آیا روحانی باید در اجلاس آتی سازمان همکاری شانگهای شرکت کند؟

سایت روسی ایران رو در تحلیلی به بررسی زوایای مختلف شرکت احتمالی رئیس جمهوری کشورمان در اجلاس آتی سازمان همکاری شانگاهی پرداخته است.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از سایت ایران رو، حضور روحانی در اوفا، با توجه به کارشکنی ها یا عدم همراهی های روسیه در عضو شدن ایران در این سازمان همراه با مخاطرات و شکست هایی است اما در عین حال می تواند حاوی فرصت هایی نیز برای کشورمان باشد. 

ایران رو در این تحلیل از هر دو منظر فرصت و تهدید بودن حضور رئیس جمهوری در اوفا این موضوع را بررسی کرده است. این وب سایت که به طور اختصاصی مسائل مربوط به سیاست خارجی ایران و روسیه را پیگیری می کند ابتدا دلایلی را برای منطقی بودن انصراف ایران از حضور در این نشست ارائه کرده است و سپس دلایلی را اقامه کرده است که حضور رئیس جمهور کشورمان در این اجلاس می تواند حاوی فرصت هایی از جمله دیدار با ولادیمیر پوتین باشد. 

تحلیل ایران رو در خصوص منافع و مضرات حضور احتمالی رئیس جمهور در اجلاس آتی سازمان همکاری شانگهای را می خوانید: 

 بعید نیست که نارضایتی عمومی طرف ایرانی از نتایج تمرین پایانی اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای یعنی جلسه شورای وزیران امور خارجه این سازمان که در روز 3 ژوئن در مسکو تشکیل شد، به شکل مشخص سازمانی در آید. شرکت حسن روحانی رئیس جمهور ایران در اجلاس 9-8 جولای در اوفا کماکان زیر سئوال است.

 

تهران از ارگان های اجرایی سازمان شانگهای و ریاست کشورهای عضو سازمان سئوال های زیادی دارد که مهمترین آنها طبیعتاً با عضویت تمام عیار ایران در سازمان ارتباط دارد. باید بی پرده بگوییم که اصل فقدان تحریم های بین المللی که مانع از پیوستن ایران به عضویت سازمان می شود، مدتهاست که اعتبار خود را از دست داده است. حفظ این اصل را می توان اجرای مستقیم یا غیر مستقیم سفارش آمریکایی دانست زیرا تنها واشنگتن که از برنامه های خود در زمینه بازسازی آسیای میانه و جنوبی و خاور میانه برخوردار است، ادامه عدم حضور ایران در سازمان را برای خود سودمند می داند.

مسأله حتی این نیست که نخبگان حاکم بر آمریکا از روی خشم و کینه با مسکو، پکن و تهران اینطور رفتار می کنند. موضوعاتی چون سوریه، اوکراین، داعش و برنامه هسته ای ایران هم مسایل تاکتیکی هستند که برخی مفسران اهمیت این مسایل برای واشنگتن را مبالغه می کنند. هدف دست اول امروزی نخبگان آمریکایی و متحدان آنها، ایجاد ساختارهای اقتصادی جهانی است که اولاً، امکان اعمال نظارت کامل بر بازارهای جهانی، جریان های مالی، منابع و حمل و نقل را فراهم کنند و ثانیاً بازدارندگی قابل اطمینان از رقیبان بالقوه و قبل از همه چین و نیز پایداری نظام مالی دلاری را تأمین کنند.

اگر ساختارهای جایگزین این ساختارهای غربی - حتی با توان کمتر اقتصادی و مالی - به وجود نیایند، صحبت ها درباره جهان چند قطبی و راه توسعه مستقل غیر غربی چیزی جز وراجی بی معنی نبوده و سیاستمدارانی که در این مورد داد سخن بدهند، باید عوام فریبان واقعی محسوب شوند. ولی چه احتمالی می رود که راه جایگزین به وجود آید در حالی که تهران، یکی از پیگیر ترین طرفداران راه توسعه غیر غربی، یازده سال است که به سازمان غیر غربی راه داده نمی شود؟ تازه تحریم هایی که غرب علیه تهران اعمال کرد، به عنوان علت این تصمیم مطرح می شود. مگر چیزی از این بی معنی تر وجود دارد؟

