تجربه شرکت در همایش های داخلی و خارجی نشان داده که کسانی می توانند از شرکت در این همایش ها سود ببرند که هماهنگ با متفکران دیگر در جهت پاسخ به یک سؤال یا حل یک مشکل،عملا مشارکت داشته باشند، چون ما در زمینه علوم انسانی چنین مشارکتی نداریم بنابراین شرکت ما در همایش های مربوط به علوم انسانی چندان سودمند نبوده است.
مشکل ما شرکت در سمینارها نیست بلکه مشکل و مسئله ما نداشتن مدیریت تحقیق در علوم انسانی است یعنی هماهنگ با دیگران مشغول تحقیق نیستیم و مشارکت نداریم.
برای مثال همایش فلسفه که قرار است در ایران برگزار شود، ما همان فلسفه ابن سینا یا ملاصدرا را می توانیم به گونه ای تازه مطرح کنیم اما در تلاش های امروز اهل فلسفه برای حل مشکلات امروز جهان در مراکز دانشگاهی و پژوهشی خود کار نمیکنیم تا از دستاورد این مراکز سوغاتی به این سمینارها ببریم در نتیجه آنها هم نه ما بلکه جهان سوم را جدی نمیگیرند.
این اتفاق ناخوشایند مربوط به آنها نیست که چیزی به ما نمیدهند بلکه مربوط به خودمان است که درست کار نمیکنیم. مدیریت درستی نداریم. باید حرفی برای گفتن داشته باشیم ولی ای کاش در جامعه ما در گروه های فلسفه ما الان میدانستند چه مسائلی داریم . متاسفانه اصلاً مسئله جدی نداریم که روی آنها رساله بدهیم و تحقیق کنیم . اغلب در گذشته مشغول بوده و برای روز و آینده بشریت کاری انجام نداده ایم.
همایش روز جهانی فلسفه میتواند در جهت افزایش ارتباطات فکری با پژوهشگران فلسفی خارجی مؤثر باشد، به شرط اینکه ما هم حرفی برای گفتن داشته باشیم ما به عنوان یک تیم حرفی برای گفتن نداریم الان من نمیدانم دیگرانی که شرکت میکنند چه خواهند گفت و دیگران هم نمیدانند من چه خواهم گفت. بنده حرفی در رابطه با شبهه کانت دارم که بر اساس امکان خودکامگی ذهن فلسفه را بی اعتبار کرده است من برای حل این مشکل پیشنهادی دارم و این را به صورت مقاله و ترجمه شده ارائه کرده ام.
(خلاصه گفت وگو با خبرگزاری مهر)
نظر شما