یک کارشناس مسائل سیاسی می‌گوید: آقای روحانی از یک سال پیش تحول در سیاست خارجی را شروع کرده، اما هنوز در مرحله ابتدایی است و تا زمانی که ما درک عمومی مان را از دیپلماسی بین المللی دچار تحول اساسی نکنیم، بی شک این نوع ایده ها در مرحله نظریه پردازی باقی می مانند.

عباس شکوهمند: متین مسلم، کارشناس امور بین المللی معتقد است برخی از رسانه ها تعمدا انتظار از سفر آقای روحانی به نیویورک را به سمت مذاکرات هسته ای و حواشی آن کشاندند.در حالی که هدف از این سفر، مطرح کردن ایده ها و نگاه هایجدید ایران در عرصه جهانی و دیپلماسی بود که به نحو مطلوبی وخوبی انجام شد..

وی در گفتگو با خبرنگار خبرآنلاین با اشاره به دیدار نخست وزیر بریتا نیا با رئیس جمهوری کشورمان اظهار کرد: متأسفانه هیچکس به موضوع از این زاویه نگاه نکرد "که خیلی مهم نبود بعد از ملاقات چه اتفاقی افتاد یا سخنانی مطرح شدا،(واکنش به این سخنان در همان حدی که روحانی واکنش نشان داد کافی بود) مهم آمادگی جامعه جهانی برای شنیدن حرفهایی جدید از ایران بعد از ده سال یا به طور مشخص پس از احمدی نژاد بود. به باور من از این زاویه سفر رئیس جمهوری سفر موفقی قلمداد می شود..

رئیس جمهور کشورمان در دومین سفر خود به نیویورک، دیدارها و سخنرانی های متعددی داشت و سفر نسبتا پرکاری را گذراند، ارزیابی شما از این سفر و دیدارها و مواضعی که دکتر روحانی داشت، چیست؟

ارزیابی بسته به انتظاری دارد که از این سفر داشتیم. متأسفانه برخی از رسانه های رسمی عمومی تعمدا و برخی هم شاید سهوا بی جهت دامنه انتظار از سفر آقای روحانی به سازمان ملل را بالا برده و به سمت مذاکرات هسته ای و مذاکرات باگروه 1+5 کشاندند .این شرایط روانی و تبلیغاتی ، انتظار بی موردی از خواست تحول در پرونده هسته ای به وجود آورد. این بزرگترین خطایی بود که بسیاری از روی ناآگاهی و مخالفان دولت با آگاهی کامل مرتکب آن شدند و اهداف این سفر را به سمت و سوی نتیجه گیری ازمذاکرات هسته ای پیش بردند. پرواضح بود که در این سفر ده روزه هیچ اتفاق ویژ ه ای نخواهد افتاد و من در 2 مطلب مفصل نسبت به آن هشدار داده بودم.. باید درک می کردیم از مذاکرات عمومی هسته ای در نیویورک نباید انتظار عجولانه ای ایجاد می شد چون در نیویورک فضا شعاری و هیجانی شد و این فضا همانگونه که انتظار میرفت دیپلماسی را ناکارآمد کرد. اما اگر به سفر نیویورک از این جنبه نگاه کنیم که سخنان ، ایده ها و نگاه های جدیدی از طرف دولت نوگرای روحانی مطرح و زبان جدید و قابل تاملی از دیپلماسی ایرانی به جهان ارائه شد، باید گفت ارزیابی کاملا مثبتی از این سفر در برابر ما قرار دارد..

اگر بخواهید مقایسه ای بین سفرهای دکتر روحانی با سفرهای رئیس جمهور سابق به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل داشته باشید، چه تفاوتهایی می بینید؟

فکر می کنم در مقایسه با سفر دو دوره قبلی رئیس جمهوری وقت ایران ، سفر پرزیدنت روحانی آشکارا موثرتر و مفیدتر بود

به وضوح دیدم سخنان و مواضع ایشان، تأثیر لازم را بر افکار عمومی میگذارد ،در ایالات متحده که اینگونه بود . کمتر سابقه داشته که سخنان و شخصیت یک رئیس جمهوری تا این حد مورد توجه قرار بگیرد ،آنهم به گونه ای مثبت. اینها موفقیت برای دیپلماسی ایرانی ست ،شک نکنید. وضعیت 8 سال قبل از ایشان را فراموش نکنید.فراموشی چیز بسیار بدی ست. البنه افکار عمومی تا چه حد مطالب مطرح شده از سوی آقای روحانی را بپذیرد،،بحث دیگری است . مثل هر طرح و ایده دیگر که من یا شما می توانیم ایده و سخنی را بپذیریم یا نه،اما همین قدر آمادگی برای شنیدن و تحمل مودبانه و دیپلماتیکی برای شنیدن از ایران جدید وجود داشت به خودی خود فضای مطلوب و موفقی است..

