«ضحاک» اسطوره نسلکشی و جوانکشی است که در لباس تهاجم و نفوذ قدرت بیگانه در ایران نمایان میشود. نمایش «سرآشپز پیشنهاد میدهد» این اسطوره را درهم میشکند تا بتواند در تلفیق طنز سیاه و کمدی عامهپسند نمایش نوینی را در اختیار مخاطبانش قرار دهد.
این نگاه نقیضهگونه (پارودیک) به اسطوره ضحاک باعث میشود تا از شقاوت آن کاسته شود و در عین حال گزندگی و تلخیاش نیز در آمیزش با کمدی تعدیل و تلطیف شود.
در این نمایش بخشی از زندگی اسطوره با تلفیق با واژگان و اتفاقات امروزی و در ایجاد دستگاهی طنز و موزیکال اجرا میشود. شاید تنها نکته بارز سبک شدن بخشهایی از کار است که خیلی عامهزده میشود و ضرباهنگ متعادل را برهم میزند و یا بهتر است این رقص و آوازها از شکل فعلی حذف شود تا همه چیز در هماهنگی و هارمونی ایدهآل نمایان شود.
ضحاک میخواهد سرآشپز استخدام کند. جارچی در شهر جار میزند، از بین آن همه آدم که برای استخدام میآیند، ضحاک پیرمرد آشپزی را شناسایی میکند که قبلا سرآشپز کاخ پدریاش بوده است. این سرآشپز مظهر ابلیس است که در اینجا لباس آشپزی بر تن میکند و بر واقعنمایی اثر تاکید میکند.
در نمایش «سرآشپز پیشنهاد میدهد» مبنای روییدن دو مار بر دوش ضحاک تبدیل به توهم این پادشاه ظالم میشود. در این حالت مبانی روانشناسی مدرن به متن آورده میشود چرا که در جهان اسطوره وجود دو مار عینی است. در زمانه حاضر علوم تجربی و انسانی به طور فراگیر زندگی انسان معاصر را تحتالشعاع خود قرار داده است. بنابراین اشاره مستقیم به نکات عجیب و غریب باور ضمنی و تمثیلی را یادآور میشود در حالی که مابهازای بیرونی این حالتها بیانگر واقعنمایی است.
با توجه به ارائه روانشناسی یا جامعهشناسی نوین چنین حالاتی تحلیل و تفسیر خواهد شد. چنانچه در این نمایش ابلیس در لباس سرآشپز و دو مار توهم و بیماری روانی ضحاک تلقی خواهد شد. بنابراین خوراندن هر روز دو مغز آدم جوان همچنان بیانگر نسلکشی و جوانکشی به شمار خواهد آمد.
مطمئنا ضحاکها در دنیای امروز حضور دارند و در دهههای اخیر میتوان به کشتارهای حلبچه، بوسنی و هرزگوئین و لبنان و فلسطین و غیره اشاره کرد که این کشتارها تداعیگر حضور ضحاکها خواهد بود. در دنیای امروز ضحاکها هنوز به تلقین ابلیس و برای سیر شدن روح متلاطمشان کشتارهای جمعی خواهند کرد.
در زمانه ما هنرها از حالتهای معمول و معیار به شدت اجتناب میکنند و حتی امروز تمامی مکاتب، سبکها و حتا خود هنرها در تلفیق و ترکیب به شکلهای هنجارشکنانه منجر میشوند. بنابراین قرار نیست هیچ عنصری سر جای خودش باشد. در عین حال شکلی بازآفرینی خواهد شد که برای امروز عینیتر و ملموستر خواهد بود.
در نمایش «سرآشپز پیشنهاد میدهد» از تلفیق اسطوره، کمدی، طنز سیاه، گروتسک، موسیقی و غیره جهان تازهای بازآفرینی میشود که میتواند هر گونه مخاطبی را جذب خود کند چرا که در شرایط سهل و ممتنع جاذبه لازم را برای نگه داشتن تماشاگر ایجاد خواهد کرد.
بازیگران هم کم نمیگذارند و هر آنچه در چنته دارند رو میکنند تا ملعبهای رنگارنگ فراهم شود و ضمن خنداندن، تلخترین وزهرآلودترین مفاهیم را به تماشاگر القاء کنند. اینکه هر روز سر دو جوان شکافته و مغز آنها به خورد مارها داده میشود، خبر خوشایندی نیست. مغز که محل تفکر و عقلانیت انسان است برای شهوت و گسترش قدرت ضحاک از بین میرود.
این روند که ظلم مسلم است با تظلمخواهی مردم و با سرکردگی کاوه و قدرت یافتن فریدون از بین میرود. ضحاک به زندان میافتد اما سرآشپز با رشوهدهی آزاد میشود. یعنی ظالم از بین میرود اما ابلیس آزادانه به دنبال شکار دیگری است تا بتواند توطئه و دسیسهی دیگری را برای برهمزدن نظم انسانی آماده کند.
موسیقی هم در این بازی پرشتاب و شلوغ به شکل رنگارنگ در خدمت گروه است تا ضرباهنگ تندی بر اجرا حاکم شود. حالا فرقی نمیکند موسیقی در دستگاههای ایرانی اجرا شود و یا به صورت عربی و بندری یا رپ و راک باشد. هدف جذب سریع تماشاگر است و حالت فرحبخش و گذرنده که در نهایت آنچه باید را از این بلبشوی فکری و حرکتی دریافت کند. فکر در هم شکستن اسطوره ضحاک با نگاه نقیضهگویانه و ایجاد حرکات بسیار نمایش را در ردیف نمایشهای کمدی و موزیکالی قرار میدهد که ضمن پذیرندگی خواص در ارتباط با عوام نیز موفق است.
این همان نکتهای است که اگر از سوی همگان رعایت شود مخاطب ما از ورطه مخاطب گریزی و عامهپسندی دور خواهد شد. اصلا هنر نمایش نیز در داشتن مخاطب است که بر تداوم راه اندیشمندانهو زندهماندنش تاکید خواهد کرد.
نظر شما