مریم آموسا: این روزها که هریک از داستاننویسان و علاقمندان به نویسندگی به نوعی با سیل اطلاعات و کتابهایی که هرلحظه به زبان اصلی یا فارسی منتشر میشوند، روبهرو هستند و گاه به قول معروف حتی فرصت تک زدن به برخی از کتاب را پیدا نمیکنند، برخی از نویسندگان که اتفاقاً کارگاه داستاننویسی هم دارند، در بخشی از برنامههای مطالعاتی کارگاه خود در کنار مطالعه آثار نویسندگان معاصر، مهجور، نقد ادبی و ادبیات جهان شاگردانشان را به خواندن متون کهن ازجمله متون و منظومههای عرفانی همچون "منطقالطیر عطار" فرامیخوانند، از اینرو فرارسیدن روز عطار بهانهای شد تا پای صحبت چندتن از استادان ادبیات و نویسندگان ادبیات داستانی بنشینم تا شاید پاسخی برای این پرسش بیابم. آیا خواندن متون کهن برای نویسندهای که میخواهد تصویرگر وقایع امروز باشد ضرورتی دارد یا نه و آیا عطار میتواند پیشنهادی برای نویسندگان امروز داشته باشد؟
ستاری: منطقالطیر اسطورهای همپایه اودیپ
جلال ستاری، اسطورهشناسی که برای نوشتن کتاب "اسطوره تهران" بیشتر رمانهای ایرانی را زیر و رو کرده و یا برای نوشتن کتابهای در باب اسطوره، بارها و بارها متون کهن را مورد بازبینی قرارداده، معتقد است متون کلاسیک فارسی سهم چندانی در شکلگیری رمان و ادبیات داستانی نخواند داشت، چرا که به باور این اسطورهشناس رمان و داستان از ابزار مدرنیته به شمار میروند و این بسیار دشوار خواهد بود که ربط منطقی میان متون کلاسیک فارسی و رمان بیابیم. البته او منکر اهمیت متون کهن فارسی از جمله آثار عطار نمیشود و میگوید: شاید برای هر نویسندهای این ضرورت وجود داشته باشد که با شیوههای مختلف و متنوع حکایت نویسی آشنا شود و یا درباره تکنیکهایی که منجر به خلق اسطورهها و ادبیات تمثیلی ما شدهاند، نکتههایی بداند. اما همه این موارد به تنهایی نمیتواند نقشی در بلوغ شخصیت نویسندگی یک نویسنده داشته باشند. او با اشاره به اهمیت "منطقالطیر عطار" برای کسانی که میخواهند در عرصه اسطورهشناسی پژوهش کنند، گفت: منطقالطیر داستان بسیار زیبایی دارد، که 30 مرغ پس از سیر و سلوک خود را به بارگاه سیمرغ میرسانند و متوجه میشوند که سیمرغ خود آنها هستند. به گفته ستاری در مضمون منطقالطیر تاریخ دخیل نیست، از این روست که "ژان کلود کاریه" با ترجمه و تبدیل داستان سیمرغ اثری جهانی خلق میکند که در فرانسه توسط "پیتر بروک" روی صحنه میرود. این محقق که سالها بخشی از فعالیت خود را روی "هزار و یک شب" متمرکز کرده، معتقد است وقتی اثری اسطورهای با عبور از تاریخ میتواند زمینه خلق چنین تئاتر درخشانی را فراهم کند، پس بیشک همپایه "اودیپ" ماندگار است و میتوان با بهرهگیری از عناصر و ویژگی آن دست به خلق آثار هنری مختلف زد. اگر با چنین دیدی به آثار کلاسیک نگاه کنیم، بیشک ضرورت خواندن آنها نه تنها برای نویسندگان جوان بلکه برای هنرمندان سایر رشتهها نیز احساس میشود.
محمدعلی: یک نویسنده باید با سیر تحول زبان آشنا باشد
محمد محمدعلی هم که همچون هوشنگ گلشیری، حسین مرتضائیان آبکنار بخشی از کار کارگاهیاش را معطوف به مطالعه متون کهن میکند، میگوید: من با معرفی و بررسی برخی از متون کهن در کارگاه داستاننویسیام، میخواهم سیر تحول زبان و شیوههای حکایت نویسی را به داستاننویسان جوان نشان بدهم و آنها به صورت عملی به این سمت سوق بدهم که در هر دورهای باید به زبان همان عصر نوشت.