رعایت ادب و آداب دیپلماتیک، تلاش برای قانع کردن افکار عمومی، نکته ای را بی پاسخ نگذاشتن ودر نهایت هیچ دستی را رد نکردن، از امتیازات رئیس جمهور ایران در این سفر بود . لطفا به این نکات توجه کنید. این فضا ها در دیپلماسی عمومی بسیار مهم هستند..

برخی از افراد و رسانه ها به دلیل اظهاراتی که نخست وزیر انگلستان بعد از ملاقات با رئیس جمهوری ایران داشت، به انتقاد پرداختند، نظر شما در این مورد چیست؟

متأسفانه هیچکس به موضوع از این زاویه نگاه نکرد "که خیلی مهم نبود بعد از ملاقات چه اتفاقی افتاد یا سخنانی مطرح شدا،(واکنش به این سخنان در همان حدی که روحانی واکنش نشان داد کافی بود) مهم آمادگی جامعه جهانی برای شنیدن حرفهایی جدید از ایران بعد از ده سال یا به طور مشخص پس از احمدی نژاد بود. به باور من از این زاویه سفر رئیس جمهوری سفر موفقی قلمداد می شود..

با توجه به تشدید خشونتها در جهان و از جمله منطقه خاورمیانه، آقای روحانی سال گذشته در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، طرح«جهان عاری از خشونت و افراط گری» را پیشنهاد داد و علیرغم استقبال از این طرح در عرصه رسانه ها و از سوی شخصیتهای سیاسی جهان، در عمل رویکرد درستی برای مواجهه با این موضوع اتخاذ نشد، به نظر شما موانع عملیاتی شدن این طرح چیست؟

اساسا در مجامع بین المللی و در رأس آن مجمع عمومی سازمان ملل، سخن و ایده های کشوری می تواند قابل طرح باشد که دو ویژگی داشته باشد، اول،سخن یا ایده ارزش شنیدن داشته باشد، دوم ایده و طرح مطرح شده ، جهان شمول ، فراگیر و عمومی باشد. خوشبختانه طرح و ایده پرزیدنت روحانی حاوی این دو ویژگی بود، همانطور که طرح گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی دارای همین ویژگی ها بود،طرحی که آقای روحانی نیز در سخنرانی خود به آن اشاره کرد. نکته جالب آنستکه هر دو ایده روسای جمهور ایران «گفتگوی تمدنها» و «جهان عاری از خشونت و افراط گری»که در سازمان ملل هم تصویب شد، ویژگی مختص ایرانی نداشتند و دارای ویژگی بین المللی و بشری عام بودند . به نوعی درد و گفتمان جهانی و عمومی را در خود داشتند.

این نکته بسیار مهمی است و همانطور که آقای روحانی اشاره کرد ایران دارای موقعیتی است که دنیا آماده شنیدن حرفهای آن است. اما چرا این گفتمان جدید ایران(جهان عاری از خشونت) در یک سالی که از طرح آن می گذرد، ره به جایی نبرده است، به باور من 2 علت دارد. یکی به سیاست ها ، وضعیت و شرایط داخلی و نیز دیپلماسی عمومی دولت روحانی برمی گردد.دوم به شرایط جهانی طی یکسال گذشته. به ویژه شرایط در منطقه عربیِ خاورمیانه و شمال آفریقا..

در بخش داخلی، معطوف شدن تقریبا تمام ظرفیت سیاست خارجی دولت آقای روحانی به سمت حل و فصل مناقشه هسته ای، مجال و فرصتی را برای دستگاه دیپلماسی ایران برای پیگیری این طرح در سازمان دیپلماسی کشور باقی نگذاشت. در بخش خارجی هم طی یک سال گذشته به قدری فضای خشونت ناخواسته یا ناخواسته در ابعاد سیاسی ،اجتماعی ،امنیتی و ایدئولوژیک بر منطقه حاکم شد که در میان این هجوم و سروصداها، عملا مجالی برای پیکیزپری بوجود نیامد.کما اینکه طرح گفتگوی تمدنهای دولت آقای خاتمی هم در پس وقایع 11 سپتامبر و آشوب جهانی پس از آن به فراموشی سپرده شد. در واقع هر دو ایده ایران، صرفنظر از مشکل داخلی مشترکا و در عمل اسیر شرایط جهانی شدند. چه مساله سوریه و داعش امروزی و چه مساله حملات 11 سپتامبر دیروزی.، هر دو طرحهای روسای جمهوری ایران را به زیر سایه بردند. متاسفانه سال هاست خشونت یک نوع مشروعیت بین المللی پیدا کرده است.

