رضا برجی

 
دوربین عکاسی برای کسی که در جنگ عکس می‌گیرد؛ وسیله‌ای است که گاهی اوقات داشتن آن باعث مرگ اوست. به عنوان مثال وقتی که من در بوسنی بودم، به چشم خود شاهد بودم که صرب‌ها چند تک تیرانداز استخدام کرده بودند که وظیفه‌شان فقط شکار خبرنگاران و عکاسان بود. به عبارتی عکاس جنگ؛ صلیب خودش را بر دوش می‌کشد.

مضاف بر این عکاسی در جنگ، یعنی رساندن منظور و مفهوم شرایطی که در آن قرار گرفته‌ایم، با بهترین کادربندی و تنظیم نور. به عبارتی باید سوژه را برای مخاطب با همان حس و منظور، منتقل کنیم. برای همین است که ما عکاس بی‌طرف نمی‌توانیم داشته باشیم. یعنی هر چقدر هم عکاس و خبرنگار جنگی خودش را گول بزند و ابراز بی‌طرفی کند؛ باز هم در کنج دلش طرفدار یک سوی جبهه است و این علاقه در زاویه نگاهی که از آن لحظات ثبت می‌کند؛ قطعاً موثر خواهد بود.

اما معضلی که در کشور ما درباره جنگ تحمیلی وجود دارد آن است که بعد از گذشت این همه سال از پایان جنگ، ما یک آرشیو کامل از عکس‌ها و نگاتیو‌های دفاع مقدس نداریم. هنوز عکس‌هایی که دست خبرنگاران و عکاسان مختلف بوده است؛ جمع آوری نشده است. به هر حال نگاتیو، عمر مشخصی دارد و اگر در شرایط مناسب نگهداری نشود؛ نابود می‌شود و از دست می‌رود.

به نظر می رسد ما امروز باید به فکر حفظ لحظاتی باشیم که از جنگ ثبت شده و این بخش از تاریخ تصویری کشور را سامان دهی کنیم.

البته عکاسان جنگ در کشور ما مشکلات عدیده‌ای دارند، چند وقت پیش، یک عکاس پیش آقای شمقدری می‌رود و بخاطر وجود مشکلات مالی؛ درخواست خرید نگاتیوهایش را می‌دهد، آن هم نگاتیو هایی که مربوط به آزاد سازی خرمشهر در روزهای نخست و صحنه‌های مقاومت این شهر در اوائل جنگ بود. خرمشهری که سمبل پایداری و مقاومت در جنگ محسوب می‌شود.
ایشان تقبل می‌کنند و با وجودی که این خرید در حیطه مسئولیت معاونت سینمایی وزارت ارشاد نبود؛ نگاتیوها را دریافت می‌کنند، نباید فضا طوری باشد که مسائل عمده ما فردی حل شود.

به نظرم چاپ کتاب عکس یک اقدام مثبت در این زمینه است. حتی حالا هم در سال 2010 ما شاهد چاپ کتاب‌های عکس جنگ جهانی دوم هستیم و این نشان می‌دهد که بعد از گذشت بیش از 50 سال از جنگ جهانی، هنوز عکس‌هایی وجود دارد که چاپ نشده است. متاسفانه اگر در زمینه دفاع مقدس ما بخواهیم کتاب عکسی را معرفی کنیم؛ بجز 10 عنوان کتاب فاخر، نمی‌توانیم کتاب دیگری که در استانداردهای کتاب عکس باشد، معرفی کنیم.

با وجود این مشکلات پیشنهادم، تشکیل صنف عکاسان جنگ است. صنفی که در آن به عکاسان متعهد از لحاظ روحی و کاری بها داده شود و مشکلات معیشتی ایشان پیگیری شود. برخورد شایسته با این نسل از عکاسان، موجب تشویق نسل جدیدی برای این راه و قبول خطرات این حوزه است.

سیاست‌گذاری مدیران و حمایت‌های آنان در این زمینه باید افق‌های بلندتری را شامل شود چرا زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد، در کوچکترین هتل از هتل‌هایی که برای اسکان خبرنگاران و عکاسان در بغداد اختصاص داده شده بود، 60 خبرنگار و عکاس فرانسوی باید حضور داشته باشند؛ اما از ایران تنها 3نفر باشند؟

چرا ایران که همسایه عراق محسوب می‌شود و حتی با خودرو می‌تواند نیروهای خبری و عکاسی خود را 10 ساعته به بغداد برساند؛ باید این اندازه از کشورهای خاور دور، فاصله داشته باشد؟ چرا وقتی سعید صادقی با این همه زحمت در عراق عکاسی می‌کند و باز می‌گردد؛ کسی نه سراغ او را می‌گیرد نه عکس‌هایش را؟

کد خبر 96343

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین