهمن جلالی یک چشم هوشمند بود که زوایای این سیاره را دید و با دوربین خود فوکوس کرد و دقیق شد و آن‌ لحظه‌ها را به ما نشان داد. پس ما سعی کنیم با نجابت چشم‌های او به زندگی نگاه کنیم و دور باد از ما اگر، مرگ جلالی بهانه‌ تجلیل از او باشد.

آیدین آغداشلو نقاش معاصر هم به عنوان آخرین سخنران مراسم گفت: همواره سنت بر این است که وقتی درباره درگذشته‌ای سخن می‌گوییم چیزی جز ستایش و تحسین او بر زبان نیاوریم. در این‌جا نیز ما جز با ستایش، مهر و تحسین نمی‌توانیم از بهمن جلالی حرف بزنیم، زیرا او از هنرمندان محبوب فرهنگ معاصر ما بود. او با شایستگی زندگی خود را سپری کرد تا الگویی برای آن‌هایی باشد که به دنبال گذران زندگی هستند. بی‌اعتنایی‌اش نسبت به مسایل بزرگ و کوچک زندگی برای من قابل احترام بود. بهمن جلالی جایگاه عمده‌ای داشت که با رفتن‌اش روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود. امروز قبیله‌ای که بهمن جلالی به او متعلق بود اینجا حاضر است، قبیله‌ای اهل فرهنگ و معنا.

پس از پایان این مراسم، رعنا جوادی، همسر و همراه همیشگی او از حاضران قدردانی کرد و پیکر بهمن جلالی به سوی بهشت‌زهرا (س) بدرقه شد.

در این مراسم خانواده عکاسی ایران، محمدحسین ایمانی خوشخو معاون هنری وزارت ارشاد و هنرمندانی چون عباس کیارستمی، خسرو سینایی، محمود کلاری، پیروز کلانتری، مصطفی اسداللهی، امرالله فرهادی، لیلی گلستان، جعفر پناهی، بهمن فرمان‌آرا، رضا کیانیان، اصغر بیچاره، آرمان استپانیان، داریوش شایگان، محمد رحمانیان، محمد چرم‌شیر و... به بدرقه استاد جلالی آمده بودند.

کد خبر 37732

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =