۱- "بهداد سلیمی" قهرمانِ ایرانی وزنه برداری به اضافه ی ۱۰۵ کیلوگرمِ جهان در المپیک ریو ۲۰۱۶ برزیل در یک نبردِ دیدنی با" لاشا تالاخادزه" قهرمانِ گرجستانی، وزنه ی ۲۱۶ کیلوگرمی را در حرکتِ یک ضرب بالای سر برد تا عُمرِ رکورد شکنی "لاشا" از چند دقیقه تجاوز نکند و همچنان نام یک ایرانی در پای این رکورد جهانی نوشته شود.

در آن بامدادِ هنوز تاریکِ چهارشنبه ۲۷ مرداد، میلیون ها ایرانی و سایر طرفداران در سراسر جهان در حالی که نفس در سینه اشان حبس شده بود در پایِ گیرنده های تلویزیونی نشسته بودند و به همراه بهداد آن وزنه ی سنگین را به بالای سر خود پرت کردند! فریادِ شوق و شادمانی سر دادند وسر از پای خود نشناختند. اما در حرکتِ دو ضرب داستان به گونه ای دیگر پیش رفت و هر دو بار بلند کردنِ وزنه توسط بهداد سلیمی مورد قبول و رضایت داوران یا گروه "ژوری" قرار نگرفت و در مرتبه ی سوم هم که با فاصله ی کمی بعد از بار دوم انجام شد دیگر توانی برای قهرمان ایرانی نمانده بود، پس وزنه را بلند نکرده رها کرد تا از دورِ مسابقات خارج شود. رقیبِ قَدَر گرجی اما با خیالی آسوده رکورد شکنی کرده وما را در حسرت مدال طلایی که سخت به دنبالش بودیم گذاشت! بهداد سلیمی به همراه مربیان و رییس فدراسیون وزنه برداری ایران اعتقاد راسخ به ناداوری داشتند و در حالی که رقابت ها هنوز ادامه داشت شروع به اعتراض شدید به گروه داوری مسابقات در مقابل دوربین های تلویزیونی کردند. از طرف دیگر تماشاگران ایرانیِ حاضر در سالن نیز با سر دادن شعارهای تند و تیز به فارسی و انگلیسی سعی داشتند تا از رای داوران اعلام ناخشنودی کرده و از قهرمانِ خود دفاع کنند اما چه سود از این همه فریاد که رای داوران برگشت ناپذیر بود!


همه می دانستند که بهداد سلیمی فقط چند ماه پیش از آغاز المپیک دچار مصدومیت سختی در ناحیه ی زانو شده بود که البته با همتِ گروه پزشکان و سایر متخصصان بعد از انجام عمل جراحی پیچیده توانست سلامتی خود را باز یابد تا بتواند به رقابت های المپیک برسد اما اینگونه حذف شدن از دورِ رقابت ها در المپیک برای او و بسیاری از ایرانیان گران آمد و به همین دلیل وزیر ورزش برای دلجویی از او و مرهم گذاشتن بر زخمِ طرفداران، در یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی اعلام کرد که از بهداد سلیمی به عنوان برنده ی طلای المپیک قدردانی خواهد شد و همانند دیگر برندگانِ مدال طلا به او جوایزی از طرفِ وزارت ورزش در ایران اعطا خواهد شد. این تصمیم وزارت ورزش در افکار عمومی و رسانه ها به عنوان اعلام رسمی بالاترین نهاد ورزش کشور مبنی بر صحّه گذاشتن بر ادعای ناداوری در المپیک تلقی شد تا تنها علت باختِ بهداد سلیمی در المپیک، قربانی شدن توسط مافیای وزنه برداری اعلام شود. اغلب رسانه ها نیز بهداد را به عنوان مظلومِ ماجرا شناختند و گرفتنِ پاداش معادلِ سایر برندگانِ مدال طلای المپیک را حق مسلم او دانستند. همین اتفاق در برنامه ی پر بیننده ی "خندوانه" نیز افتاد و هر دو نفرِ "رامبد" و "جناب خان" نیز بر ناداوری در قضاوتِ مسابقه ی وزنه برداری المپیک تاکید کردند و البته در خیلی از جاها هم از هک شدن سایت فدراسیون وزنه برداری توسط یک ایرانیِ باغیرت در انتقام از ناداوری در المپیک، با افتخار یاد شد!


