معادلات هر کشور و منطقه ائی را بتوان خطی نوشت این امر در خاورمیانه محال است. زیرا در این منطقه متغیرها بسیار زیاد و همه از درجه بالا و معدالات تغییرات و تحولات منطقه ائی خاورمیانه و کشورهای درون آن منحنی و متغیرهایش از درچه چندم هستند. زیرا در کشورهای این منطقه فساد، توسعه نیافتگی، بیسوادی، فقر، غارت منابع طبیعی و میزان استبداد و دیکتاتوری بالا است و هر یک از این عوامل خود یک متغیر با درجه بالا محسوب میشوند که به عوامل دیگر بصورت زنجیره ائی مرتبط میگردند.

برای ترسیم اوضاع کنونی منطقه باید دو گروه عوامل و متغیرهای داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار داد. در بعد داخلی تحولات منطقه ائی و درونی کشورهای بازیگر، انگیزه ها، سیاستها، دیدگاهها، نیازها و دغدغه های آنان در زمینه امنیت ملی و منافع و مصالح ملی آنها تاثیر گذار هستند. و در بعد عوامل خارجی منافع قدرتهای فرامنطقه ائی، سیاستها و تعاملات آنان برای ایجاد توازن باید مورد مطالعه و بررسی و توجه قرار گیرد.

اوضاع منطقه هر روز به سمت پیچیده تر شدن در حرکت است و تداوم آن می تواند وضعیت خطرناکی را برای منطقه رقم بزند. در چنین شرایطی تعجب میکنم چگونه عده ائی با فراغت بال جنگ قدرت و حذف رفیق و رقیب را در دستور کار قرار داده و توجه نمی کنند در تحولات سیاسی اجتماعی اعم از داخلی و خارجی نگاه حذفی تنها به تشدید منازعات منتج می شود و حداقل راه حل دراز مدت نیست. تحولات کنونی منطقه و نقش یابی کشورهای آن از جمله ایران، عربستان و ترکیه در ایجاد سمت و سوی جدید برای تحولات کنونی میدانی در داخل سوریه و در صحنه مذاکرات با همه افت و خیزهایش را بدون توجه به دو دسته عوامل بالا که می توان آنها را در یک ماتریس دو در دو ریخت و مخصوصا" عوامل خارجی همچون بازی و توازن قوا میان دو ابرقدرت آمریکا و روسیه نمی توان تجزیه و تحلیل کرد.
در این ماتریس بازیهای 1- روسیه: آمریکا، 2- روسیه : ایران، 3- ایران: آمریکا و 4- ایران: عربستان بدلیل اهمیت نقش بازیگران می تواند مورد بررسی قرار گیرد. زیرا ترکیه نقش اصلی در بازی نداشته و تبعی است. در این مقاله با توجه به محدودیت فضا، فقط نگاهی به عوامل خارجی داشته و به بازی اول نگاه میکنم. این بحث را با سه هدف 1- به اشتراک گذاری یک دیدگاه و استفاده از نقطه نظرات دیگر نخبگان و علاقمندان. 2- توجه دادن دیگران به موضوع اصلی مقاله تا تاکیدی باشد بر نوشته سابقم که در سیاست خارجی لحمی لحمک دیگر جواب نمیدهد. 3- تاکید بر اینکه در فضای بین المللی کنونی، هنر سیاست خارجی و دیپلماسی کسب منافع از میان تضادها است و مخالفین رابطه استراتژیک ایران و روسیه چندی دیگر نگویند نگفتیم روسها قابل اعتماد نیستند!
روابط متشنج آمريکا و روسيه،‌ بر سر موضوعاتی همچون سوریه و اوکراین در زمان کنوني تقريبا در بدترين وضع خود قرار گرفته است و جنگی سرد که هنوز مشخصه های آن از سوی محافل مطالعاتی و دانشگاهی به خوبی تبیین نشده است بين واشنگتن و مسکو از مدتی پیش آغاز شده است. با نگاهی به این روابط متوجه میشویم که اعتماد متقابل ميان روسيه و آمريکا از بين رفته و رو دررويي‌ها جاي همکاري دوجانبه را گرفته است. اختلاف دیدگاه و تضاد منافع دو کشور یا باید به سمت درگیری مستقیم بین دو کشور پیش رود که به نظر میرسد بدلیل سطح و میزان محدود تنشها و خطرات بعدی آن محال است و یا دو کشور به سمت دستیابی به نظم جهاني جدیدی حرکت کنند که در آن مشکلات و بحرانهای کنوني تغيير کند تا توازن جديدي حاصل شود. تز اصلی نویسنده وقوع همین احتمال است و مصالحه دو قدرت را در زمینه مسائل منطقه بعید نمیداند.
زیرا تجربه قدرتهای بزرگ از حوادث و وقایع پنج سال اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا نشان میدهد از وقوع مجدد مسئله خلاء قدرت و فروپاشی که در ادبیات بین المللی به سومالیزاسیون از آن یاد میشود که بعدا" لیبیزاسیون هم به آن اضافه شد جلوگیری کنند. تلقی چنین است که هيچ کشوري هر اندازه هم که قدرت داشته باشد، نمي‌تواند بر خلاء قدرت که هر روز در حال افزايش است، پيروز شود و لذا مقابله با اين مساله هماهنگي ميان قدرتهای منطقه ائی و بین المللی را مي‌طلبد. این رویکرد می گوید آمريکا ، روسيه و سایر کشورهاي قدرتمند علاقمند و درگیر منطقه ائی و بین المللی باید برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین پدیده ائی که هزینه بسیاری برای استقرار ثبات برای همه دارد به سمت تلاش جهت حل چالش‌هاي مشترک حرکت کنند. در این راستا آمریکا و شوروی با توجه به تجربیات سابق خود در جنگ سرد در صدد تلاش براي غلبه کردن بر اختلافات خود و حل بحران‌ها و شناسايي یا تعریف مجدد اصول مشترک نظم جهاني بر آمده اند که تبلورش در مذاکرات ژنو برای سوریه ظاهر شده است، اگر چه بعضی از بازیگران منطقه ائی ادا و اطوار در بیاورند!
البته بدلیل اختلاف دیدگاه و منافع هم اکنون روابط فعلي امریکا و روسیه بسيار بدتر از آنچه يک دهه قبل بود، شده است و بعضی تحلیلگران معتقدند روابط این دو کشور در بدترين حالت خود از زمان پايان يافتن جنگ سرد است. به گونه ایکه اعتماد متقابل بین دو طرف از بين رفته و تقابل، جايگزين همکاري شده است. بطور مثال و برای توجه به اوضاع بحرانی کنونی و نقش خاورمیانه و مشکلاتش در اینده جهان، لازم است ذکر شود، اميدهاي اوليه ناشی از همکاري نزديک دو کشور در جنگ عليه القاعده و طالبان در افغانستان از بين رفته است. و تسری آن به مشارکت در حوزه گسترده‌ تري از مشکلات جهانی و منطقه ائی، در گرداب اختلافات بر سر سياست خاورميانه‌اي دو طرف، تحرکات نظامي روسيه در قفقاز (2008 ) و اوکراين (2014 ) عملی نیست.
لذا تلاش‌هاي اخير دو طرف بدلیل انگیزه تیم سیاست خارجی اوباما براي يافتن زمينه مشترک در درگيري سوريه، کاهش تنش‌ بر سر اوکراين، تغيير دادن حس در حال تعميق بيگانگي دو طرف و به منظور جلوگیری از پیوند ایران و روسیه در سوریه، عدم تحکیم موقعیت و حضور این دو کشور در حساس ترین نقطه خاورمیانه در کنار مرزهای لبنان و رژیم صهیونیستی هنوز منجر به موفقیتی نشده است. زیرا همچنان روايت غالب در هر دو کشور، مقصر دانستن کامل طرف ديگر بوده و در میان سیاستمداران آمریکا و شوروی روند دشمن پنداری اگرنه کشور ديگر بلکه رهبران آن وجود دارد. در چنین وضعیتی زمینه های بازگشت جنگ سرد الکترونیکی از طریق بي‌اعتمادي‌ها و ترديدهايي که در درگيري شديد دو طرف وجود داشت، دوباره سر بر آورده است و همه اينها سبب ايجاد تفاوت‌ها و اختلافات بر سر خط مشي و سياست در موضوعات مربوط به بالکان، سرزمين‌هاي شوروي سابق، خاورميانه، گسترش ناتو، دفاع موشکي و فروش تسليحات شده است.
