این که سردار سلیمانی سخنرانی میکند و از تحقیر آمریکاییها حرف میزند، با آن که به ایشان ارادت دارم. ولی آیا این کار درستی است؟ آیا تحریک کردن دشمن درست است؟ از این گذشته نوع کلمات و عبارات به کار رفته هم توسط ایشان بسیار مهم است. من نمیدانم شاید بعضی اظهارات مربوط به ایشان نباشد ولی آن چه در زیرنویس سیما از قول ایشان از ذکر پوشک برای سربازان آمریکایی نقل شد، جالب نبود. مگر ما دستور نداریم که حتی به خدایان مشرکان هم دشنام ندهید زیرا سبب میشود که آنها هم به خدای ما ناسزا بگویند.
اقتدار حرف اول را میزند قدرت نظامی بسیار مهم و آمادگی سپاه و ارتش بدون شک فوائد فراوان دارد، ولی هیچ اقتداری نمیتواند با پشتوانه مردمی برابری کند. ایکاش نیروهای نظامی ضمن جفظ آمادگی کامل راهکارهای اقتصادی هم بدهند یا در اجرا کمک کنند تا کشور از این ورطه نجات یابد. احساسی برخورد کردن با عاقلانه عمل کردن تفاوت بسیار دارد. اگر بر فرض و خدای ناکرده دوباره جنگ در بگیرد، اینها در تاریخ میماند که چه کسی آغازگرجنگ بود. ما در حادثة خروج آمریکا از برجام عاقلانه عمل کردیم و به دنیا فهماندیم که ما آغازگر نبودهایم اگر چه دلخوش کردن عدهای به حمایت غرب و شرق امری واهی است.
یک واعظی بعد از یک مراسم مذهبی میگفت اینها که چنین حرفهایی میزنند آیا یک ماه حقوقشان قطع شده است؟ آیا از سفرههای خالی و فقر و فلاکت مردم خبر دارند؟ البته تهدید و ابراز قدرت در جایی که لازم باشد بسیار خوب و مفید است اما باید گفت به قول معروف «جان پسر تو سفره بینان ندیدهای!»
آیا فکر نمیکنند هر کلمهای که از دهان مسئولان درمیآید، درست است که دلهایی را خنک میکند ولی عوارضی که در جامعه میگذارد بسیار سنگین است. آنها آیا میدانند که با این کلمات چقدر نرخ طلا و ارز بالا میرود و چقدر ارزش پول ملی پائین میآید و تا چه اندازه قدرت خرید مردم کاهش مییابد؟ آیا تدبیر اقتصادی یعنی این؟ آیا جنگ اقتصادی این چنین است و یا این که با تدبیر و بدون سروصدا و بیآن که دشمن نقشه را بفهمد همه مسئولان به گونهای عمل کنند تا قدرت خرید مردم بالا رود و ارزش پول ملی افزایش یابد و گذرنامههای ایرانی در بین گذرنامهها محترمتر شود.
گفتند از مهاتیر محمد پرسیدند که ما و شما هر دو با آمریکا خوب نیستیم ولی چرا شما این طور پیشرفت کردهاید ولی ما این چنین درمانده شدهایم؟ او در پاسخ گفت که ما از آن شیر میدوشیم و شما با شاخ آن در افتادهاید! این گفته اگر درست باشد پیام بزرگی برای ما دارد. ما هنوز بعد از چهل سال اطلاعات و آمار درستی از هیچ چیز نداریم و ما هنوز درباره هیچ مسئلهای با قطعیت سخن نمیگوییم. ما هنوز هر قانون و یا برنامهای مینویسیم و یا بخشنامهای را که اعلام میکنیم نمیدانیم عمر آن چقدر است آیا به دو سه ماه میکشد؟ ما هنوز به واردات متکی هستیم و نگاهمان به خارج است. این چه طرز حکومت کردن است؟ ما هنوز مطمئن نیستیم که دستوراتی که میدهیم کارمندانمان با سلیقه شخصی عمل میکنند و یا مُرّ قانون و اگر قانونی عمل میکنند آنچنان عمل میکنند که برآیندش به ضرر و یا به نفع اقتصاد کشور است.
ظریفی میگفت آمریکا ما را تحریم اقتصادی کرده است. اما عملکرد ما هم به گونهای است که به تحریم کمک میکند. شعار بس است عمل باید و اما چه کسی میتواند عمل کند آن کس که فکر دارد و دلسوز است که در بسیاری از موارد در بین کارکنان و به ویژه مدیران این دو، سالبه به انتفاء موضوع است. پس به قول قرآن فاین تذهبون؟ یعنی به کجا میروید؟ ما چه تدبیر اقتصادیِ بهجا کردهایم؟ ما کجا اتاق فکر داشتهایم؟ کدام برنامه اقتصادی ما به طور زنجیرهای با توفیق کامل مواجه بوده است؟ کدام مزیت اقتصادی ما تعریف دارد که صاحبان مشاغل و کار با قطعیت بتوانند به دنبال آن بروند؟ ما کجا سیاست حرف زدن و یا نزدن را آموختهایم؟ البته ممکن است بعضی مسئولان بعضی مطالب را برای محافل خصوصی میگویند ولی رسانهها شیطنت میکنند و یا میخواهند شفافسازی کنند. ولی باید دید نتیجه چیست.
آخر کمی عقل، کمی تدبیر، کمی به فکر مردم فقیر، کمی به فکر سرمایه اجتماعی، این روزها هر کس و هر سازمان برای خودش ساز میزند. آیا این است اداره کشور؟ خوشبختانه و سوگمندانه دولت را همه مقصر میدانند که در ۴ ماهه اول سال ۱۳۹۷ با اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی، ارزی و گوش ندادن به توصیههای مجلس مملکت را به تباهی کشاند و کسی هم از آن دفاع نکرد. آیا با تعویض رئیس بانک مرکزی کار تمام میشود؟ آیا این فرد جدید که جمعی از وی تعریف میکنند به روز رئیس قبلی گرفتار نخواهد شد؟ آیا فشار رئیس جمهور و هیئت دولت، وی را به روزگار قبل باز نخواهد گرداند و آیا هر کس خطا کرد باید از وی گذشت و به آینده نگاه کرد؟ مگر میتوان بدون توجه به گذشته و اصلاح آن، آینده را ترسیم کرد؟

این روزها همه از جنگ اقتصادی دشمن سخن میگویند و اینکه دشمن اتاق جنگ اقتصادی تشکیل داده و بنابراین لازم است که ما، ولو انفعالی است، اتاق جنگ اقتصادی درست کنیم. اما در این بین میبینیم که به جای جتگ اقتصادی و فکر و تدبیر برای عرض اندام در زمینه اقتصادی عدهای بر طبل جنگ میکوبند.
کد خبر 796748
نظر شما