در این میان اما آنچه که بیش از همه دیده نشد اعلام نظرِ متخصصینِ بی طرف بود. همچنین کسی در آن روزها افکار عمومی جامعه را به آرامش و قبولِ تصمیم داوران و غیر قابل بازگشت بودن آن و تلاش برای جبران در مسابقات آینده دعوت نکرد. البته که راهِ اعتراض به رای داوری همیشه باز است اما میزانِ بالای عصبیت در افکار عمومی و متخصصین امر در ایران اجازه نمی داد تا این موضوع در آرامش و بدون تعصب مورد بررسی قرار بگیرد.

۲- پنج شنبه یازدهم شهریورماه تیم ملی فوتبال قطر برای انجام اولین بازی دو تیم برای مرحله ی نهایی انتخابیِ جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه در ورزشگاه آزادی تهران در برابر تیم ملی فوتبال ایران قرار گرفت. تیم ملی قطر با ترکیبی از بازیکنانی که اصلیت آنها از کشورهای مختلف بود در پایان نود دقیقه بازی مساوی کرد اما داورِ کنار زمین اعلام شش دقیقه وقت اضافه کرد که البته بعد از بازی، کارشناسان فوتبال قطری به آن اعتراض داشتند. در طول بازی هر سوتِ داور به نفع تیم قطری موردِ اعتراض سنگین و هماهنگِ بازیکنان، نیمکت نشینان و البته تماشاگرانِ در ورزشگاهِ پر از تماشاگرانِ مردِ ایرانی قرار می گرفت. حتی عادل فردوسی پور هم بارها در حین گزارشِ بازی تکرار می کرد که داور صحنه های پنجاه، پنجاه را به نفع تیم قطری سوت می زند و به این ترتیب تماشاگرانِ بازی در پای گیرنده های تلویزیونی هم برعلیه داور شوریده می شدند! در وقتِ اضافه شده به بازی، تیم ایران با دو گل زیبا و سالم "قوچان نژاد" و "جهانبخش" قطر را شکست داد اما اتفاقات حاشیه ای این دیدار و اعتراض های بی شمار به داورِ مسابقه توسط بازیکنان و نیمکت نشینانِ ایران بر این پیروزی سایه ی سنگینی انداخت و بینندگان تلویزیونی شاهد بودند که پس از هر دو گل چه غوغایی در زمین پیش آمد و چه حرکاتِ بی مورد و بیهوده ای از بعضی از اعضای کادر فنی تیم ما برای به رخ کشیدن قدرتِ تیم ایران در برابر نیمکتِ قطری ها سر زد.

آشفتگی و بی نظمی در خوشحالی های نا متعارف و تحریک کننده پس از هر دو گل به گونه ای بود که کلّی از نیمکت نشینان و آدم هایی که وظیفه اشان حفظ و حراست از ورزشگاه و بازیکنان بود وارد زمین مسابقه شده بودند تا یا شادی کنند یا شادی کنندگان را به بیرون هدایت کنند! کافی است به این موضوع توجه کنیم که داوران شش دقیقه وقت اضافه منظور کرده بودند اما گلِ دوم ایران در دقیقه ی ۱۰۱ به ثمر نشست! البته که قطری ها هم به دنبال بهانه بودند تا تیم ایران را اسیرِ حاشیه کنند اما تحرکات عجیب و غریبِ نیمکت نشینان و اعتراضات پی در پیِ بازیکنان ایران به داور مسابقه در تمام طول بازی جو ورزشگاه را آشفته تر می کرد و حالا بعد از پایان بازی می شود گفت که این پیروزی درخشان نیست چرا که سایه ی سنگین حاشیه های بازی آن را تیره کرده است!

اما سوال اینجاست که زمینه و علتِ این همه عصبیت و حرکاتِ غیر حرفه ای در بازیکنان، نیمکت نشینان و حتی تماشاگرانِ ایرانی چیست و چرا ما به هر تصمیمِ داور که بر علیه تیم ما باشد اعتراض می کنیم و چرا به طور دایم قضاوت داوران را قضاوت می کنیم؟! و آیا بین ماجرای بهداد سلیمی و اتفاقات ورزشگاه آزادی در بازی با قطر ارتباطی وجود دارد؟

