مریم محمدپور: چه دولت حسن روحانی، چه محمود احمدینژاد و چه حتی دولتهای پیش از این دو دولت، معمولا در کارنامه خود شاهد برخی حاشیههای ورزشی و مشخصا فوتبالی در دنیای سیاست بودهاند. البته اینکه رفتار دولتها در قبال این حواشی چگونه بوده، خود میتواند معیاری برای قضاوت درباره عملکرد دولتهای مختلف باشد.
ماجرای فوتبال جنجالی سهشنبه
تیمهای فوتبال ایران و کره جنوبی روز سهشنبه این هفته درحالی به مصاف هم میروند که آیتالله محمد یزدی رییس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که بهتازگی در جریان انتخابات هفتم اسفند نتوانست به مجلس خبرگان رهبری راه یابد، از برگزاری این مسابقه در روز تاسوعا ابراز تاسف کرده و هشدارهایی را مطرح نمود: «فوتبال در شب تاسوعا باید تعطیل شود تا حرمت شکنی صورت نگیرد... ممکن است گفته شود که بازی نکردن ما برای ما هزینههایی خواهد داشت ولی باید همه این هزینهها را داد تا این حرمتها حفظ شود... مطلع شدم وزیر ورزش در این زمینه تلاشهایی برای تعویق این دیدار انجام داده و نامهنگاریهایی انجام گرفته است ولی خطاب به وزیر ورزش بیان میکنم که شما در سایه همین احترامها به محرم و صفر به وزارت رسیدهاید. نظام ما هم در همین محرم و صفر محقق شد. این همه شهید در این انقلاب به شهادت رسیدهاند تا این کشور این حرمتها را حفظ کند و همه چیز ما از محرم و صفر است. اگر قرار باشد به همین راحتی نسبت به این مساله بیحرمتی کنیم، حرمتی باقی نخواهد ماند... من شما را نصیحت نمیکنم بلکه از شما میخواهم این بررسی را انجام دهید و اگر قرار است تعطیل شود بهتر از حرمت شکنی است. اگر قرار باشد که برای حفظ حرمت عاشورا قبل از مسابقه مداحی صورت بگیرد، پس از گل توسط ایران آیا کسی خوشحالی نخواهد کرد و آیا میتوان جلوی خوشحالی مردم را گرفت؟»
این موضعگیری که با واکنشهایی در فضای مجازی و نیز رسانهها همراه بود، بلافاصله با پاسخ علی مطهری که نه فقط نایب رئیس مجلس، بلکه خود فرزند یکی از اندیشمندان بزرگ اسلامی است، روبرو شد. او در نامه خود به آیتالله یزدی آورده بود: «اینجانب جناب عالی را در مجموع یک روحانی عالم و روشنفکر میدانم ولی رویکردی مانند آنچه درباره مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی ابراز کردید برایم قابل هضم نیست و معتقدم عدهای را از دین گریزان میکند و انسان را به یاد اقدامات کلیسای کاتولیک در قرون وسطی میاندازد که منجر به گریز مردم اروپا از دین شد.»
ماجرای این فوتبال کار را به تجمع انصار حزبالله علیه بازی آنهم در حاشیه نماز جمعه تهران هم کشاند، با این وجود اما قرار است بازی فوتبال ایران و کره جنوبی در همان روز سهشنبه برگزار شود؛ البته با رعایت این توصیه آیتالله موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز که در خطبههای نمازجمعه گفت: «برگزاری این مسابقۀ فوتبال مسئلۀ عجیبی شدهاست. از طرفی تذکرات داده شده و از طرفی هم گفته شدهاست اگر آن را تعطیل کنیم توالی فاسد زیادی خواهد داشت... من در این زمینه وارد نمیشوم ولی میگویم که اگر قرار است در شب عاشورا مسابقۀ فوتبالی برگزار شود باید فضای مسابقه صد در صد عاشورایی و کربلایی باشد و در و دیوار ورزشگاه تمام سیاهپوش باشد و فریاد یا حسین(ع) بلند باشد و همۀ تماشاگران فریاد یا حسین(ع) سر دهند.»
توصیههایی که حال تبدیل به برنامه ریزی شده و قرار است ضمن سیاهپوش کردن ورزشگاه، تعدادی از مداحین اهل بیت هم فضای ورزشگاه را در روز مسابقه عاشورایی و محرمی کنند.
از بهانهجوییهای ریاض تا ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها
اما این اولین بار نیست که دولت حسن روحانی با حاشیههای سیاسی فوتبال روبرو میشود. پیش از این نیز موضوع روابط تهران و ریاض بر بازیهای فوتبال سایه انداخته و دولت را با فشارهای سیاسی روبرو کرده بود.
