جمله پایانی ، آب یخی بود که در زمستان خشک امسال بر سرم ریخت و با شتاب از خواب بیدار شدم ؛ کاشکی این نوشته ، حاصل تخیلات جناب زائری نبود و واقعیت داشت و من هم در این فضای غبار آلود و نزاع های سیاسی و نفسانی در سطح مدیریت های عالی و میانی دل شاد می شدم چون مدت زیادی است که خبرهای شاد ی بخش از آن سوی شنیده نشده است .
برخی از مالباختگان فریاد زن این روزهای خیابان های کشورم را شاید بتوان از مصادیق زیاده خواهان به حساب آورد لکن منشاء زیاد ه خواهی آنها ناشی از اشکالی است که در ساختار اقتصادی و پولی و بانکی کشور وجود دارد زیرا تمامی صندوق ها و موسسات مورد بحث صاحب تابلو بودند و بعضاً برخوردار از خدمات سیستم شتاب بوده اند وهیچ کس نمی تواند بدون مجوز تابلویی را که گویای اعتبار شغلی آن می باشد را در سطح شهر نصب کند و یا اینکه آگهی های تبلیغاتی اش در رسانه های نوشتاری و شنیداری و دیدااری منتشر شود و بویژه از سیمای ملی .
تبلیغ در رسانه های رسمی ؛ خود از مصادیق فریبکاری و کلاهبرداری است که با این کار اعتماد مردم را به اعتبار نداشته اش جلب کرده و اسباب فریب را فراهم کرده است که در این زمینه مسئولیت کیفری رسانه ها نیز به قوت خود باقی است و می توانند طرف شکایات مال باختگان قرار گیرد .
کاش تخیل آقای زائری و آرزوی من تحقق پیدا کند تا بر سر مال باختگانی که شرف و عزت و کرامتشان تهدید شده است و برای اغتشاش و ایجاد ناامنی به خیابان ها نیامده اند بلکه به مدیران عالی کشور پناه آورده اند و ایشان را ملجاء و پناه خود دانسته اند دستی کشیده شود و تا وقتی که با دست تدبیر و بزرگواری می توان گره بوجود آمده را باز کرد نگذاریم که کار به جایی برسد که با دندان هم نتوان باز کرد و به گره کور تبدیل شود و آن وقت دیر است و کاری نمی توان کرد در حالی که امروز می توان با تدبیر و محبت و احترام ، مالباختگان را آرام کرد و موجبات آرامش این ستم دیدگان را فراهم کرد و رضای الهی هم در همین است .
به امید روزی که در کشورم فریاد برخاسته از ستم را نشنوم و دوستی و اعتماد را در رفتار همگان شاهد بوده و حکومت و مردم همراه یکدیگر زمینه های بالندگی این مرزو بوم را فراهم سازند .
دکتر مرتضی یهشتی، حقوقدان و پژوهشگر
نظر شما