میرصادقی: هدایت اولین نویسنده مدرنی که تحت تأثیر منطقالطیر نوشت
جمال میرصادقی هم که سالها کارگاه داستاننویسی یکشنبه و سهشنبههای او میزبان داستاننویسانی که امروزه تعدادشان کم نیست بوده، بااشاره به جنبه تمثیلی منطقالطیر عطار میگوید، امروزه یکی از مؤلفه ادبیات مدرن وجه تمثیلی آن است و منطقالطیر عطار یکی از بهترین نمونههای موجود درعرصه ادبیات تمثیلی است. وی با اشاره به رمان "مزرعه حیوانات" نوشته جورج ارول که از برخی جهات به منطقالطیر عطار شباهت پیدا میکند، گفت: ادبیات تمثیلی و استعاری بیشتر در دورانی که نمیتوان به وضوح سخن گفت و مشکلاتی برای انتشار کتاب وجود دارد، مورد توجه نویسندگان قرار میگیرد. در چنین شرایطی است که ضرورت آشنایی نویسندگان با مؤلفههای این آثار به خوبی احساس میشود، هر چند که برخی از نویسندگان معتقدند، چون منطقالطیر در حوزه ادبیات منظوم قرار میگیرد، ربطی به ادبیات منثور پیدا نمیکند. وی در بخش پایانی صحبتاش از داستان "آب زندگی" نوشته صادق هدایت یاد کرد که نخستین اثر داستانی مدرن است که تحت تأثیر منطقالطیر عطار شکل گرفته است. میرصادقی همچنین از جلال آلآحمد نیز به عنوان یکی از داستاننویسانی که در زبان و نثر متاثر از متون کلاسیک ازجمله تذکره اولیا عطار، تفسیر سور آبادی و سمعک عیار بوده است، نام برد.
شیرزادی: مطالعه متون کهن ارتباط مستقیمی با نویسنده شدن ندارد
علیاصغر شیرزادی نیز همچون ستاری رمان را زاییده دنیای مدرن میداند و معتقد است ارتباط مستقیمی برای نویسنده شدن و مطالعه متون کهن وجود ندارد، هر چند که منکر تأثیر متونکهن بر قدرت زبان یک نویسنده نمیشود. وی با اشاره به جنبه حکایتوارگی منطقالطیر عطار گفت: حکایتها برگرفته از زندگی هستند و چیز جدیدی به معناهای زندگی اضافه میکنند، از این نظر مطالعه متون کهن از جمله منطقالطیر عطار برای نویسنده امروز برای درگیرشدن با معناهای جدید سودمند خواهد بود. وی معتقد است، برای بررسی زمینههای پیوند متون کهن و پیشنهادهایی که میتواند برای داستان نویس امروز داشته باشد، باید زمینه تحقق، گروهی متشکل از ادیبان و داستاننویسان بر متون کهن فراهم شود.
صارمی: عطار خالق شخصیتهای منحصر به فرد
سهیلا صارمی هم معتقد است، اگر این موضوع را بپذیریم که سنایی و عطار در خلق داستانهای عرفانی و رمزی پیشگام بودهاند، از این منظر آثار این شاعران و عارفان بزرگ میتواند راهگشای نویسندگان امروز باشد. او یکی از ویژگیهای منحصر به فرد منطقالطیر را شخصیت پردازی میداند که هر پرنده نماد و مظهر گروهی خاص فرض میشود و با اتفاقاتی که در طول داستان سفر مرغان، شاهد آن هستیم شخصیت او پیش روی مخاطب گشوده میشود، چیزی که امروزه به عنوان یکی از مهمترین مولفههای داستان و رمان از آن یاد میشود.
گلشیری: خواندن متون کهن ضرورت و ضرری ندارد
سیامک گلشیری هم معتقد است خواندن متون کلاسیک از جمله منطق الطیر عطار برای یک داستان نویس ضرورتی ندارد در عین حال ضرری هم نخواهد داشت. او میگوید: متون کهن ما پر از قصه و حکایت است که خواندن آن میتوان یک نویسنده را با موضوعهای جدید درگیر کند، اماصرف خواندن متون کهن موجب نمیشود که نویسندهای به خلق اثری جاندار برسد.
نظر شما