ماجرا به بازی باشگاههای ایرانی و عربستانی مربوط بود، آنجا که عربستان بهدلیل قطع رابطه دیپلماتیک با کشورمان بعد از حمله به سفارتش در تهران و مشهد، حاضر به بازی در برابر تیم ایرانی در داخل ایران نبود. در برابر این موضع، برخی دولت را به ترک میدان مسابقه و بیتوجهی به خواست ریاض فرامیخواندند و پذیرش نظر کنفدراسیون فوتبال آسیا درباره بازی در زمین بیطرف را مسامحه در برابر مواضع ریاض معنا میکردند.
اما ماجرای میزبانی تیمهای عربستانی در بازیهای فوتبال، بار دیگر نشان داد که دامنه مسائل سیاسی، چطور میتواند فوتبال را نیز درگیر خود کند. البته دولت روحانی، حتی پیش از این نیز سابقه چنین مسائلی را داشت، آن هم درباره حضور بانوان در ورزشگاه برای تماشای مسابقه والیبال، موضوعی که به برخی برخوردهای قضایی منتهی شد و حسن روحانی و تیم دیپلماسی او را در مجامع جهانی آن هم در میانه مذاکرات هستهای با این فشارهای سیاسی روبرو کرد که چرا در ایران به زنان اجازه تماشای حضوری بازیهای ورزشی داده نمیشود؟
چالش قم و پاستور در دوره احمدینژاد
اما این فقط دولت روحانی نیست که با حاشیههای حضور زنان در ورزشگاهها مواجه است. پیش از او، محمود احمدینژاد نیز با حواشی مشابهی دست و پنجه نرم میکرد.
سال 1385 یعنی تنها یکسال پس از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخاباتی شگفتیساز، او با ارسال نامهای به رییس سازمان تربیت بدنی خواستار فراهم کردن امکانات حضور زنان در ورزشگاهها شد. این نامه، موجی از واکنشها را در تهران، قم و مشهد در پی داشت. بسیاری از علما و مراجع به این تصمیم رئیسجمهور وقت اعتراض کردند و سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در تبیین دلایل این مخالفتها، گفت: «نمیتوان تضمینی بر رعایت عفاف و حجاب در صورت حضور زنان در ورزشگاهها برای تماشای مسابقات ورزشی داد.» نمایندگان قم در مجلس هم در نامهای به رییسجمهور وقت، از وی خواستند در تصمیم خود مبنی بر ورود زنان به ورزشگاهها تجدید نظر کند.
بسیاری از مراجع تقلید، موضعی روشن درباره ضرورت عدم ورود زنان به ورزشگاهها گرفتند و به این ترتیب تحلیلگران تاکید کردند که چالش حضور زنان در ورزشگاه و تماشای فوتبال را باید نخستین چالش احمدینژاد با پدران اصولگرا ارزیابی کرد.
البته موضوع علاقه احمدینژاد به بازی فوتبال، تنها محدود به نامهنگاریاش برای ورود زنان به ورزشگاهها نبود، بلکه رئیسجمهور پیشین ایران گاهی حتی خودش پا به توپ میشد و حاشیهساز. مثلا سال 89 هنگامی که روابط ایران و دولتهای چپگرای آمریکای لاتین زیر ذرهبین رسانهها قرار داشت، او لباس ورزشی بر تن کرد و بازی دوستانهای را با مشارکت ستارههای سرشناس لیگ برتر در کنار اوو مورالس، رئیسجمهور بولیوی برگزار کرد. بازی فوتبالی که تفاسیر سیاسی زیادی را به همراه داشت.
حاشیههای فوتبالی در این دوره کم نبود؛ از استفاده بازیکنان از برخی نمادهای سیاسی آن هم در مقطع جنجالی 88 تا اینکه مثلا برخی منتقدان اصولگرای دولت، از عملکرد تیم ملی فوتبال کشورمان انتقاد میکردند که چرا تیم ملی فوتبال فلسطین را در سال 1390 با نتیجه هفت بر صفر بردهاید!
جشنهای فوتبالی و فشارهای سیاسی
ردپای فوتبال در سیاست، البته محدود به دولتهای روحانی و احمدینژاد نیست. حتی در عصر اصلاحات نیز موضوع ورزش، حواشی سیاسی فراوانی داشت.
