در این بین برای حل این مشکل به ظاهر ساده اما پیچیده وپر هزینه بیگمان رجوع به ریشههای ایجاد مشکل میتواند راه گشا باشد.
گفته میشود نخستین بار عبدالکریم قاسم نخستین رئیسجمهوری عراق که در یک کودتا، نظام سلطنتی در عراق را سرنگون ساخت از این واژه به طور رسمی استفاده کرد ودر ادامه نیز جمال عبدالناصر رهبر عرب گرای مصر این واژه را فراگیر ساخت.
این درحالی است که اسناد زیادی وجود دارند که نشان میدهند جمال عبدالناصر در مقاطع ابتدایی از نام صحیح خلیج فارس استفاده میکرده است وحتی شعار عربگرایان برای نشان دادن "وطن عربی"، عبارت "من الخلیج الفارسی الی المحیط الاطلسی" بود.
اما پرسش اینجاست که چگونه ناصر به یکباره قید شعار جا افتاده عربگرایان را زد وبه ترویج نام جعلی خلیج ع. ر. ب. ی پرداخت؟
در این بین بازخوانی اندیشهها وسیاستهای ناصر در مورد مسائل منطقهای میتواند به ما کمک کند. می دانیم که ایران در دوره پهلوی دوم رابطه بسیار خوبی با رژیم صهیونیستی داشت ودرواقع به عنوان عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی به شمار میرفت. مسائل مربوط به بحران نفتی سال 1973 میزان حمایت رژیم پهلوی از اسرائیل را به خوبی نشان میدهد.
از سوی دیگر جنبش عربگرایی به ویژه پس از تحرکات صهیونیستی در فلسطین هویت خود را بر مبنای عنصر "دیگری" اسرائیل بازتولید کرد و در فرایند هویتسازی برای جنبش اسرائیل به عنوان دشمن اصلی معرفی شد. این درحالی بود که ایران حامی اصلی اسرائیل در منطقه به شمار میرفت.
ناصر بارها به این مسئله اشاره میکند ودر جمله معروفی میگوید که ما نه در سینا بلکه در تهران باید با اسرائیل بجنگیم. با توجه به همین مسئله میتوان تفسیری راهبردی نسبت به چرخش عربگرایان نسبت به شعار قبلی شان "من الخلیج الفارسی الی المحیط الاطلسی" ارائه کرد.
درواقع میتوان گفت استفاده از نام جعلی برای خلیج فارس ودامن زدن به قضیه جزایر سه گانه، ارتباطی به ایدئولوژی عربگرایان ندارد، بلکه با توجه به اینکه رژیم پهلوی عمق استراتژیک صهیونیستها محسوب میشد وناصر میخواست اسرائیل را در تهران شکست دهد، در یک اقدام استراتژیک وچه بسا تاکتیکی به این مسئله دامن زد.
اما پس از انقلاب اسلامی ایران اوضاع کاملاً وارونه شد، چه اینکه جمهوری اسلامی ایران به دشمن اصلی اسرائیل تبدیل شد وپس از کمپ دیوید، عربها در رأس ایشان مصر به رژیم صهیونیستی نزدیک شدند.
می توان گفت با وارونه شدن صحنه سیاسی، دیگر جایی برای دامن زدن به مسئله نام خلیج فارس نبود، اما بخشهایی از عربگرایان که تمایز پررنگ سابق خود با اسرائیل را دیگر در قامت یک تمایز هویتی نمیدیدند، مجبور بودند به تمایز هویتی دیگری دامن بزنند، وچه مسئلهای بهتر از تمایز تاریخی عرب وعجم که به ویژه در طول سالهای جنگ تحمیلی به شدت دنبال شد ومسئله نام خلیج فارس را که برای رهبران نخستین جنبه راهبردی داشت، جنبهای ایدئولوژیک داد.
نظر شما