فرهاد عشوندی: محمود احمدی نژاد و آیت الله هاشمی شاهرودی ؛ این پایان قصه دعوای کلامی محمد مایلی کهن است با علی دایی. رئیس جمهور و رئیس پیشین قوه قضاییه . دو مربی سرشناس لیگ ، دو مربی که سابقه ناکامی در تیم ملی بخشی لاینفک از کارنامه کاری شان است. دو مربی که هیچ گاه برای ناکام ماندن شان از مردم عذر نخواستند و هر دو ادعا دارند به تیم ملی یا هر تیمی که در فوتبال ایران رسیده اند فقط و فقط بر اساس توانایی های فنی شخصی شان بوده است.
دو مربی که هفته ای است دوباره به تیپ هم زده اند. درست مثل روزهای پایان جام جهانی 2006 آلمان و این بار بعد از بازی هفته سوم پرسپولیس و سایپا که در ابتدایش با هم دسته گل هم رد و بدل کرده بودند اما به فاصله تنها 90 دقیقه شمشیر ها را برای هم از نیام کشیدند تا زوایایی جدید از فوتبال عاری از سیاست ایران را نمایان سازند.
محمد مایلی کهن در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا در پاسخ به این اتهام دایی که او برای فرار از خانه نشینی به دیدار محمود احمدی نژاد رفت تا برایش سایپا را فراهم کنند می گوید:« فکر نمیکنم نیازی بود که برای گرفتن کار نزد ایشان بروم چرا که احمدی نژاد شناخت کامل را از من دارد. کما اینکه 45 دقیقه پس از انتخابش در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری خدمت ایشان رسیدم و او هم دقیقا شناخت کاملی از من دارد. دایی رفتن من به پیش نفر دوم مملکت را خرده میگیرد و این را چماق کرده اما من به آن افتخار میکنم. اگر دایی به این مسئله انتقاد میکند، چرا خودش نزد محسنی اژهایی وزیر وقت اطلاعات و آیتالله هاشمی شاهرودی رییس قوه قضائیه رفت. فیلم این حرفها هم وجود دارد و من مستند صحبت میکنم.»
دایی و مایلی کهن سال هاست که با هم اختلاف دارند. اختلافی که بر می گردد به بازی ایران و سوریه در مرحله برگشت بازی های دور اول مقدماتی جام جهانی 1998 . سالها قبل وقتی مایلی ، دایی را روی نیمکت نشاند. دعواها از همان بازی بود که شکل گرفت و مایلی ، دایی را از تیمش خط زد و گفت تا او عذر نخواهد به تیم ملی دعوت نمی شود اما این اتفاق هیچ وقت رخ نداد . فشار سازمان ورزش سبب شد تا مایلی مجبور شود خیلی زود دایی را برگرداند. سال ها بعد داریوش مصطفوی ، رئیس وقت فدراسیون فوتبال اعتراف کرد:« من جای دایی عذر خواستم و از مایلی خواستم او را برگرداند اما دایی حاضر به عذرخواهی نشد.»
همان مسابقات بود که پایانی کابوس بار برای مایلی کهن داشت و آغاز شکوفایی علی دایی و همه هم نسلانش شد. مسابقاتی که بازی برگشت با قطر در دوحه به کابوس مایلی کهن انجامید و مایلی با شکستی تلخ به کارش در تیم ملی پایان داد تا جایش را به والدیر ویرا بدهد . کسی که رویای مردم ایران را در شرایطی مشابه با معجزه محقق کرد و ایران را پس از خلق حماسه ملبورن به جام جهانی فرانسه رساند.
این همان بخشی است که دایی درباره اش می گوید:« آقا یادش رفته وقتی اخراجش کردند با چه شرایطی از تیم رفت و پناه گرفته بود. اگر ویرا نمی آمد که ما آن سال حذف شده بودیم. » دایی البته این پاسخ را در جواب مایلی داده که گفته بود؛« باخت به عربستان و حذف تیم ملی در تهران هنری بود که دایی فقط داشت با برنامه ریزی های غلطی که برای تیمش داشت. او بعد از این باخت 9 ماه رفته بود در خانه اش از ترس مردم
پنهان شده بود اما حالا غرامت هم می خواهد.»
و دایی در پاسخ مایلی خاطره ای دیگر از جام 98 را یادآوری می کند. خبری که هنوز در آرشیو ذهنی بسیاری از ایرانیان بر جای مانده است. شب تاریخی صعود تیم ملی به جام جهانی 1998 و جمعیتی هزاران نفری مردمی که برابر خانه مایلی کهن جمع شدند شعارهایی را علیه او سر دادند و شب شیرین جشن شان را به خاطره تلخ برای سرمربی سابق تبدیل کردند. مایلی که پس از آن اتفاق ماه های متوالی دور از تیم های فوتبال بود .
مایلی اما هنوز هم معتقد است ناکامی او قابل مقایسه با ناکامی تیم دایی نیست و مقایسه می کند بازی های مقدماتی 98 را با تیم دایی که شاهکار نتایجش تساوی برابر امارات بوده درحالی که گلر تیم ملی ایران لقب سوپر استار می گیرد. مایلی اعتقاد راسخ دارد که دایی باید از مردم به دلیل ناکامی تیم ملی در راه رسیدن به جام جهانی عذرخواهی می کرده ؛« من دغدغه ملیام را با هیچ چیز عوض نمیکنم. میدانید که با وجود علاقهام به احمدی نژاد و اعتقادم به اکثر کارهای او در بخش ورزش به او نقد وارد کردهام. شاید این مسئله خوشایند برخی نباشد و شاید گفتن این انتقادها بعضی جاها به ترمز برای من تبدیل شده اما برایم مهم نیست و وظیفه خودم میدانم تا زمانی که زنده هستم این حرفها را بزنم. شکر خدا به غیر از خودش از کسی نمیترسم. امیدوارم در آستانه ماه مبارک رمضان ما از اسب خودخواهی و تکبر و خودبزرگ بینی پایین بیایم ودیگر نگوییم ؛« چرا باید من از مردم عذرخواهی کنم. » ممکن است شما برای بعضیها دایی باشید اما برای من ... نیستید و پیرامون این اما بعدا صحبت میکنم. »
نظر شما