شاید بتوان گفت که مهمترین حواشی فوتبالی دوره اصلاحات، سنت جشنهای خیابانی مردم پس از پیروزیهای ورزشی بود. اتفاقی که در آذر 76 و درحالیکه تنها شش ماه از پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات میگذشت، رقم خورد. در این مقطع، پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در برابر استرالیا و حضور کشورمان در بازیهای جامجهانی، به ابراز احساسات مردمی در خیابانها منتهی شد. اتفاقی که کمی بعد و در جریان پیروزی ایران در برابر تیم ملی فوتبال آمریکا در همان مسابقات جامجهانی تکرار شد و منتقدان رئیسجمهور وقت را برانگیخت که چرا دولت و بهویژه وزیر کشور او - که در سال نخست، عبدالله نوری بود - در برابر برخی حرکات موزون خیابانی سکوت میکنند؟
حاشیههای ورزش زنان برای آیتالله
در عصر اصلاحات، فعالیتهای ورزشی زنان نیز با حاشیههایی سیاسی همراه بود. حاشیههایی که ریشه در دولت قبل آن داشت. در دولت سازندگی بود که فرزند رئیسجمهور وقت وارد مجلس پنجم شد. فائزه هاشمی، در کنار فعالیتهای سیاسی جنجالی، یک ویژگی دیگر هم داشت؛ حضور در عرصههای ورزشی و اظهارنظرهای خاص درباره ورزش بانوان. او که از سال 1369 یعنی همزمان با ریاستجمهوری پدرش، ریاست فدراسیون اسلامی ورزش زنان را برعهده داشت، گاهی بهدلیل فعالیتهای ورزشی زیر تیغ نقد مخالفان میرفت.
کم نبودند کسانی که در سپهر سیاست، آیتالله هاشمی رفسنجانی را بهدلیل مواضع دخترش پیرامون ورزش زنان مورد انتقاد قرار میدادند. فائزه هاشمی خود درباره حاشیههای سیاسی پیرامون اظهارنظرهای ورزشیاش در دهه هفتاد، در گفتوگویی توضیح داده است: «دوچرخهسواری، شعار مخالفان من بود. مخالفانم دو سال پیش از شرکت در انتخابات مجلس این شعار را مطرح کردند، آن هم به خاطر اینکه در مدیریت ورزشی بودم. آقای کرباسچی شهردار تهران بود، بحث دوچرخهسواری از سوی ایشان مطرح شد. سمیناری در پارک چیتگر برگزار شد که دوچرخه را به عنوان یک وسیله حملونقل مورد ارزیابی قرار دهند. از من هم دعوت کردند که سخنرانی کنم. در آنجا تاکید کردم، دوچرخهسواری برای زنان ایراد شرعی ندارد. اگر قرار است دوچرخه وسیله حملونقل باشد، نمیتوان انتظار داشت که فقط مردان از آن، استفاده کنند. چون شهر از مردان و زنان تشکیل میشود و باید برای دوچرخهسواری زنان نیز فرهنگسازی شود. دو سال بعد از آن، کاندیدای مجلس شدم... لباسشخصیها و گروههای فشار بحث دوچرخهسواری را مطرح کردند، اینکه چون فائزه هاشمی گفته دوچرخهسواری زنان مشکلی ندارد، بیدین است و از این صحبتها. آنها تاکید داشتند که دوچرخهسواری زنان حرام است. اینگونه خواستند که من را تخریب کنند تا رای نیاورم.»
دفاع از نگاه غیرسیاسی به ورزش
پرونده پیوند سیاست و ورزش، البته محدود به این چند اتفاق در سه دهه اخیر نیست. نگاهی ژرفتر به حواشی سیاسی ورزش نشان میدهد که همواره فوتبال و حتی دیگر رشتههای ورزشی، پایی در سیاست داشته است. شاید برای همین است که سالهاست سیاستمداران ایرانی علاقه زیادی به حضور در فدراسیونهای ورزشی یا استفاده از ورزشکاران در برنامههای تبلیغاتی ایام انتخابات پیدا کرده و البته از آنسو ورزشکاران نیز بدشان نمیآید که مستقیما در انتخابات شرکت کرده و در زمره سیاسیون قرار بگیرند.
از این دست حواشی هرچند کم نیست، ولی نحوه رفتار دولت اعتدال در قبال قرائت سیاسی از ورزش نشان میدهد که دستکم در این دوره، برخلاف دوره قبل، دولت بهطور مستقیم دستی بر حاشیهآفرینی سیاسی برای ورزش ندارد و معمولا مدافع ورزش بهدور از جنجالهای سیاسی بوده است. موضعی که باید دید در ماههای آینده تا انتخابات که معمولا نگاه به همه چیز سیاسی میشود، چطور خواهد بود.
29213
نظر شما