در چنین شرایطی بسياري از تحلیلگران سیاست خارجی در کنار مفسران روسی و آمريکايي احتمال همکاري نزديک دو کشور درباره نظم جديد بين‌المللي در کوتاه مدت را رد کرده‌اند و از نظر آنها آمريکا و روسيه وارد جنگ سرد الکترونیکی شده‌اند که در صورت عدم حل مسائل سوریه و خاورمیانه می تواند به صورت مزمن و دراز مدت درآید. سیاستمداران آمریکائی معتقدند منافع بلندمدت هر دو کشور در اين است که کمیت و کیفیت بحرانهای کنوني تغيير نموده و تعادل جديدي مبتني بر دنيايي بيش از پيش چندقطبي و جهاني شده جایگزین آن شود. این راهبرد در راستای چهار سیاست اصولی دولت دموکراتها ست که در زیر به آنها اشاره میشود: 1- عدم دخالت مستقیم و هزینه زای مادی و معنوی دولت آمریکا در خاورمیانه 2- همکاری با قدرتهای منطقه ائی و فرا منطقه ائی برای تغییر ماهيت بحرانهای کنوني جهان، 3- عدم امکان دستیابی گروه‌هاي محلي و منطقه‌اي به راه‌ حل مشکلات و بحرانها و 4- نیاز به حضور قدرتهای منطقه ائی در حل مشکلات برای تقبل هزینه و اثرات آن با همراهی و نظارت قدرتهای برتر فرا منطقه ائی.
اما آنگونه که در سند امنیت ملی روسیه آمده است سیاستمداران روسی معتقدند هدف آمریکا محاصره این کشور در مرزهای جغراقیائی اش است و طرح اینگونه مباحث و اعمال سیاست تحریمی از سوی آمریکا، خدشه وارد کردن به بنیه دفاعی روسیه است و لذا واکنش بسیار تندی به پیشنهاد آمریکا برای اعمال منطقه پرواز ممنونعه در شمال سوریه نشان دادند. این ایده همان چیزی است که غربیها در لیبی با یک مصوبه ضعیف در شورای امنیت سر روسها را کلاه گذاشتند! این شرایط همچنان قدرت مانور ایران در بازی در این ماتریس را افزایش میدهد اما باید به بازی سایر طرفها با یکدیگر نیز توجه کرد. قصد عربستان برای اعزام نیروی زمینی به سوریه اگر چه مورد مخالفت سایر بازیگران قرار گرفته است ولی با موافقت آمریکا صورت گرفته است.
دولت آمریکا در اجرای بند 1 در هفت سال گذشته اصرار داشته که هزینه ائی بر مالیات دهندگان آمریکائی تحمیل نکند. اما در اجرای بند 2 سیاستهای مذکور تلاش‌ نموده هماهنگی اش با روسيه و ديگر قدرت هاي موثر الگويي براي حصول راه‌حل‌هاي مسالمت آميز در خاورميانه و مناطق ديگر باشد. یعنی تلاشهای مورد نیاز براي بهبود روابط شامل نزدیک کردن دیدگاههای دو کشور در زمینه نظم در حال ظهور جهاني نیز باشد. بند 3 یک واقعیت ملموس است و بند 4 نیز چند سالی است که جنبه اجرائی به خود گرفته و کشورهای منطقه هزینه گزافی برای جنگ در سوریه نموده اند.