"ناداوری" کلمه ای است که به ویژه از سال های جنگ ایران و عراق هر وقت که تیم ها یا بازیکنان ایرانی در مقابل تیم ها و بازیکنان خارجی صف آرایی کرده و احتمالا داور در جایی به نفع ما تصمیم نگرفته، با بسامد فراوان تکرار شده است و ما بلافاصله آن را به دشمنی قدرت های بزرگ با کشورمان ربط داده ایم که در میدان های ورزشی هم بر علیه ما ناداوری می شود و حق ما را می خورند! البته که نمی شود منکرِ تصمیم های اشتباهِ داوران در رقابت های مختلف شد و حتی ثابت شده است که برخی از این تصمیماتِ غلط و سرنوشت سازِ داورها در اثر نفوذ، لابی و حتی فساد، اتخاذ شده است اما اینکه ورزشکاران ملیِ ایران بیشتر از هر کشوری قربانی این به اصطلاح ناداوری ها شده باشند ادعایی است که تاکنون اثبات نشده است و احتمالا در یک آمارگیری همه جانبه و منصفانه نیز اثبات نخواهد شد. از سوی دیگر تیم های ورزشی کشورمان بارها از اشتباهات داوری سود برده اند. مثلا در بازی اخیرِ ایران با چین برای راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه، داور صحنه ی مشکوک به پنالتی به نفع چینی ها را در استادیوم شهر "شنیانگ" چین، سوت نزد. صحنه ای که چند داور ایرانی از جمله "علی خسروی" معتقدند بازیکن خط دفاع ایران "سید جلال حسینی" مرتکب خطای پنالتی شد اما داور آن را ندید!

گرچه که اعتراض های شدید به داوری و برگزارکنندگان مسابقات توسط تیم های ایرانی سابقه ی طولانی دارد اما به نظر می رسد اقدام اخیر در تجلیل از بهداد سلیمی آتش این قضیه را تند تر کرده و منجر به یک سوء تفاهم بزرگ برای برخی از ورزشکاران و مربیان ما شده است! بهداد سلیمی به لحاظ قوانین رسمیِ مسابقاتِ المپیک یک بازنده بود و با اینکه رکورد حرکت یک ضرب را شکست اما در نهایت از دور مسابقات حذف شد! اما ظاهرا اختصاصِ پاداشِ معادلِ برنده ی طلا این تلقیِ غلط را ایجاد کرده که بهداد به خاطر اعتراضات شدید خود و همراهانش به داوریِ مسابقات پاداش گرفته است؟!

سوالات بسیاری وجود دارد که باید برای آنها پاسخِ منطقی یافت. در روزِ مسابقه با تیم فوتبال قطر بازیکنان و مربیان ایران از آن همه اعتراضِ شدید و نامتعارف به داور، به دنبال چه چیزی بودند؟ آیا به دنبال این نبودند که اگر در خانه با قطر مساوی کردند یا حتی شکست خوردند باز هم مقامات ورزش و افکار عمومی با آنها مانند یک قهرمان برخورد کنند؟!

مثلِ همان کاری که برای بهداد سلیمی کردند؟ آیا این افکار عمومی و جوسازیِ سنگینِ رسانه ای در ایران نبود که کوچکترین حقی را برای گروه داوران المپیک در وزنه برداری در نظر نگرفت تا وزیر ورزش در اقدامی که بعید به نظر می رسد به همه ی جوانب آن توجه شده باشد، به بهداد سلیمی پاداشِ برنده ی مدال طلا را بدهد؟ آیا اگر بهداد اعتراض به داوری نمی کرد باز هم به او پاداش می دادند؟ چرا رسانه ها و به خصوص صدا و سیما و در مرحله ی بعد اهلِ فن در رشته های مختلفِ ورزشی اینقدر به دنبال حاشیه ی امن و ایمن برای خود هستند که حاضر به مقابله با این جوسازی ها نمی شوند و بلکه گاهی خود آتشِ بدبینیِ افکار عمومی به داوری ها در صحنه های جهانیِ ورزش را شعله ورتر می کنند؟ آیا این همه هیاهو و فغان از ناداوری به خاطر لاپوشانیِ ضعف های ساختاریِ ورزشِ قهرمانی در کشور ما نیست؟ و چرا وضعیتی به وجود آمده که اعتراض شدید به داوری و برگزارکنندگان مسابقات در عرصه های جهانی و المپیک، با اقبال عمومی در داخل کشور مواجه شده و باعث محبوبیت معترضین می شود؟
و از همه عجیب تر اینکه چرا برای عملِ مهاجمانه و غیر محترمانه ی هک کردن سایتِ رسمی فدراسیون جهانی وزنه برداری این همه خوشحال شدیم؟!

به هوش باشیم که اتفاقاتِ سالنِ وزنه برداری المپیک ریو و متعاقب آن، حوادث ورزشگاه آزادی در دیدِ ناظران جهانی تصویر خوبی از ورزشکاران و مردمِ فهیم ایران به دست نخواهد داد و فقط ما را متهم به عصبی و غیر منطقی بودن خواهد کرد.
امید که در وهله ی اول این پدیده را به عنوان یک معضل بدانیم و در مرحله ی بعد به فکر علاج بخشی آن باشیم. امیدوارم!

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 577208

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 11 =