«آفرین برشما! به محنت وزحمت شما درود میفرستم. همگان از دسترنج شما سودمند خواهند شد».
« ویلیام شکسپیر»
یک سوال بسیار مهم و اساسی:«رئیس جمهور روحانی بالاخره در برابر مخالفانش چه کار خواهد کرد؟» عقب نشینی و ترک میدان!؟. فرضی نامحتمل که پاسخ فوری آن این است؛ چرا باید این کاررا بکند؟.
حسن روحانی سیاستمدار باهوشی است. او به شیوه ای دمکراتیک بدون آن که با مخالفانش درگیر شود درحالی کهبرنامههای خودرا پیش میبرد اجازه داده مخالفان سخنانشان را بی پرده بگویند. همین رویه زیرکانه اینسیاستمدار را درعرصه سیاسی ایران به فردی متفاوت تبدیلکرده است. به هرحال تندروهای مخالف به ۴ دلیل قادر به مقابله با روحانی نبوده و مجبورند او را تا انتهای راه دوم تحمل کنند.
1- نداشتن یک هرکول سیاسی همطراز که بتواند روحانی را در رینگ رقابت شکست دهد.آیا آنها واقعاچنین کسی را دارند؟یافتن پاسخ هوش زیادی نمیخواهد.
۲- عدم یک دستی بدنه سیاسی. مشکل آنها تنها درطراحی تئوریهای مقابله نیست. فصول متعدد وجداگانه مخالفان و نگرش کاربردیشان به قدرت سیاسی و بدنه اجتماعی به غایت مانع از اتحاد شان خواهد شد. تاکتیکشکننده وحدت آنها درانتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۳ به خوبی نشان داد قادر به همراهی و تحمل یکدیگر در یک فرآیند استراتژیک نیستند.
۳- فقدان رای تعیین کننده در میان بخشی از جامعه که فکر میکنند متحد آنها تا پای صندوق رای است. شکی نیست گروههای زیادی از هوادارانی که مخالفان فکر میکنند روی آنها میتوان حساب کرد، معمولا و اثباتا به سمت جریانهای میانهرو ولیدرهایی سیاسی آرام ومنطقی اصولگرا مانند علی اکبر ناطق نوری و یا رئیس قدرتمند پارلمان ایران علی لاریجانی سوق پیدا میکنند. تجربه حمایت آنها از روحانی و نیز درجریان توافق هستهای نباید فراموش شود.
4- مخالفان تندرولازم نیست اعتراف و آن را درملأ عام افشا کنند، اما بی شک درمیان خود و آنگاه که میخواهند صادقانه جامعه را تحلیل کنند، حتی بیش از موافقان آقای روحانی، به خوبی ازجایگاه او آگاهی دارند.
اما راز ماندگاری حسن روحانی برای موافقان و متحدان سیاسی اش تنها در این نیست که او را به تنها گزینه پیش روی آنان تبدیل کرده . بی شک تجربه سیاسی اصلاح طالبان، نیروهای اعتدالگرای نوین و در نهایت متحدان اصولگرای معتدل، به این طیف گسترده ثابت کرده وجود نیرویی سیاسی مانند روحانی که از موقعیتی فراجناحی در ساختار قدرت برخوردارشده ، به خوبی قادر است فصلی متفاوت ازسیاستهای میانه محور و غیر رادیکال داخلی و غیر ماجراجویانه مانند دوران احمدی نژاد و متقابلا واقع گرایانه خارجی رقم بزند که میتواند حیات سیاسی ،اجتماعی واقتصادی جامعه متکثر ایرانی و نیز دریک فرآیند منطقی ارتقاء موقعیت ایران نزد جامعه بین المللی رابه خوبی تضمین کند. تا آنجا که به شخص رئیس جمهور روحانی مربوط میشود، موضوع حمایت از او صرفا به جریان های موافق سیاسی ختم نمیشود. حمایت افکار عمومی از یک سو و پشتیبانی نیرویهای مستقل سیاسی قدرتمند و پرنفوذی مانند آقای هاشمی رفسنجانی و دیگرنیروهای سیاسی موجه موثراز سوی دیگر، به خوبی نشان میدهد دیوار بلند حمایتهای تضمین شده از روحانی تنها محدود به جریانهای سیاسی همسو نیست.
اما در یک نگاه مستقل این باور که اعتماد ملی به روحانی دقیقا به دلیل خود او، برنامهها و وجهه داخلی و بینالمللیاش است نکتهای بس مهم تلقی میشود که در فهم چرایی وجود این سیاستمدار نو اندیش از اهمیت ویژهای برخوردار است. درست به همین دلیل دریک انصاف سیاسی مدارا محور وتحمل پذیر از سوی نیروهای سیاسی موافق، روحانی به خوبی میتواند و قادر است به نقطه تعادل این نیروها و پاندول ساعت دقیق تحولات آتی اجتماعی ایران تبدیل شود. نکتهای که سیاستمدار زیرک و باهوشی چون آقای هاشمی رفسنجانی در ارزیابی خود از توان روحانی مستقیم یا تلویحا همواره به آن اشاره کرده. به ویژه که روحانی خود به خوبی نشان داده از سازمان رایی بسیار قوی، مستقل وتعیین کننده برخوردار است که اورا درموقعیتی فراتر از آنچه هم اکنون از او دیده می شود قرار میدهد.. انتخابات پارلمانی این را به خوبی ثابت کرد؛آنگاه که بسیاری ازکاندیداها در برداشت از جایگاه ملی آقای رئیس جمهور صرفا با شعار حمایت و همراهی با او به پارلمان راه یافتند.
اما خود آقای رئیس جمهور براي حفظ کیفیت رایی که در دست دارد دقیقا چهکاری باید انجام دهد؟سوال سختی است، اما به نظر میرسد موثرترین کار ۲ اقدام فوری است. نخست، باخلع سلاح مخالفان وقبل از آنها، خود به نقد بیرحمانه خویش همت گمارد و در بیان مسائل به قول خودش دچار لکنت زبان نشود. دوم معضلات و مشکلات را به روشنی با مردم در میان بگذارد. او که نمیتواند منکر این مشکلات شود. پس بهترین راه به اشتراک گذاشتن نظری آنها با مردم است. این صراحت درعین صداقت کلید طلایی او در انتخابات آینده است.(سرمقاله روزنامه آرمان. امروز)matinmos@gmail.com
نظر شما