فساد و رشوه در کشور به مرحلۀ خطرناکی رسیده است. اختلاسهای کلان، زمینخواری و بیعدالتی آفتی شده است که دستاوردهای انقلاب اسلامی را نشانه گرفته است. در کشورهایی که در مبارزه با فساد موفق بودهاند اقدامات خوبی انجام میگیرد. سازمانهای نظارتی، امنیتی و قضایی تلاش کردهاند تا فساد را ریشهکن سازند، اما باندهای کلان اقتصادی با مهارت، همۀ قوانین را دور میزنند و با تطمیع و تهدید کار خود را جلو میبرند. عمدتاً غربیها تلاش کردهاند با شفافیت اقتصادی و با کمک رسانه تا حدودی فساد را مهار کنند. تجربه بشری در این خصوص کارآمد بوده است. چرا از دانش و تجربه بشری کمبهره هستیم؟ غربیها سالهاست که برای جلوگیری از فساد، اقدامات خوبی داشتهاند که نسبتاً موفق هستند. مروری به این تجربه داشته باشیم.
شفافیت در حوزه اقتصاد
سالهاست که غربیها در حوزه امور مالی شفاف عمل میکنند. کلیه درآمدها به یک حساب واریز میگردد و هزینهها به صورت مشخص از همان حساب برداشت میشود. معاملات نقدی به حداقل رسیده است. کسی برای خرید، ساک پر از پول با خود حمل نمیکند. فروشندگان هم برای هر کالایی کاغذ خرید و فاکتور ارائه میکنند و از موجودی انبار کسر مینمایند. وجه دریافتی هم به حساب معینی واریز میگردد. در صورتی که معاملاتی مشمول مالیات شود همزمان وجه مالیاتی کسر و به حساب واریز میشود. دریافتیها و پرداختیها همه و همه در یک حساب و شفاف دیده میشوند. اگر فردی مبلغ غیرمتعارفی وجه نقد با خود به همراه داشته باشد یا از بانک مطالبه کند به عنوان پولشویی تحت تعقیب قرار میگیرد. املاک و اتومبیل و متعلقات دیگر همه و همه ثبت شدهاند. این شفافیت حکایت از یک فرهنگ دارد. در مقابل فرهنگ مخفیکاری و تظاهر وجود دارد که شرقیها بیشتر به آن مبتلا هستند.
در کشورهای شرقی مالک بودن، ثروتمند بودن، ماشین شیک داشتن و موجودی قابل توجه در بانک، نوعی ضدارزش محسوب میگردد. بلافاصله کسانی هستند که بگویند از مال غیرمشروع تهیه شده است. فقر یک نوع ارزش است، تظاهر به فقر یک عادت است. حتی پولدارها سعی میکنند اتومبیل شیک سوار نشوند. کت و شلوار مناسب نپوشند. با کاپشن راه بروند. دکوراسیون دفتر و منزل حتیالامکان ساده باشد. گرچه همین افراد در محیط خانه و در هزینههای درون منزل تغییر ماهیت میدهند. برای همسر و اولادشان جواهرات و ماشین خوب میخرند. عروسیها را در مکانهای مجلل برپا میکنند اما سرمایه و ثروت خود را کتمان میکنند. فکر میکنند همه مردم مأمور مالیات هستند. روحیه پنهانکاری در جامعه بیداد میکند. هیچکس نمیداند ما چقدر حقوق میگیریم. درآمد ما چقدر است، چند آپارتمان داریم.
شایعه، محصول شفاف نبودن
وقتی پنهانکاری و تظاهر به فقر، فرهنگ میشود بازار شایعه رونق میگیرد. در تهران و شهرستانها هرجا برج بلندی ساخته میشود نام چند نفر سر زبانهاست. افرادی که در کشور حقوق غیرمتعارفی دریافت کردهاند حداکثر 200 نفر بودند، ناگهان تمام مدیران، پزشکان و کارمندان بانک مخاطب حقوق نجومی شدند. شفاف نبودن درآمدها موجب میشود تا همه به هم با شک و تردید نگاه کنند و یکدیگر را مورد اتهام قرار دهند. در حالی که در غرب یک مسئول قضایی و امنیتی میتواند ظرف چند ثانیه دارایی و املاک را استخراج و اعلام کند.
مسئولین حکومتی و شفافیت درآمدها
اگر به هر دلیلی نخواهیم از این دانش و تجربه بشری استفاده کنیم در حوزه مسئولین حکومتی که در معرض بیتالمال قرار میگیرند باید بپذیریم که درآمد این افراد (خود و خانواده درجه یک آنها) میبایست به صورت کامل و شفاف مورد بررسی قرار گیرد. افرادی که کاندیدای مدیریت یا مسئولیتی میشوند خود میپذیرند که گفتار، رفتار و عملکرد آنها نقد و بررسی شود. آنها متعهد میشوند که از پست و مقام خود در جهت انتفاع بیشتر استفاده نکنند. آنها سوگند یاد میکنند که با عدل رفتار نمایند و ظلمی مرتکب نشوند. تا این تاریخ با اعتمادی که به نیروهای مؤمن و انقلابی داشتیم نیازی به تحقیق و تفحص نبود و اکثر افعال و کردار مدیران حمل بر صحت میشد. اما موارد تخلف و سوءاستفاده به قدری زیاد شد که ناچار هستیم مکانیزمی را طراحی نمايیم تا این پدیده زشت شناسایی و با آن برخورد شود.
جوامع غربی برای کنترل بهتر فعالیت اقتصادی شهروندان خود بهویژه مدیران روش تمرکزبخشی فعالیتهای اقتصادی را انتخاب و آن را اجرایی کردهاند. هر شهروندی یک کد ملی، یک کارت اعتباری و یک حساب متمرکز دارد. هزینهها همگی از این حساب انجام میشود و درآمدها به همان حساب منظور میگردد. در بعضی کشورها که ناچارند حسابهای بانکی مختلفی داشته باشند ترتیبی اتخاذ کردهاند که لینک حساب آنها در حساب اصلی دیده شود. داراییهای منقول و غیرمنقول با ذکر جزئیات ذیل نام هر فرد درج شده و قابل دسترسی است. در این نظام فکر کنید شما 2000 دلار هدیه گرفتهاید و در حساب شما نشان داده شده است، پلیس و نماینده دادستان میتوانند از شما سؤال کند که این هدیه بابت چه بوده است.
تأمین اجتماعی و عدم نگرانی از آینده
غربیها در حکومت خود یک موضوع اساسی را حل کردهاند. عمومی کردن تأمین اجتماعی مردم موجب شده است تا غالب شهروندان دغدغهای برای آینده نداشته باشند. برای آنها روز مبادایی وجود ندارد. غربیها به گونهای برای دنیای خود برنامهریزی کردهاند که نیازی ندارند تا پساندازهایی برای روز مبادا داشته باشند. شهروندی اگر مریض باشد خدمات درمانی با حداقل هزینه در اختیار اوست. اگر از کارافتاده و بازنشست شود بیمههای مختلف او را پوشش میدهند.
برای مسکن فرزندان و شغل و تحصیل آنها قانون منابع مختلفی را پیشبینی کرده است. بر خلاف ما که نتوانستهایم نظام تأمین اجتماعی را در کشور پیاده کنیم. برای همین منظور ما تلاش میکنیم از هر طریق ممکن درآمد بیشتری داشته باشیم و این درآمدها را به سرمایههای امنی تبدیل و در حقیقت برای آینده خود و فرزندان پساندازی مطمئن ایجاد کنیم. مثل اینکه تلاش برای حیات دنیا و بهرهمندی از مواهب دنیوی برای شرقیها بیشتر از غربیهاست. شرقیها عادت کردهاند از راههای مشروع و غیرمشروع تلاش نمایند تا ضمن تأمین هزینههای زندگی خود برای آتیه فرزندان هم پيشبيني نمايند. مردم كه به هم ميرسند غالباً از اوضاع بد اقتصادي گله ميكنند. كمتر كسي از توفيق اقتصادي خود سخن ميگويد. خدا نكند از كسي قرضي بخواهيد با هزار و يك دليل خود را ورشكسته اعلام ميكند تا ناچار نباشد به شما وام بدهد. اين اخلاق فرهنگ فقر را ترويج ميكند. مثل مورچهها عادت ميكنيم تا پسانداز كنيم. حتي در مواد غذايي با همه فراواني آن را ذخيره ميكنيم. پول و دارايي براي روز مبادا سپردهگذاري ميكنيم. برخلاف ما غربيها در حد نياز دنبال كسب درآمد هستند. سعي ميكنند در زندگي فعلي راحت باشند. براي آينده و فرزندان خود پسانداز نميكنند. زندگي آنها با نوعي آرامش همراه است. نظامهاي غربي غالباً بر تأمين اجتماعي، احترام به مالكيت افراد و احترام به حقوق يكديگر استوار است.
رسانه بهترين ابزار مبارزه با فساد
مسئولين جمهورياسلامي در هر ردهاي به خوبي ميدانند كه دشمن خارجي نميتواند انقلاب اسلامي را شكست دهد اما رواج فساد در جامعه ميتواند يك تهديد جدي براي ما باشد. علاقهمندان انقلاب اسلامي با هر گرايشي كه دارند در مبارزه با فساد مشتركند. براي مبارزه با فساد پيشنهاد ميشود دو اقدام اساسي صورت پذيرد:
1- الزام به شفافيت اقتصادي
2- به رسميت شناختن نقش رسانه در مبارزه با فساد
در موضوع اول مقدمات خوبي فراهم شده است كه مردم از يك كد ملي و يك حساب متمركز و يك فايل اطلاعاتي برخوردار شدند و عملاً آمادگي دارند تا به سمت شفافيت رفتارهاي اقتصادي خود گام بردارند. اين مرحله ميتواند با الزام مديران و مسئولان و نمايندگان مجلس و قضات آغاز شده و دامنه آن گسترش يابد. ابزار تشويقي و تنبيهي براي كساني كه وضعيت مالي خود را شفاف ننمايند عامل مهمي خواهد بود تا فرهنگ شفافيت در جامعه فراگير گردد. يك وجه شرعي ميماند كه انتشار اموال، داراييها و املاك مردم جايز خواهد بود يا نه؟ كه بايد گفت غرض از شفافيت، انتشار نيست بلكه دسترسي آسان مسئولين قضايي و امنيتي به پرونده افراد است كه اين روزها با سختي و با دهها استعلام انجام ميشود. به علاوه ميتواند براي مسئولين الزامي باشد. يك مسئول وقتي عهدهدار مسئوليتي در نظام است، بايد دريافتهاي او از بيتالمال (حتي هدايا و جوايز) شفاف و روشن باشد.
اما در خصوص رسانه
تجربه نشان ميدهد و تجربه بشري هم آن را تأييد ميكند كه تنها خبرنگاران و رسانهها و بعضي قضات شجاع هستند كه حاضر نيستند با هيچ مبلغي تطميع شوند. رسانه و خبرنگار تهديد ميشود اما از انتشار مطلب خودداري نميكند. به خبرنگاري پيشنهاد ميشود چند برابر حقوق و داراييهايش پول بگيرد و مطلبي را منتشر ننمايد كه او شجاعانه زير بار آن نميرود. ضمن احترام به همه خبرنگاران بار ديگر بايد زمينهاي فراهم نماييم تا رسانه و خبرنگار در اين موضوع ورود نمايد. خبرنگار بايد جرأت داشته باشد از مدير و مسئول بخواهد تا درباره عملكردش، درباره داراييهايش و درباره دريافتهايش پاسخ بدهد. او از طرف مردم سؤال ميكند و مسئول بايد جوابش را بدهد. اين حق بايد براي قاضي و نماينده مجلس و مقام دولتي به رسميت شناخته شود. به محض اينكه فردي نماينده مجلس يا يك مسئول قضايي يا مسئول اجرايي شد و بخشي از بيتالمال توسط او هزينه گرديد، مخاطب رسانهها قرار ميگيرد. تا وقتي كسي شهردار نباشد، با او احدي كاري ندارد، اما همين كه شهردار شد، در حوزه خدمات و مسئوليت او و هزينههاي دفتر و ستاد و قراردادها بايد پاسخگو باشد. خبرنگار هم به عنوان نماينده مردم از او و عملكردش سؤال ميكند. رسانه و خبرنگار به نحوي مدعيالعموم است. خبرنگار براي شفافسازي سؤال ميكند و در هر صورت مرجع قضاوت در اين خصوص مردم هستند، مردم نقش هيأت منصفه را بازي ميكنند و از زحمات و خدمات افراد صالح تقدير و افراد ضعيف و يا خائن به بيتالمال را به مرجع ذيصلاح معرفي ميكنند.
مزيت رسانه بر نهادهاي قانوني و نظارتي
در موضوع فساد نقش رسانه بيبديل است. كساني كه در اختلاس و فساد اقتصادي تبحر دارند، به تمام راههاي تطميع و تهديد تسلط كافي دارند و با پول و ارتباط، تمامي موانع را از سر راه برميدارند. در فرهنگ اين افراد، تظاهر به نوعدوستي و خدمت و زندگي ساده، يك تاكتيك محسوب ميشود. با اتكا به باورهاي ديني مردم و به بهانه كارهاي خير، زمينها و جنگل را ميگيرند، برجهاي غيرقانوني ميسازند، مراكز تجاري بدون مجوز راه مياندازند، وامهاي كلان از نظام بانكي ميگيرند و در سايه تحريم با واردات كالا و صادرات، درآمدهاي كلان كسب ميكنند. اين افراد راه فرار از نظام مالياتي را به خوبي بلدند. بدون اينكه حق و حقوق دولت را پرداخت كنند، هر روز پولدارتر ميشوند. تنها بيم و ترسي كه اين افراد دارند، ترس از افشا شدن ماهيت آنهاست. موضوع فيشهاي نجومي يا املاك نجومي از اين قبيل است. چه كسي باور ميكند فردي كه داعيه دعوت به تقوي و پرهيزگاري دارد، با دريافت حقوق غيرمتعارف و تملك ملكي با تخفيف بالا و دريافت وامي با بهره كم با ظاهري آراسته زندگي ميكند؟ قطعاً ما با دريافت حقوق طبق قانون مخالف نيستيم.
بسياري از تجار، پزشكان و مديران شركتهاي خصوصي حقوق بالايي دريافت ميكنند. مهم اين است كه آنها خود را خدمتگزار مردم و در كنار مردم و نماينده مردم نميدانند. اگر ثروتمندي با كسب درآمد، ماليات و عوارض خود را بدهد و براي كسب درآمد از رانت و ارتباط استفاده نكند، در نزد قانون و شرع ثروت او محترم خواهد بود. اما متصديان تمامي پستهاي حكومتي در حوزههاي فرهنگي، پارلماني، قضايي، انتظامي و نظامي و اقتصادي ميبايست در يك چهارچوب منظمي مزايا و حقوق دريافت كنند. آنها با داوطلب شدن خدمت در حكومت، خود و عملكرد خود را در معرض قضاوت مردم قرار ميدهند. اين خبرنگار است كه به نيابت مردم از عملكرد، از دريافتها و پرداختها، از زندگي او سؤال ميكند. حتي ديدارهاي كاري، شركت در مجالس، سفرهاي خارجي همه و همه در همين چهارچوب است. خبرنگار حق دارد بفهمد يك كارگزار جمهوري اسلامي از چه مزايايي برخوردار است.
كلام آخر
با توجه به فرهنگ تظاهر و ريا كه در جامعه فراگير شده است، افشا شدن سبك زندگي و تعاملات براي افراد بسيار سخت است. يك هموطن صاحب قدرت و پول از تشكيل پرونده در مراكز قضايي و نظارتي باكي ندارد. با استخدام يك وكيل، پرونده را مديريت ميكند. يك مقام بانفوذ از گزارشها، تحقيق و تفحصها، از هيأتهاي رسيدگي به تخلفات و نظاير آن نميترسد، چرا كه با ارتباط قوي خود و با اعمال نفوذ موضوع را حل ميكند. نقطه ضعف اين افراد در افشا شدن ماهيت آنهاست. براي آنها سخت و گران خواهد بود در پشت پرده سادهزيستي و زهد و تظاهر به خدمت اسراري برملا شود. البته همانطور كه گفته شد خبرنگار و رسانه حق ندارد تا كسي خود را در معرض خدمت قرار نداده است، زندگي شخصي و اسرار او را برملا كند.
اما همين كه در مصدر امري قرار گرفت و راههاي دستاندازي به بيتالمال برايش مهيا شد، اينجا حضور خبرنگار و رسانه ميتواند در ايمنسازي جامعه مؤثر باشد. با شفاف شدن روابط اقتصادي مردم و با حضور رسانه در عملكرد مسئولين زمينه فساد بسيار كاهش پيدا خواهد كرد. دولت به ويژه وزارت ارشاد بايد تلاش كند تا زمينه حضور رسانه فراهم شود. رسانه هم بايد بر اين مطالبه قانوني تأكيد كند كه قبل از هر آسيبي در سالمسازي روابط و تعاملات مديران و كارگزاران كمك نمايد.
* پژوهشگر و معاون قرآنی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
6060
نظر شما