البته، تحریم ها تنها یک جنبه قضیه را تشکیل می دهد، در حالی که جنبه مهم دیگری هم وجود دارد. یک اندیشه کوچک و پلید  مانند یک شبح در  اذهان نخبگان سیاسی روسیه می  گردد. آنها اینطور تفکر می کنند:  آمدیم و ما  ایران را به سازمان همکاری شانگهای پذیرفته و بدان اجازه دادیم از انزوای اقتصادی رها شود ولی ایران سرانجام  به رقیب ما تبدیل خواهد شد.  تنها سیاست بازان ریز مفسده جو می توانند اینطور فکر کنند.  اولاً نمی توان کشور نیرومندی چون ایران را برای مدت طولانی در کفش کن سازمان نگه داشت.  ثانیاً، اگر غول های اندیشه سیاسی و نوابغ بازی های زیرمیزی ما مهارت کافی ندارند تا رقیب بالقوه  را به شریک تبدیل  کنند و به او دستور روز  جذاب و متقابلاً سودمندی پیشنهاد کنند، شاید بهتر باشد که  شغل خود را عوض کنند.  چرا درباره سیاستمداران ما صحبت می کنیم؟ واقعیت این است که تهران اعتقاد کامل دارد که امروزه روسیه از  اعتبار و منابع سیاسی و اقتصادی کافی برخوردار است تا  در صورت تمایل  همه موانع را از سر راه ورود ایران به سازمان همکاری شانگهای بر دارد. در تهران معتقدند که ادعاهایی که برخی کشورها آرزوی چندانی ندارند که ایران عضو  تمام عیار این سازمان شود،  بهانه بند تنبانی بیش نیست!

نقاط قوت عدم حضور

البته ما درباره موضع گیری مسئولین ایرانی صحبت می کنیم. اولاً، احساس ناراحتی و رنجش و سئوال های فراوانی که تهران درباره عضویت خود در سازمان شانگهای دارد، نخبگان سیاسی این کشور را به اتخاذ ساده ترین تصمیم یعنی تنزل سطح عضویت خود در سازمان سوق می دهد. این راه هند است: وقتی دهلی نو به این نتیجه رسید که کار در چارچوب سازمان همکاری شانگهای برای آن جالب نیست و اینکه شرکت در طرح های دیگر همگرایی بین المللی می تواند به بخش تجاری هندی سود بیشتری بدهد، هند نمایندگی خود در سازمان همکاری شانگهای را تا سطح وزیر امور خارجه تنزل داد. بعد از تحقیر در مسکو، این دیدگاه بر اذهان جامعه کارشناسان ایرانی مستولی شده است که حضور حسن روحانی در مراسم سازمان همکاری شانگهای تا قبل از حل و فصل نهایی مسأله عضویت ایران در سازمان صلاح نیست و حتی به اعتبار کشور لطمه می زند. گفته می شود که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور ایران یا محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که این گزینه حتی بهتر است، می توانند جای رئیس جمهور را بگیرند.

ثانیاً، اگر حسن روحانی بالاخره از شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای امتناع کند، این امر به مهم ترین خبر اجلاس تبدیل شده و او می تواند با این اقدام به خود توجه بیشتری جلب کند تا از طریق حضور عادی تشریفاتی در اجلاس. این تصمیم واقعاً به مخاطبین خارجی یعنی ساختار های سازمان همکاری شانگهای و ریاست کشورهای عضو و مخاطبین داخلی ایرانی پیام نیرومندی خواهد فرستاد. برای خارجیان روشن خواهد شد که ایران از این به بعد این برخورد را تحمل نمی کند و از ایفای نقش تحقیر آمیز یک متقاضی که 11 سال است درب سازمان همکاری شانگهای را می زند - که این نقش توسط مسئولین و نمایندگان کوته بین دولت های عضو به تهران تحمیل شده است - امتناع می کند. اگر ضمانت های عضویت در سازمان داده نشود، ایران سیاست خارجی خود را در چارچوب روابط دوجانبه انفرادی با هر عضو سازمان دنبال خواهد کرد.

