این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مطلبش نوشته است:
«می دانیم بخش عمده گزاره های نجومی در علم نجوم قدیم بی پایه بود. بویژه در بخش احکام نجومی و آنچه که مربوط به افلاک از زاویه عقل و اختیار و حرکت مختار و تأثیر در زندگی و سرنوشت ما گفته می شد، و امروزه صدها بلکه هزاران نسخه در این باره در کتابخانه های ما هستند، آری بخش عمده این گزاره ها از نظر علم امروز، مزخرف و بی پایه است، اما همین ها، چنان بر ذهنیت دانشمند و عامی تسلط داشت که برای هزاران سال در درون آنها فکر می کرد و تصمیم می گرفت... هزاران برگ از کتابهای نجومی ما درباره این قبیل افکار خرافی و مزخرف بود، اما و از قضا، سلاطین و ملوک که اغلب آدم های عامی اما باهوش هستند، از منجمان و پیشگویان بیشترین حمایت را می کردند و منجم باشی درکنار حکیم باشی، جایگاه والایی داشت.»
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در ادامه می نویسد:
«حالا وقتی می بینم یک سخنرانی با استفاده از قدرت خطابه، از برهان و منطق دوری گزیده و با هماهنگ کردن انواع مغالطات در لابلای خطابه، و استفاده از شعر و جدل آن را به صورت مردم پسند در آورده، و جامعه را با همان پارادایم های گذشته، ضمن تقویت آنها، به هر کجا که می خواهد سوق می دهد، می توانیم دریابیم که در غیاب ارسطو، و عوض آن که جامعه برهانی داشته باشیم، گرفتار دانشی قطور اما بی خاصیت کرده ایم که هدایت آن را گروهی بر عهده دارند که حتی اگر در درون به آن گزاره ها شک دارند، اما برای مردم چنان بیان می کنند که هیچ کس کوچکترین شک و تردیدی نداشته باشد.»
برای خواندن متن کامل این مطلب، اینجا را کلیک کنید.
نظر شما