امسال نیز رئیس جمهوری دوباره در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل به بحث مبارزه با خشونت و افراط گری پرداخته و راهکارهایی را ارائه کرد، به نظر شما علت تأکید ایشان بر این مساله در دو سال متوالی چیست؟

طرح ایده های بین المللی از نظر تئوریک معمولا با مشکلی مواجه نشده و در سازمان ملل هم با مخالفتی مواجه نمی شوند ، حتی آمریکایی ها با این نوع ایده ها از نظر تئوریک همراهی می کنند. اما واقعیت این است این گونه ایده ها برای عملی شدن، تابع دو ضرورت می شوند که مورد توجه قرار نمی گیرد. نخست در داخل باید یک سازمان یا دبیرخانه دائمی برای پیگیری این طرحها و اهداف آن بوجود بیاید . متأسفانه در ظرف یک سال گذشته بنا به دلایلی که عرض کردم دستگاه دیپلماسی ما خیلی به این ایده به لحاظ عملیاتی و دبیر خانه ای توجهی نکرد و بیشتر به جنبه تبلیغاتی آن پرداخت.مناسب بود ساختار منسجم وپیگیرانه تعریف و دبیرخانه ای برای آن بوجود می آمد که با دفتر سازمان ملل در تهران، دفتر جنبش عدم تعهد ،سازمان کنفرانس اسلامی ،اتحادیه عرب و سایر سازمان ها و نهادهای بین المللی و منطقه ای همکاری می کرد و ارتباط بر قرار می کرد. اما این اتفاقات نیفتاد.

علت دیگری که باعث شد این ایده چندان فراگیر و عمومی نشده یا آنگونه که آقای رئیس جمهور انتظار داشت دنبال نشود این بود که فضای مناسباتی دولت با دنیای پیرامون باید فضای شفاف و بی دردسری باشد.به هر حال ایران با قدرتهای جهانی یا قدرتهای حاکم بر سازمان ملل، بر سر موضوع پرونده هسته ای ، مسائل لبنان،عراق ، سوریه و خاورمیانه تقابل دارد. بگذریم از این که این تقابل ها چیست و چرا؟ ، اما تا زمانی که نتوانیم مبنا و بنیان صحیح و اساسی در دیپلماسی و درک دیپلماتیک ایجاد کنیم، نمی توانیم کاری اساسی از پیش ببریم.

من اذعان دارم که آقای روحانی از یک سال پیش تحول در سیاست خارجی را شروع کرده، اما این تحول هنوز در مرحله ابتدایی و نوزادی است . اما این را فراموش نباید کرد تا زمانی که ایران درک عمومی از دیپلماسی بین المللی را تغییر ندهد و آنرا دچار تحول اساسی نکند حرکت به جلو اگر غیر ممکن نباشد اما بسیار سخت خواهد بود و البته پر هزینه و این نوع ایده ها در مرحله نظریه پردازی باقی می مانند و ره به جایی نخواهد برد. کما این که طرح گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی هم اسیر این نوع گرفتاریهای شد والا اگر به صورت مبنایی پیگیری می شد، دلیلی نداشت با کنار رفتن وی، طرح ایشان هم به محاق فراموشی سپرده شود.

پیشنهاد و راهکار شما برای عملیاتی شدن طرح «جهان عاری از خشونت و افراط گری» چیست؟

به نطرم این طرح را باید به سمت ایجاد یک ساختار منسجم غیر دولتی و سازمان یافته با یک دبیر خانه بین المللی پیش برد تا بعد از دولت ایشان این طرح مانند بسیاری دیگر از ایده های بین المللی مشابه در صحنه جهانی باقی بماند. مثل بنیاد ماندلا یا یا بنیاد واتسلاو هاول یا بنیاد هاینریش بول . کار دومی که آقای دکتر روحانی می تواند انجام دهد پیگیری این ایده در سایر مجامع و سازمانهای بین المللی ست که نمونه های آنرا گفتم. در واقع ما سالهای متمادی ست که دیپلماسی محدود و تعریف شده ای را دنبال می کنیم و فقط به دنبال سازمانهای بزرگ بین المللی هستیم. این کار اشتباه است و نباید از ظرفیت دیگر سازمان ها و ان جی او های بین المللی غاافل شویم. ما که نه ،منظورم دولتمردانی شبیه آقای روحانی و خاتمی ست.، . ایران می تواند ظرفیت دیپلماسی خود را به واحدهای کوچکی تقسیم کند که به کارآمدی بیشتری در عرصه سیاسی دست یابد. این پیشنهاد من برای اجرایی شدن بهتر و ماندگاری طرح «جهان عاری از خشونت و افراط گری» است

 

4952

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 378968

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 9 =