ثالثاً، این اقدام یک بار دیگر برای محافل ایرانی ثابت خواهد کرد که دولت حسن روحانی با پیگیری و اصول شناسی، همان سیاست چند جهتی را دنبال می کند که بعد از انتخاب شدن وی اعلام شد. و این بدان معناست که ایران در یکی دو مرکز قدرت جهان معاصر اعم از ایالات متحده یا روسیه و چین تمرکز نکرده و در عین حال از برقراری روابط سرد با سایر کنشگران مهم بین المللی یا قطع همه روابط با آنها خودداری خواهد کرد. بدون تردید، این اقدام حسن روحانی با استقبال بخشی از جامعه ایرانی و به خصوص لیبرال ها و تکنوکرات هایی روبرو خواهد شد که برای آنها همانند تکنوکرات های ما، خورشید از غرب طلوع می کند. طرفداران هیأت دولت اصلاح طلب فعلی از این اقدام خرسند خواهند شد. از نظر مخاطبین داخلی، امتناع از شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای، حرکت نیرومند سیاستمدار قدرتمندی خواهد بود که دل به دریا می زند و خطر می کند ولی بالاخره همیشه برنده می شود.

رابعاً، امتناع از شرکت در اجلاس نشان خواهد داد که آمریکا محاسبات درستی کرد که در آستانه اجلاس سازمان همکاری شانگهای هیأت نمایندگی معتبر عربستان سعودی به ریاست محمد بن سلمان وزیر دفاع این کشور را به مسکو فرستاد. ایالات متحده می دانست که در شرایط نارضایتی فعلی ایران از سیاست روسیه، هر گونه فعال گرایی مناسبات روسی - سعودی ایران را بیش از پیش ناراحت می کند و حتی می تواند به برهان قاطع در اتخاذ تصمیم حسن روحانی مبنی بر عدم حضور در اوفا تبدیل شود.

خامساً، در اینجا یک جنبه داخلی مطرح می شود. اگر روند پیوستن ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای بعد از این اقدام سرعت یابد - که ظاهراً همینطور خواهد شد - طرفداران حسن روحانی در انتخابات سال 2016 نمایندگان مجلس آرای بیشتری دریافت خواهند کرد. امتناع از شرکت در اجلاس به آن نیروهای سیاسی غرب استدلال جدیدی خواهد بخشید که دولتهای خود را به بهبود روابط با تهران متقاعد می کنند که این روند می تواند سرعت یابد. منطق ساده ای در کار است: واشنگتن و پایتخت های اروپایی سازمان همکاری شانگهای را «بازی نامطلوب روسی - چینی» محسوب می کنند و لذا اگر حسن روحانی در رابطه با این بازی خویشتن داری از خود نشان دهد، این امر به نفع او تمام خواهد شد. بنا بر این، وی در صورت امتناع از سفر به اوفا نه تنها رسماً چیزی نمی بازد بلکه به لحاظ سیاسی برنده می شود. ولی واقعیت با ظاهر قضیه فرق می کند که در ذیل این موضوع را توضیح می دهیم.

نقاط ضعفی که وزین تر است

چه چیزی روی کفه دیگر ترازو قرار دارد؟

اولاً، اجلاس سازمان همکاری شانگهای در اوفا به نقطه پایانی ریاست سالانه روسیه در این سازمان تبدیل می شود که مسکو بدون تردید می خواست به صورت با شکوه آن را به پایان ببرد. برداشت مقامات روسیه از تنزل سطح نمایندگی ایران بسیار منفی خواهد بود. آنها خیال خواهند کرد که علاوه بر مشکلات با هند، تهران هم مایل است کام آنها را تلخ بکند.

ثانیاً، لابی ضد ایرانی روسی از فرصت بی نظیری برای شروع کارزار تبلیغاتی با تأکید بر رفتار غدارانه و غیر قابل پیشبینی طرف ایرانی برخوردار می شود. ولی ارزیابی های مسکو در این زمینه از همه مهمتر نیست. آنچه که اهمیت دارد، این است که بالاخره تصمیم سیاسی درباره ضرورت حضور ایران در سازمان-  با وجود شرط و شروط فراوان و بدون صراحت لازم - در محافل حاکم بر کشورهای عضو شکل گرفته است. حتی قزاقستان و ازبکستان که همیشه با نگرانی به فعال شدن ایران در منطقه می نگریستند، مخالفت های اصولی خود را برداشته اند. به نظر می آید که برهم زدن این توافق عمومی از طریق  تنزل سطح نمایندگی ایران کار معقولانه ای نیست.

