۰ نفر
۱۸ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۹

اکبر اکسیر در چهارمین مجموعه شعر فرا نویی خود با زبانی طنز آمیز به زندگی شهری، محیط زیست و جامعه نظر می‌‌کند و این بار از منظر ملخ‌هایی حاصلخیز دنیای افکارش را به روی مخاطب باز می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، «ملخ‌های حاصلخیز...» شاید عنوان عجیبی برای یک مجموعه شعر باشد اما وقتی نام اکبر اکسیر به عنوان سراینده پای این دفتر می آید این نام چندان هم شگفت انگیز به نظر نمی رسد چرا که دفتر های قبلی اکسیر نیز همگی با این حال و هوا سروده شده اند و این چهارمین دفتر شعر فرانو این شاعر نو پرداز که انتشارات ابتکار نو آن را چاپ و منتشر می کند.
 
در چهارمین دفتر شعر اکبر اکسیر به نام «ملخ‌های حاصلخیز» با 80 قطعه شعر طنز آمیز رو به رو هستیم که از ویژگی های چون کوتاهی شعرها، طنز آمیز بودن، ملموس بودن و پرداختن به موضوعات جامعه و توجه به محیط زیست را در خود جای داده است در واقع این مجموعه در ادامه مجموعه های قبلی این شاعر است و در این اثر نیز درست همان سبک و سیاق رعایت می شود. 
 
اکبر اکسیر خود درباره این اثر به خبرنگار خبرآنلاین می‌گوید: در این مجموعه موضوع همان موضوع انسان مدرن شهری است البته باید گفت زبان این مجموعه کمی نرم‌تر و شعرها ساده‌تر و طنز شعر نیز پر رنگ‌تر از دیگر مجموعه ها است.
 
وی ادامه می‌دهد: در این مجموعه از تمامی موضوعات در ارتباط با انسان و زندگی شهر نشینی بهره گرفته شده است و در این مجموعه برخلاف آلبوم های قبلی  از بازی های زبانی فاصله گرفته شده است و به گونه ای که می توان گفت این مجموعه  به یک طنز خاص رسیده است.
 
این شاعر از چاپ مجدد آثارش نیز خبر داد و گفت: کتاب «بفرمایید بنشینید صندلی عزیز» در حال حاضر به چاپ سوم رسیده است و  چاپ پنجم کتاب «زنبورهای عسل دیابت گرفته‌اند» نیز در بیست و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به پایان رسید و قرار است این اثر برای ششمین بار توسط انتشارات مروارید تجدید چاپ شود و همچنین چاپ کتاب «پسته لال سکوت دندان شکن» نیز در نمایشگاه تمام شده و این اثر نیز به چاپ سوم رسیده و توسط انتشارات مروارید در حال آماده سازی برای چاپ چهارم است.

در بخشی از کتاب جدید او می‌خوانیم:

«صدای خروس می‌آید

خرده ریز سفره می شوم

پله پله پایین می آیم

حیاط کوچک مادربزرگ

درخت نارون

گربه های بازیگوش

جوجه های بهاره

غوغای مرغ‌ها

گنجشک ها

به طبقه همکف می رسم

صدای خروس می آید

از موبایل قسطی همسایه..»

 
اکبر اکسیر در چهارم اسفند 1332 در محله آبروان شهرستان مرزی آستارا متولد شد بعد اتمام دوره کارشناسی به عنوان دبیر دبیرستانهای آستارا شروع به کار کرد و در سال 82 از این حرفه بازنشسته شد. در کنار پرداختن به شعر به نقد، طنز، روزنامه نگاری و طراحی آرام نیز می پردازد مدتی کار شاعری را رها کرد و از سال 82 با انتشار مجموعه شعر فرا نویی «بفرمایید بنشینید صندلی عزیز» به دنیای شعر بازگشت و بعد از آن نیز این شیوه را ادامه داد او در شعرهای فرانویی اش با شعرشویی و شعرکثیف مبارزه نموده و با ترد دوم شخص مفرد مونث از شعر فارسی توجه به اشیاء و محیط زیست و میراث فرهنگی را در شعر امروز به چالش کشانده و به زبان مردم از درد مردم گفته است. اکبر اکسیر همچنین برنده مسابقه نقد سومین جشنواره انتخاب رسانه و خبرنگاران سال 83 است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 67105

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • صفری IR ۰۹:۱۷ - ۱۳۸۹/۰۵/۰۳
    0 0
    سلام زیباست تا به حال هر چه از شماشنیدم زیبا بود. فکر میکنم شاید شما گل آقای نسل من و گل آقای روز باشید به امید خواندن شعرهای زیبای شما اکسیر اقا
  • حامد IR ۰۶:۵۵ - ۱۳۸۹/۰۵/۰۸
    0 0
    اکبر اکسیر با قالب شعری تحت عنوان فرانو دریچه ای جدید در شعر و ادب فارسی باز کرده که برای به تکامل رسیدن آن باید چکش هایی سنگین در انجمن های شعر خورد.حقیر هم از سربازان این قالب شعری و دنباله رو اکبر خان البته با رویکردی جدید تر هستم.امید وارم کارهای فاخر تری از اکبر خان شاهد باشیم.یا علی
  • chef IR ۱۲:۴۳ - ۱۳۸۹/۰۶/۰۶
    0 0
    آقای اکسیر عزیز از خوندن شعرهای شما سیر نمیشم.با اشعارتون زندگی میکنم و هر بار که میخونم یه مفهوم تازه پیدا میکنم.بی صبرانه منتظر کتاب جدیدتون هستم گواه این حرفم صاحب کتابفروشی هست که همیشه ازش کتاب میخرم. شاد و سلامت باشید
  • مهيار IR ۱۷:۱۰ - ۱۳۸۹/۰۶/۳۰
    0 0
    من همسايه ي آقاي اكسير هستم اتفاقا امروز آقاي اكسير را ديدم ما هميشه به اين شاعر و طنز پرداز آستارايي افتخوار كرديم و ميكنيم
  • سامان MY ۱۱:۰۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۹
    0 0
    من فعلن ایران زندگی نمیکنم و متاسفانه دسترسی به کتاب ملخهای حاصلخیز ندارم.روز شماری میکنم تا این کتاب رو بخونم. آقای اکسیر دبیر ادبیات فارسی بنده در دبیرستان حکیم نظامی بودند و من از همان موقع با دیدگاه ایشان به موضوعات مختلف آشنا شدم و تحسینشان کردم.
  • فرید IR ۱۵:۳۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۷
    0 0
    شاعر عزیز و محترم لطفا" وقتی کتاب شعر جدیدتون رو به همسایه محترم و پدر بنده اقا مجید هدیه می دید متذکر بشید که به منهم بده بخونم .الان سه هفته هست که نه نهار دعوتمون کرده نه کتاب رو می ده بخونم . فرید همسایه شما .
  • صمد IR ۱۲:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۷/۱۳
    0 0
    سلام استاد/چون شعر های تان دونیای نبیرهایم را تسخیر کرده است/ به نتیجه هایم سفارش کردم /از پای شما شکایت کنند /که در هر وجب /.نه/هرانگشت /چرااین همه گل می باری ؟/جایی برای خر...بزه نمانده است (بنده 50ساله ام /هم قد من وکیل بگیرید لطفن)