آناتولی کالتسکی در کتاب «سرمایه داری 4: تولد یک اقتصاد جدید» سه نوع اول سرمایه داری را توضیح می‌دهد که هیچ کدام به نفع اقتصاد نبوده و نیست و دوران ظهور اقتصادی از نوع چهارم فرا رسیده است.

به گزارش خبرآنلاین به نقل از گاردین، گاهی اوقات نوشته‌های «آناتولی کالتسکی» در حوزه اقتصاد را بیشتر به نظریات «استفان هاوکینز» تشبیه می‌کنند که هیچ مشکلی از نظر او غیر قابل حل نیست و برای رفع آن با اطمینان و دور اندیشی نظریاتی ارائه می‌کند که هیچ کارشناس اقتصادی نمی‌تواند چنین راه حل هایی را بدهد. اگرچه او را به عنوان یک استاد بلامنازعه می‌توان خطاب کرد ولی مشکل اینجاست که فرد عادی نمی‌تواند نوشته‌های وی را درک کند و نیاز به اطلاعات جامع از علوم مختلف دارد با این حال این مشکل در کتاب جدید «کالتسکی» به چشم نمی‌خورد زیرا سعی می‌کند از واژه های ساده‌تری برای توضیح تولد یک اقتصاد جدید به نام سرمایه داری از نوع چهارم استفاده کند.

او می‌گوید: سرمایه‌داری نمرده است و رکود اقتصادی و ورشکستگی‌های بانک‌ها و موسسات مالی تنها سرمایه‌داری نوع قبلی را منسوخ اعلام کردند اما باید تغییری در آن داده شود. در این کتاب با عنوان «سرمایه‌داری 4: تولد یک اقتصاد جدید» وی سه نوع اول سرمایه داری را توضیح می‌دهد که هیچ کدام به نفع اقتصاد نبوده و نیست. در نوع اول که از اولین جنگ جهانی شروع شد سیاست‌مداران و کارشناسان اقتصادی را از یکدیگر جدا کرد و سیاستمداران چندان در امور اقتصادی دخالت نداشتند.

در نوع دوم که برجسته‌ترین چهره آن را باید «جان مینارد کینزکام» (اقتصاددان انگلیسی که از دخالت سیاستمداران در اقتصاد دفاع کرد) دانست، مقامات و رهبران سیاسی همه‌کاره اقتصاد شدند که در زمان‌هایی با شکست روبرو شد.

در نوع سوم که بر محور بازار استوار شده بود در دو طرف قضیه «مارگارت تاچر» قرار داشت و در طرف دیگر رونالد ریگان سعی در بالا بردن ارزش پول خود هر کدام قانون خود را در بازار جهانی طرح کردند ولی باید گفت این طرح نیز در سال‌های اخیر شکست خورده است و باید نوع چهارمی از سرمایه داری و سرمایه گذاری در عرصه جهانی پایه ریزی شود که همه کشورهای جهان به طور مساوی در آن نظارت و دخالت داشته باشند و بیشتر از نظریات اقتصادی عمل و کار اقتصادی خواسته می‌شود.

در سرمایه‌داری نسخه چهارم خوشحال خواهید شد که بدانید هیچ اتاقی برای قلاب‌های بزرگ یا طرفداران جرج بوش پسر وجود ندارد و هرچیزی که در آینده برای پرداخت بدهی‌ها و کاهش فقر پیش بینی شود به طور حتم دو راه سفید یا سیاه را طی نمی‌کند بلکه با تعادل سیاست های اقتصادی و کاهش سرعت آن به یک راه متعادلی می‌رسد که هر شخصی می‌تواند خود را در آن سهیم کند.

اقتصاد یک رفتار سیاسی و انسان و قضاوت صحیح درباره امور اطراف است که قانونی اصلی در میان قوانین متعددی است که در یک نظام هدفمند به سوی بهبود پیش می‌رود؛ به عبارت دیگر اقتصاد باید درهای جدیدی را باز کند و از همین رو اگر بخواهد سرمایه داری به بسته شدن فرصت ها منجر شود باید آن را منسوخ، تلقی کرد.

از سوی دیگر، اقتصاد یک تجربه آموزشی از توسعه و پیشرفت به سوی ورشکستگی و رکود است که دوباره باید فرصتی ایجاد کند تا این روند معکوس شود وگرنه به ابزاری برای شکسته شدن ملت‌ها منجر خواهد شد.

گاردین/ 25جولای

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 80746

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۵:۳۳ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۴
    0 0
    ايشان خيلي عقب است چون ما اقتصاد نوع چهارم را 5 سال است اغاز كرده ايم