ثالثاً، آنچه که اهمیت زیادی دارد، این است که سازمان همکاری شانگهای به مرحله کیفی جدید در توسعه خود رسیده است که این سازمان عمدتاً مجازی بالاخره می تواند به ساختار واقعی همگرایی منطقه ای تبدیل شود. درست است که «پیشنویس راهبرد سازمان تا سال 2025» مملو از پیشنهادهای عمومی و غیر کاربردی است ولی مهمترین مسأله ای که در اوفا بررسی آن شروع خواهد شد، نه با این سند بلکه با مطالعه و تجزیه و تحلیل همه جنبه های هماهنگی سیاسی و اقتصادی اتحادیه اقتصادی اورآسیایی با طرح عظیم پکن به نام کمربند اقتصادی راه ابریشم و نیز با ایجاد نهاد جدید با نام بسیار طولانی «مرکز بین المللی تدارک مقدماتی و تأمین مالی طرح های سازمان همکاری شانگهای» ارتباط دارد. عضویت تمام عیار ایران در این گفتگو در سطح عالی، امری نه تنها مبرم بلکه حیاتی است زیرا بدون اغراق می توان گفت که مسأله آینده اقتصادی همه کشورهای منطقه و جایگاه هر یک از کشورهای عضو سازمان شانگهای  در این روند، صرف نظر از وضع حقوقی فعلی هر یک از کشورها در سازمان، به این بحث بستگی دارد.

رابعاً، درباره تلفیق شرکت تهران در کار سازمان همکاری شانگهای و قالب دو جانبه همکاری ایران با هر یک از اعضای سازمان باید گفت که  در اینجا هیچ تضادی وجود ندارد. این دو راه جای همدیگر را نگرفته بلکه به بهترین وجه همدیگر را تکمیل می کنند. تجربه عملی نشان می دهد که مسایل حیاتی نظیر مقابله با تروریسم، افراطی گری، جدایی طلبی و جنایات فرامرزی ابتدا باید در مجمع منطقه ای حل شود ولی بهتر است که بعد از آن مسایل فنی در قالب گفتگوی دوجانبه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

خامساً، اگر حسن روحانی از شرکت در اجلاس امتناع کند، امکان معاشرت شخصی با سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و به خصوص با ولادیمیر پوتین را از دست می دهد. روحانی سئوال های فوری و مبرم فراوانی دارد که می تواند در ملاقات دوجانبه با رهبر روسیه در میان بگذارد. بدون تردید، ولادیمیر پوتین هم دلایل خاصی دارد که در جو دوستانه با همتای ایرانی خود صحبت کند تا اولاً، پس مزه ناگوار نشست سازمان همکاری شانگهای در مسکو را رفع کرده و بر پایبندی روسیه به توسعه روابط با ایران در همه زمینه ها تأکید کند و ثانیاً، بالاخره روند توسعه روابط روسی - ایرانی به سوی برقراری شراکت راهبردی راه اندازی نماید. اگر حسن روحانی به اوفا نیاید، ممکن است این فرصت را از دست بدهد.

******

هر دور نهایی چه در مسابقه ورزشی و چه در طرح اقتصادی یا روند سیاسی - به خاطر وسوسه اتخاذ تصمیمات ساده عاطفی خطرناک است. به نظر می آید که مسأله عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای وارد دور نهایی شده و به سوی حل و فصل پایانی حرکت می کند. لذا از صمیم قلب امیدواریم که مسئولین ایرانی در این شرایط نه بر اساس ملاحظات آنی و شرایط سیاسی روز بلکه با بهره گیری از واقع بینی و حساب گری، خردمندی و سنجیدگی همیشگی خود تصمیم معقولانه ای بگیرند تا منافع دولت و ملت ایران، شکوفایی و امنیت تمام منطقه را تأمین نمایند.

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 429955

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • دوست A1 ۰۵:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۵
    0 0
    امیدوارم شرگت کنند و ایران عضوی از این سازمان شود