۰ نفر
۱۲ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۵۸
آتش‌بس!

جنگ و صلح! آقایان توکلی و زاکانی پیشنهاد آتش‌بس دادند (یکشنبه11تیر) شاد شدم. این خبر مرا به کودکی برد. وقتی بچه بودیم فراوان پیش می‌آمد که با هم‌سن و سال‌های‌مان دست‌به‌یقه شویم. اما این دعواها چند ویژگی جالب داشت...

اول اين‌كه خيلي زود تمام مي‌شد. به ندرت پيش مي‌آمد كه قهر بعد از دعوا بيشتر از نصف روز كش بيايد. جمع بچه‌ها و ضرورت بازي‌هاي گروهي و نبود سرگرمي‌هاي انفرادي «منافع مشترك» بچه‌هاي محل را شكل مي‌داد و لاجرم خيلي زود يخ رابطه را باز مي‌كرد و آشتي شكل مي‌گرفت. اگر كسي به قهر با يكي از بچه‌هاي محل اصرار داشت، عملا خودش منزوي مي‌شد.

دوم اين‌كه دعوا نوعي آيين نمايشي بود. در اين نمايش، قرار نبود كسي آسيب ببيند. دو مدعي روبروي هم مي‌ايستادند، يقه‌ي هم را مي‌گرفتند و كري مي‌خواندند. خيلي وقت‌ها ماجرا به همين‌جا خاتمه مي‌يافت. خانه‌ي پر اين‌كه مدعيان يكديگر را هل مي‌دادند و در اين ميانه اگر مشتي رد و بدل مي‌شد تقليدي ناشيانه بود از فيلم‌هاي امريكايي كه صدايش را خودشان در مي‌آوردند. كل ماجرا مي‌توانست با يك كشتي سبك نمايشي تمام شود. به هر حال، خيلي زود آن كه قوي‌تر بود معلوم مي‌شد و خلاص.

سوم اين‌كه بودند بچه‌هايي كه به قصد كشت مي‌زدند، با اين انگيزه كه به حريف آسيب بزنند. اين افراد خيلي زود شناسايي مي‌شدند و خوشنامي خود را در گروه همبازي‌ها از دست مي‌دادند. در نقد و رد ايشان چنين گفته مي‌شد: «طرف جدي جدي مي‌زنه!» و جدي زدن در قاموس محله، گناهي نابخشودني بود.

چهارم اين‌كه وقتي كسي جدي جدي مي‌زد شيوه‌ي تكراري و مستعملي را به كار مي‌برد. مثلا بعد از اين‌كه سنگي برمي داشت و سر حريف را مي‌شكست يا بيني‌اش را خوني مي‌انداخت، بلافاصله عقب مي‌كشيد و پيشنهاد صلح مي‌كرد! در اين موارد حتي رقيب سرشكسته نيز مي‌دانست كه ضارب، ترسيده و از افراط خودش پشيمان است. خلاصه دست پايين طرف رو مي‌شد. جلسه‌ي آشتي‌كنان در واقع، اقرار ضارب بود به ندامت و اشتباه. پيشنهاد صلح پس از كتك‌كاري جدي، فلسفه‌ي ديگري هم داشت كه در ادامه مي‌گويم.

سرتان را درد نياورم. دعواي جناح‌هاي رقيب دولت، مرا ياد آن زمان‌ها انداخت. حواس‌مان به كلي پرت شد. معقول داشتيم يادداشت مي‌نوشتيم. غرض اين‌كه عده‌ي قليلي انگار دارند جدي جدي مي‌زنند! قرار ما اين نبود. زماني بود كه مشتي عليه رقيب خود گره مي‌كردند و تمام؛ اما حالا مي‌بينيم كه قضيه فرق كرده. از عزم جزم عده‌اي براي تدفين آقاي صالحي زير خروارها بتون و متهم كردن آقاي ظريف به تباني بر سر تحويل دادن سردار سليماني به امريكايي‌ها بگيريد تا توهين به رئيس جمهور در روز قدس و تلاش باري شبيه‌سازي آقاي روحاني با بني‌صدر و ماجراي روز عيد فطر. مي‌بينيد كه بعضي‌ها دارند جدي‌جدي مي‌زنند و سر و كله مي‌شكنند. اين وضعيت، البته پايان خوشي نخواهد داشت. دست كم اين‌كه چون قواعد دعوا از كودكي تا الان زياد توفير نكرده، نتيجه اين خواهد شد كه وقتي كسي جدي جدي بزند، ميانه‌اش با همه به مي‌خورد و منزوي خواهد شد. چون كمتر كسي مي‌پسندد كه منافع جناحي و فردي در قواره‌ي منافع ملي بگنجد و با صلاح و مصلحت مملكت برابري كند.

دور نيست كه پيشنهاد آتش‌بس اقراري ضمني باشد بر اين‌كه حضرات، تند رفته‌اند و از خطوط مگو گذشته‌اند و حالا سر آشتي دارند. آشتي خيلي خوب است. گفتم كه. توي محله هم بعضي وقت‌ها يكي از طرفين دعوا پيشنهادصلح مي‌داد. در كودكي بارها شاهد همچو صحنه‌اي بودم. ضمنا مواردي پيش مي‌آمد كه ضارب، به بهانه‌ي آشتي، فرصتي مي‌جست تا لطمه‌اي جدي‌تر وارد كند. بدبيني مرا ببخشيد. اصلا در باره‌ي پيشنهاد آتش‌بس عزيزان چنين نگاهي ندارم. يقين دارم كه هر چه هست، دعوت به صلح و صفا و دوستي است و روزهايي شاد و خالي از تنش و مشاجره در سپهر سياسي آقايان رقم خواهد خورد. ايدون باد!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 682399

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =