درستیِ این گزاره را میتوان از حملات بیامان رسانههای اصولگرا به دولت یازدهم دریافت. دولتی که با رأی قاطع مردم روی کار آمده و در آستانه انتخابات دیگر است. اگرچه این دولت خواستِ صددرصدی مردم و اصلاحطلبان نبوده است اما اصولگرایان حتی این دولت را نیز برنمیتابند. دولتی اعتدالی که «رفرمیست» نیست و انگیزه و برنامهای برای توسعه سیاسی ندارد. پس چرا با او اینگونه به مخالفت برخاستهاند؟ از کنار این پرسش نباید ساده گذشت. اصلاحطلبان بهخوبی میدانند، حتی در شرایط عادی نیز نامزدی در قد و قامت حسن روحانی که مقبول نظام باشد ندارند.
اصولگرایان نیز تا پیش از این با شخص حسن روحانی مخالفت جدی نداشتند و حتی او را خودیتر از دیگر خودیها به حساب میآوردند. اگر امروز با او به مجادله و مخالفت برمیخیزند، فقط به دلیل خاستگاهی است که او از آن برخاسته است. خاستگاهی دموکراتیک که مردم همراه با اصلاحطلبان آن را رقم زدهاند، با ابزاری ساده و مألوف به نام صندوق رأی. آنچه اصولگرایان را آشفته میکند این شیوه برآمدن در سیاست است. با این اوصاف، اصلاحطلبان باید به وضعیت موجود قناعت کنند و به دنبال آرایش نیروهای سیاسی و خلق و تولید سیاستباشند.با این دقت نظر که خلق سیاست از مسیر مواجهه انتقادی با دولت یازدهم نمیگذرد، در ماههای باقیمانده از دولت حسن روحانی، خلق و تولید سیاست از طریق نقد جدی و تئوریکِ دولت احمدینژاد و تداوم سیاستهای جامانده از دوران او -خاصه در حوزه اقتصاد- ممکن میشود. دولتی که فجایع و خسارتهای بیشماری به بار آورده است. نباید اجازه داد نقد مکرر دولت روحانی، دولت احمدینژاد را از حافظه تاریخی مردم پاک کند.
این روزها نقادیهای حسین شریعتمداری با هدفِ از پیش تعیینشده تخریب دولت، و در طرفِ دیگر انتقادات مشفقانه صادق زیباکلام از دولت برای احیا و دوامِ فضای نقد کفایت میکند. اگر اصلاحطلبان بتوانند بررسی کارنامه دولت احمدینژاد را به یک مطالبه عمومی تبدیل کنند دست به کار بزرگی زدهاند. اینک یکی از راههای صیانت از دموکراسی در رهانکردن احمدینژاد معنا مییابد، سماجت در پیگیری و مطالبه منابع و منافع ملی که به دست او به یغما رفته است. هرگونه برخورد کلبیمسلکانه با دولت احمدینژاد جفا به دموکراسی است.
2929
نظر شما