به گزارش خبرآنلاین، گذشته «استیونز» شخصیت اصلی داستان «بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشیگورو و ترجمه نجف دریابندری که توسط نشر کارنامه منتشر شده است با گذشته یک خانه اشرافی گره خورده است. «استیونز» از آن گذشته به خوبی یاد میکند، زیرا از این که روزگاری در خدمت «لرد دارلینگتن» بوده و هر آنچه که در توان داشته برای او انجام داده، احساس سربلندی میکند. او برای رسیدن به این جایگاه (باتلری) و داشتن رضایت قلبی از خدماتش، خیلی چیزها را زیر پا گذاشته است. تلاش او برای رسیدن به این جایگاه به قدری جدی بود که غیر از آن به چیز دیگری نمیپرداخت؛ حتی وقتی که بخت به صورت دختر دلانگیزی به اتاق کارش آمد و یا وقتی پدرش در بستر مرگ آخرین نفسهایش را میکشید.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «میس کنتن لحظهای ساکت شد. بعد ادامه داد: «این معنیاش این نیست که بعضی اوقات -بعضی اوقات خیلی سخت- با خودم نمیگویم که: چه اشتباه وحشتناکی با زندگی خودم کردم. آن وقت آدم به زندگی دیگری فکر میکند، زندگی بهتری که میتوانسته داشته باشد. مثلا من به آن زندگی فکر میکنم که ممکن بود با شما داشته باشم، آقای استیونز. گمان میکنم در همین لحظهها است که سر هیچ و پوچ عصبانی میشوم و از خانهام میروم. ولی هر وقت که این کار را میکنم، چیزی نمیگذرد که متوجه میشوم جای من توی خانه و کنار شوهر است. بالأخره ساعت را که نمیشود به عقب برگرداند. آدم نمیتواند تا ابد در این فکر باشد که چگونه ممکن بود بشود. انسان باید بفهمد که نصیب و قسمتش مثل دیگران بوده، شاید هم بهتر از دیگران؛ آن وقت باید شکرگزار باشد.»
کازوئو ایشی گورو، نویسنده این اثر درباره رمان بازمانده روز میگوید: «استیونز همه ما هستیم، همه ما به دور از مرکز تصمیمگیری و قدرت قرار داریم اما خود را راضی میکنیم به انجام وظیفهای که به ما محول کردهاند و خود را ارضا میکنیم. ممکن است در توزیع قدرت سهیم نباشیم اما از این که این پایین به وظایفمان عمل کنیم راضی هستیم».
از ایشی گورو تاکنون چهار رمان «منظره کمرنگ تپهها»، «نقاش جهان شناور»، «بازمانده روز» و «تسلی ناپذیر» منتشر شده است. هرکدام از این آثار پس از انتشار برنده یکی از جوایز ادبی انگلستان شدهاند. در این میان بزرگترین جایزه و بیشترین فروش به سومین اثر یعنی «بازمانده روز» رسیده و در واقع با این اثر ایشی گورو مشهور شده و در ردیف نویسندگان برجسته زبان انگلیسی قرار گرفته است.
نظر شما