منبع: هفته نامه صدا شماره ٧٣ مورخ 24.11.94 صفحه ٨٩

 

کد خبر 511040

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شمس تبریزی 1 A1 ۱۸:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    سلام. آقای تاجیک منظورتون از جنگ سرد الکترونیک چیه؟ جنگ سرد نرم؟ اون 4 بندی را که بهش اشاره کردین درست. اما به نظرم علیرغم خواست آمریکا داره عکس بند سوم اتفاق میفته. در هر صورت اوباما قرص و محکم پای عدم مداخله نظامی نیروهاش در سوریه وایساده و بدون دخالت آمریکا، نتیجه مشخصه. ورود نظامی روسیه به سوریه معادلات رو به هم ریخته. یکی پوشش پدافند هوایی روسیه است و دیگری پوشش هوایی. آمریکا اگه ورود علنی نظامی به سوریه نداشته باشه، کار ترکیه و عربستان تمومه. کری هم میدونه اگه بخوان ورود علنی کنن یعنی باید مستقیما با روسیه سرشاخ بشن. به نظرم سوریه اونقدر اهمیت نداره که بخوان رویارویی مستقیم نظامی داشته باشن. اینها در بحران موشکی کوبا در 1962هم رو در رو نشدن.
  • شمس تبریزی 2 A1 ۱۹:۰۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    موضوع سوریه که اهمیتش خیلی کمتر از اون قضیه است. این دو مقاله پولاک و شادی حمید را که اخیرا منتشر شده نمیدونم مطالعه کردین؟ اگر آن را خوانده باشین، متوجه میشین که از آمریکا آبی در این قضیه گرم نمیشه. اون بند 3 را درست میفرمایید اما با ورود روسیه به این ماجرا، به نظرم تحقق این بند 3 عملا ممکن نیست. حالا الان چند فرض هم محتمله که در اینده جنگ داخلی سوریه به ترکیه سرایت بکنه. خود اوضاع لیبی هم طوری هست که ممکنه بی ثباتی آنجا دامن مصر و بقیه شاخ آفریقا رو بگیره. فعلا ترکیه محتملتره که درگیر جنگ داخلی بشه، اما عربستان و اردن در اولویت های بعدی قرار دارن. این شادی حمید که سر قضیه حلب داره مویه میکنه. یه حرفی زده خیلی جالبه
  • شمس تبریزی 3 A1 ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    میگه وقتی سیاست اوباما هیچ نیروی پیشرانی نداره و اصلا در رابطه با واقعیت های میدانی سوریه نیست، من و بقیه رفقای کارشناس سوریه دیگه چه تحلیلی میتونیم داشته باشیم؟ اصلا طرف صحبت ما باید چه کسی باشه؟ علنا داره میگه سیاست های اوباما در سوریه همه ما رو گیج کرده. پولاک هم که باز هم این دفعه اومده قصه چل طوطی نظریه جنگهای داخلی را که بالای یک ساله شروع کرده میگه. اون هم داره خیلی جز می زنه که توجیه کنه پا پس کشیدن آمریکا در این قضیه ضررش بیشتر از اقدام نظامی یا حداقل کمکهای لجستیکی آمریکا در سوریه است. اما ظاهرا گوش شنوایی در کاخ سفید نیست. منتها این را هم در نظر بگیرین که من نظرم اینه که تا امروز هم حلقه درونی دولت اوباما بودن که آتش بیار معرکه سوریه و اوکراین بودن
  • شمس تبریزی 4 A1 ۱۹:۲۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    این حلقه درونی که هم در سیا آدم داره و هم در وزارت خارجه آمریکا و به نوعی هم ارتباطات فکری با نئوکانها دارن وضع را در اوکراین و سوریه به اینجا کشوندن. نقش این ویکتوریا نولاند دستیار کری در امور اوراسیا را دست کم نگیرید. این خانم و شوهرش رابرت کیگن و امثال اینها در سیا و وزارت خارجه به نظر من متعلق به باند امثال جان مک کین هستن و قضایای اوکراین هم زیر سر اینهاست. کمک رسانی تسلیحاتی آمریکا به معارضان سوری هم به نظر من عمدتا از طریق همین افراد مرتبط با تفکرات نئوکانها که در دولت اوباما هم هستن انجام شد. در هر صورت انتظار همراهی اوباما را با این پروژه داشتن که چندان هم موفق نبودن.
