این موضوع البته تازگی ندارد. تصاویری که از نامنویسی قبلی انتخابات ریاست جمهوری در قالب سیدی، دست به دست گشت بیشتر به یک فیلم کمدی میماند تا یک گزارش خبری، هرچند برای اهل فکر و دغدغه، پیش و بیش از آن که مضحک باشد تأمل و تأسف را به همراه داشت.
اگر چه خوشبختانه شورای نگهبان با استناد به چهره نبودن اغلب ثبتنامکنندگان، آنان را حذف میکند اما اصل نامنویسی، دو پرسش را فراروی ما قرار میدهد؛ چرا مکانیسمی برای جلوگیری از مراجعه افراد عامی و عادی وجود ندارد؟ و پرسش مهمتر، وضعیت جامعه ما چگونه است که اساساً چنین افرادی برای ثبتنام مراجعه میکنند؟
واقعیت این است که بخشی از این مراجعان باید تحت درمان روانپزشکان قرار گیرند و حتی همان سؤال مهمتر را همین روانپزشکان، روانشناسان و جامعهشناسان باید پاسخ دهند. اگر لایحه اصلاح قانون انتخابات که از تصویب مجلس گذشت با مخالفت شورای نگهبان روبهرو نمیشد امروز با این معضل مواجه نبودیم. قبول که قائل شدن شرط برای ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری با قانون اساسی مغایرت دارد که چنین امکانی را به همه شهروندان و بدون هیچ قیدی میدهد اما ارجاع دوباره موضوع به مجمع تشخیص مصلحت نظام- که مکانیسم قانونی برون رفت از چنین بنبستهایی است- کمک بزرگی به توسعه سیاسی کشور میکند زیرا به عکس این تفسیر عوام زده که نفس ثبت نام یک فرد بیسواد نشان از مردمی بودن نظام دارد، نفس مراجعه و قبول چنین مراجعانی نشانگر سطح نظام سیاسی و البته نظام اجتماعی یک کشور است.
در اکثر نظامهای سیاسی دنیا فیلترها و شرایط مقدماتی وجود دارد و نامنویسی افراد منوط به داشتن حداقلهایی در مدرک تحصیلی، تجربه یا شهرت است و امید میرود این نقیصه در کشور ما نیز مرتفع شود.
نظر شما