محسن مهاجرنیا *
در دنیای غرب، حزب کارکرد مثبتی متناسب با اهداف نظامهای سیاسی آنها داشته،ما نیز حزب را که در قانون اساسی پذیرفتیم باید بر اساس مبانی دینی خودمان تطبیق بدهیم تا حزبی اسلامی برگرفته از باورهای دینی و فقهی شکل بگیرد.
در دنیای امروز، حزب سیاسی به تبع نظام سیاسی دو فلسفه دارد: یکی فلسفه دینامیک و دیگری، فلسفه استاتیک، ما در فلسفه دینامیک با حزب پویا با رسالت و مسئولیت مواجه هستیم. به تعبیرشهید مطهری و دکتر شریعتی در فلسفه دینامیک عامل سیاسی «وظیفه دارد جامعه را از وضع موجود به کمال و سعادت و وضعیت مطلوب برساند.»هم دولت و هم احزاب سیاسی چنین رسالتی دارند. اما در فلسفۀ استاتیک دولت و احزاب تنها در چارچوب خواست اکثریت حرکت می کنند و عمدتاً نقش کارگزاری، نظارتی در عرصه قدرت و مشارکت و رقابت و فعالسازی وضعیت موجود جامعه را دنبال کنند.
البته ما طبق معارف قرآنی، نقشهای دیگری، مانند آموزش، پرورش، تهذیب، اصلاح، هدایت و اخلاق را هم برای حزب قائلیم؛ چراکه خداوند در قرآن میفرماید: «و منکم امة یدعون الی الخیر.» منظور از امت یعنی گروه ها، جریان ها و احزابی است که به دنبال اصلاح جامعه از طریق ارتقاء معنویت، هدایت و امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به خیر هستند.
طبق این مبنا، احزاب سازوکار تکمیلی جامعه اسلامی و جریان واسطی میان توده مردم ونظام سیاسی است. احزاب در دنیای غرب عمدتاً بهدنبال رقابت برای دستیابی به قدرت هستند و برایشان فرقی نمیکند که گاوچرانی مانند ریگان رییسجمهور شود یا یک پروفسور؛ چون آنها قابل به نظام اصلح و شایسته سالاری نیستند برایشان فرقی نمی کند حاکمیت در دست مصلحان باشد یا در دست مفسدان باشد. مهم فقط این است که بر پایه حق اجتماعی و خواست اکثریت باشد. اما در حزب اسلامی، تنها شایستگان با همه ملاکات و ضوابط شایستگی باید قدرت را دردست بگیرند. در روایات معصومین (ع) نقل شده که اگر کسی میداند که شایستهتر از خود برای یک مسئولیتی وجود دارد، نباید خود را در معرض آن مسئولیت قرار دهد و گرنه خداوند و ملائکه او را لعن میکنند.
ما تحزب را بهلحاظ فقهی نیز باید بررسی کنیم. ممکن است گفته شود که این مبحث، جزء مسائل مستحدثه است و در نتیجه، برای بررسی آن باید به منطقة الفراغ و اصالة الاباحة رجوع شود اما ازسوی دیگر، برخی معتقدند معانیای شبیه معنای حزب در قرآن آمده است؛ مثلاً خداوند در قرآن علاوه بر واژگان سیاسی و جریانی چون حزب، قوم، طائفه، فئه، از واژگان مفهومی دیگری مانند مؤمنان، منافقان، باغیان، آمران به معروف، ناهیان از منکر، شیعیان، تابعان، قاعدین، قائمین هم یاد کرده است.
ما باید بهدنبال بازشناسی و بازسازی کارکردهای جدی حزب باشیم که با نظام ولایت فقیه مناسب باشد. حزب بهصورت کلی هم کارکرد مثبت دارد و هم منفی؛ اما ما میتوانیم سعی کنیم که کارکردهای منفی حزب را ازبین ببریم یا کاهش بدهیم؛ مثلاً در اوایل انقلاب، حزب جمهوری اسلامی برای تثبیت نظام و مقابله با گروهای انحرافی تأسیس شد وخیلی مؤثر بود. الان هم ما میتوانیم با همدلی و ایجاد احزابی با مبنای آموزههای اسلامی، اختلاف افکنی که یکی از عملکردهای منفی احزاب است را ازبین ببریم؛ اما متأسفانه درحالحاضر احزاب ما به میدان مسابقهای میمانند که تنها برای حذف جناح رقیب تلاش میکنند . حتی برای بهصحنه کشیدن مردم در انتخابات هم از همین حربه استفاده میکنند؛ یعنی بهجای اینکه با عقلانیت، مردم را بهسمت صندوق انتخابات بکشانند، آنها را از روی کینهورزی و عصابنیت به صحنۀ انتخابات می کشانند؛ درحالیکه امام میفرمود: باید قصد قربت و با وضو به پای صندوق های رأی بروید.
امیدوار هستیم بتوانیم به مدد ظرفیت های دینی، فقهی موجود در حوزه علمیه قم و با استفاده از تجربه چهل ساله انقلاب اسلامی و با بهره گیری از دیدگاه های احزاب و تشکل های موجود و قوانین کشور به بازخوانی و بازسازی مدل اسلامی یک تشکل سیاسی برسیم .
* عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
2929
نظر شما