پرسش اما این است که آیا فقط با سخنان زیبا میتوان مشکل ریشهدار مدیریت آب این کشور را حل کرد؟! و آیا بی آن که عملکرد خودمان را در سدسازی نقد کنیم، میتوانیم منتقد سدسازیهای همسایگان باشیم و انتظار داشته باشیم که با ما دربارهی سهم کشورمان از آبی که از کشور ایشان سرچشمه میگیرد، گفتگو کنند؟! پاسخ بیتردید، منفی است. تا زمانی که به تجدید نظر اساسی در شیوههای مدیریتی که به فاجعهی تمامعیار در حوزهی آب انجامیده، نپردازیم نمیتوانیم منادی «همکاری منطقهای و بینالمللی برای حل مشکل گردوغبار» باشیم.
روحانی، در روز معرفی وزیران پیشنهادی خود به مجلس (24 مرداد) هم سخنان خوبی دربارهی محیط زیست بر زبان راند و از «احیای ظرفیتهای از دست رفتهی آن» گفت و تأکید کرد که « هیچ فرصتی برای آزمون و خطا نمانده... و ادامهی روندهای گذشته در زمینهی مدیریت منابع آب ناممکن است». اما، بدیهی است که او نمیتواند با همان مدیرانی که روندهای گذشته را طراحی کرده و منابع آب کشور را به بدترین وضعیت تاریخ این سرزمین رساندهاند، ظرفیتهای نابودشدهی آب را احیا کند. یکی از شاخصترین این مدیران، بیطرف است که گذشته از داشتن پیشینهی پررنگ در حمایت بیدریغ از سدسازی و انتقال آب، برای دولت دوازدهم نیز مهار سه میلیارد مترمکعب آب تا سال 1400 را در برنامه گذاشته است. به بیان دیگر، او قصد دارد در شش سال آینده به اندازهی پانزده سد کرج، سد بسازد و بدینسان اصلیترین «روند گذشته» در مدیریت منابع آب که با صرف میلیاردها دلار پول کشور، به خشک شدن نیمی از رودها، نابودی نود درصد تالابها و دریاچهها، و پایین رفتن چند صدمتری آبهای زیرزمینی انجامیده، همچنان به دست بیطرف ادامه خواهد یافت. چنین است که میتوان گفت انتخاب بیطرف برای وزارت نیرو، تأیید برنامههای مخرب گذشته است.
دیگر برنامهی اعلامیِ بیطرف، «توسعهی مشارکت و سرمایهگذاری بخش خصوصی در بخش آب و فاضلاب» است که معنای آن به زبان ساده، کالایی و گران کردن آب و در نتیجه تحمیل تورمی سنگین بر مردم، و همچنین ایجاد انگیزه برای سوء استفادههای بازاری و دزدی آب خواهد بود. در پایان، این پرسش به ذهن میآید که اصلاً چرا باید مدیریت آب در دست وزارت نیرو باشد؟!
نظر شما