امان از آیندهنگری ایرانیهای باهوش! این روزها همه در حال «تلمبار» هستند برای یک روز مبادایی مثل ۱۳ آبان یعنی همان شروع تحریمهای تمام عیار! این طور که شواهد و رفتارها نشان میدهد گویا تحریم نام پیشرفته قحطی است با این تفاوت که تحریم با اطلاع قبلی میآید اما قحطی سورپرایز میکند! به هر تقدیر این و آن، کلی مصیبت را به جان و کلی سکه دلار و نخود لوبیا را با دل و جان، میخرند و به انبارهایشان میبرند تا اگر بعدها چیزی برای خوردن نبود مسابقه «۲ ماه زنده ماندن بیشتراز بقیه»را ببرند! چون هر چقدر هم انبارها پر شوند، قحطی و تحریم که بشود پُر پُرش ۲ ماه بیشتر بر عمر «محتکران» اضافه میشود. ملت ما شبی که قرار است بنزین ۲۰۰ تومان گران شود تا صبح در صف پمب بنزین میایستند که ۴۰ لیتر بیشتر از بقیه بنزین ارزان بزنند چه رسد به این که قرار باشد ترامپ طوفان را بیندازد. بیخود نیست که ناسا روی شاخ ما میچرخد آن قدر باهوش و دوراندیش هستیم که دیدن دورترین سیارهها و ستارهها خوراکمان است چه رسد به پیشگویی چند ماه بعد!
البته این جماعت گناهی هم ندارند مسولینشان در دورههای مختلف تاریخی یا گیج و یا غیرقابل اعتماد بودهاند. در مدرسه هم درسشان جیک جیک مستان بوده است، یعنی آموزش جمع کردن، قبل از رسیدن به فصل زمستان. حالا زمستان را بردارید و ترامپ را جایش بگذارید. بخاطر همین هم هست که همهمان مورچهای شدهایم که صبح تا شب فقط جان میکند و جمع میکند و جیک جیک مستان را برای خود حرام میکند. حال بگویید با این دل و دماغ و با چنین اوصافی چرا باید دماغمان چاق باشد و چرا نباید افسردهترین، خشنترین و... مردم دنیا باشیم؟
همیشه از چیزی که ممکن است در آینده به سرمان بیاید نگرانیم و دائم العذاب! کل کشورمان شده ستاد پیشگیری از حوادث غیرمترقبه و مترقبه! به این مو قسم ما اگر جفت ۶ هم بیاوریم و مثلا بتوانیم پدر ترامپ را هم دربیاوریم، شک نکنید با اصولی که در مغزمان هست از توی «لپ لپ» یک لولوی دیگر را برای خودمان درمیآوریم و آن قدر حرص و جوش میزنیم تا شورش را دربیاوریم! باری به هر جهت همیشه یک بلایی به سر خودمان میآوریم تا یک سر خر را برای خودمان بیاوریم! دم را غنمیت نمیشماریم که هیچ، دمار از روزگارمان هم، درمیآوریم.
با اره به جان کشتی که بر آن سواریم افتادهایم و هر که به تنهایی میخواهد از تکههایش برای خودش قایقی بسازد! اما با همه هوش و حواسمان همچنان نمیفهمیم امنیت هزار قایق کوچک به یک کشتی بزرگ نمیرسد. یکبار دیگر میپرسم: راستی چرا فکر میکنیم هر چقدر بیشتر جمع کنیم برندهایم، چرا نمیفهمیم اگر هم برنده شدیم، نهایت، دو سه ماه بیشتر از بقیه زندهایم؟! میگویند: کل دنیا ارزش ندارد، پس با ۲ ماه بیشتر ماندن هم، بهخدا ... باز، بازندهایم! البته میشود کاری کرد که بگویند: ما تا ابد زندهایم!
«در مسابقه جمع کردن، برندهها ۲ ماه دیرتر از گرسنگی میمیرند!»
کد خبر 797652
نظر شما