  • شمس تبریزی 5 A1 ۱۹:۲۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    به نظر من تا زمانی که ائتلاف طرف اسد به پیشروی خودش در جبهه ها ادامه بده جای دیپلماسی و مذاکره نیست. شما زمانی به دیپلماسی رو میارین که نتونید آنچه را که طالبش هستین با زور بگیرین. وقتی میشود با زور گرفت، چرا باید مذاکره کرد؟ من هنوز هم احساس میکنم این مذاکرات بیشتر یه ژست هست و فعلا کارکردی نداره. اصلا تا زمانی که پیشروی نظامی در سوریه باشه، نمیرم ببینم در مذاکرات سوریه چه گفتن. دنبال کردن مذاکرات زمانی به نظر من با معنی هست که ما به یک وضعیت قفل شدگی نظامی در میدان سوریه برسیم که الان به نظر من در چنین وضعیتی نیستیم. اونوقت هست که نوبت به بده بستان سر میز میرسه. خدا حافظ شما
  • شمس تبریزی A1 ۲۰:۰۰ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    راستی یادم رفت درباره ترکیه بگم که نقش اش به آن کمرنگی که شما در مقاله اشاره کردین نیست. الان موضوع مداخلی نظامی ترکیه در سوریه جدی هست. خب میدانید که از طریق جاده دهوک داره به داعش کمک میکنه و بارزانی هم در این قضیه با ترکیه همدسته. دیشب مطلبی را در همین خبرآنلاین دیدم که خودم هم یه کامنت الکی زیرش نوشتم. چون حرفهای یکی از این مقامات سعودی به نظرم مهمل اومد که گفته بود بمب اتمی در اختیار دارن. الان هم این موضوع به نظرم مهمله. یکی از این وبسایت های مستقل آمریکایی میگه منابع ما تایید میکنن که عربستان بمبهای تاکتیکی هسته ای را در همین چند روز گذشته وارد ترکیه کردن. نه میتونم بگم جنگ روانی میخوان راه بندازن، که به نظر من وقتی یه طرف قضیه روسیه است این بمب اتمی مسخره به نظر میاد
  • شمس تبریزی A1 ۲۰:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
    0 0
    نه از این سر درمیارم که این بمب اتمی ادعایی از کجا به دست اینها رسیده. کار پاکستان بوده یا اسراییل؟ اسراییل به نظرم به حدس نزدیک تره. خب الان اینطور که میگن ترکیه 84 بمب اتمی در اینجرلیک داره که البته مال ناتو هست و گمان نمی کنم بتونه سرخود اینها را استفاده کنه. اما اینطور که میگن هواپیماهای اف 15 و اف 16 که در اختیار ترکیه و عربستان قرار داره قابلیت مسلح شدن به این بمبهای تاکتیکی را دارن.اما با همه اینها نمی فهمم انتقال این بمب های تاکتیکی که برای حملات پیشدستانه استفاده میشه برای چیه؟خب اگه میخواد در میدان سوریه استفاده کنه که نتیجه اش مشخصه و روسیه قوی تر آن را در اختیار داره.آیا به این ترتیب میخوان هر طوری شده پای آمریکا را هم به میدان باز کنن، یا کلا خیال پردازی سران قسطنطنیه و نجده؟
  • تاجیک IR ۰۹:۵۰ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۹
    1 0
    سلام ممنون میشوم بزرگواری بفرمائید بیش از این پیش نروید. مطلب جدید امده اگر نظری هست روی ان بفرمائید. دیدگاه دو طرف روشن است. یکی منتقد دخالتهای فراقانونی و دیگری طرفدار. وارد جزئیات شوید هم من دچار دردسر میشوم و هم سایت خبرآنلاین. سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند. من دغدغه ام انعکاس نظرات خوانندگان است تا فضائی برای بهره برداری مسئولین نیز فراهم شود. اما جزئیات ممکن است کمک کننده نباشد. خدانگهدارتان تاجیک
    • شمس تبریزی A1 ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۹
      0 0
      جناب تاجیک سلام. اینجا درباره سوریه نوشته بودیم. فکر میکنم این کامنت را بایستی در صفحه مر قانون می نوشتید.

آخرین اخبار